تنها در ایران می توان دید
مدتی پیش در سایتهای داخلی لیست بدترین کشورهای جهان برای زنان به نقل از هافینگتون پست منتشر شد که یمن، پاکستان، چاد، سوریه، مالی، ساحل عاج، لبنان، اردن و مراکش را شامل میشد. با توجه به تعریفی که برای بدی شرایط زنان در این کشورها ذکر شده بود و اینکه این لیست ۹ تایی بود، کاملا محتمل به نظر میرسید که در فرآیند نقل قول یک اتفاقی افتاده باشد که نام ایران را از این لیست غیب کرده باشد.
نگاهی به رسانههای دیگر ،که ناچار نبودهاند ضوابط کار رسانهای در ایران را رعایت کنند، نشان میدهد این حدس کاملا درست است و ایران در جمع بدترین کشورهای جهان برای زنان، جایگاه ششم را در اختیار دارد. به نظر من هافینگتون پست یک نکته کلیدی را در نظر نگرفته و همین باعث شده حق مسلم ایران پایمال شده و مقام اول بدترین کشور جهان برای زنان به یمن برسد. ایران تنها کشوری است که در آن نه فقط مردان، بلکه زنان هم علیه حقوق زنان تلاش میکنند. هم و غم بسیاری از زنان مورد تائید حکومت، از زنان شاغل در نیروی انتطامی و خواهران گشت ارشاد گرفته تا زنان نماینده مجلس، تلاش در جهت تحکیم قوانین مردسالار و ایجاد محدودیت هر چه بیشتر برای جامعه زنان است.
فاطمه آلیا نماینده مجلس معتقد است وظیفه اصلی زنان شوهرداری و بچه داری است و بر این اساس، تماشای مسابقات ورزشی فقط از تلویزیون برای آنان مجاز است. علاوه بر این، در یک اظهار نظر جنجالی دیگر گفته است زنان میتوانند با نیمی از طلای موجود در کیفهایشان نصف بانکهای آمریکا را بخرند و اقتصاد کشور را نجات دهند. اینکه از تاریخ این فرمایش بیش از یکسال گذشته است و ممکن است با نرخهای امروز طلا و دلار ایشان بخواهد حرفش را تغییر بدهد مهم نیست، اینکه حتی سایتهای خبری داخلی هم ضعف ایشان در ضرب و تقسیم اعداد چندرقمی را اثبات کردهاند باز مهم نیست، آنچه اهمیت دارد دیدگاه خانم آلیا است که اگر به فرض نیمی از زنان ایران آن مقدار که ایشان تصور میکنند طلا داشته باشند، چرا باید این حجم طلا را همینطوری مرامی برای نجات اقتصاد کشور صرف کنند؟ مگر اقتصاد کشور یا اصلا کل کشور، چه گلی به سر این زنان زده که مدیون شده باشند؟
لاله افتخاری، یک نماینده دیگر، معتقد است در ایران ـ کشوری که خواندن خبر قتل زنان به دست پدران و شوهران متعصب هیچ واکنشی را برنمیانگیزد و در روز روشن با اسید و چاقو به زنان حمله میکنند ـ هیچ سندی برای خشونت علیه زنان وجود ندارد و نیازی هم نیست برای صیانت زنان در مقابل خشونت، مرجع ملی تشکیل شود. و البته راست هم میگوید، یک گزارش٣۲ جلدی در این زمینه را در دولت عدالتگستر خمیر کردهاند و دیگر هیچ سندی باقی نمانده است. ایشان همان نمایندهای است که با چند همسری مردان هم موافق بوده و دستور شرع را مقدم بر خواستههای حقوق بشری میداند.
زهره طیب زاده، نماینده تهران و رئیس سابق مرکز امور زنان و خانواده که از اساس با وزیر شدن زنان مخالف است، اعلام کرده است تا جان در بدن دارد نمیگذارد ایران به کنوانسیونهای بین المللی حقوق زنان بپیوندد، و برای محکم کردن بیانات خود اضافه کرده: «مرد خیلی بیجا میکند که روی زن دست بلند میکند، مگر در اسلام این اجازه به مردان داده شده است؟». به نظر میرسد ایشان با بیان این جمله یا خودش از افعال معکوس استفاده کرده است یا اینکه تصور میکند شان نزول آیه ٣۴ سوره نسا تبیین کاربرد افعال معکوس در زندگی زناشویی است. معلوم نیست خانم طبیب زاده اگر رئیس مرکز مردان و امور خانواده میشد چه برکاتی برای زنان به ارمغان میآورد!
و اما فاطمه رهبر، رئیس فراکسیون زنان و خانواده مجلس، با نامهای که پس از ملاقات کاترین اشتون با نرگس محمدی و گوهر عشقی نوشت مشهور شد. او در این نامه اعلام کرد نرگس محمدی سابقه مبارزه مسلحانه با نظام دارد ـ که از سوی نرگس محمدی تکذیب شد ـ و توصیه کرد کاترین اشتون به جای روز هشتم مارس و ملاقات با زنانی مثل نرگس محمدی و مادر ستار بهشتی، روز تولد فاطمه زهرا بیاید و با زنان ایران در دانشگاهها و مراکز علمی ملاقات کند.
من که هر چه فکر کردم نفهمیدم وضعیت زنان در دانشگاهها و مراکز علمی ایران با این همه کمبود و کاستی در دانشگاهها و با وجود سهمیه بندی جنسیتی، در روز تولد فاطمه زهرا با هشتم مارس چه فرقی میکند و مثلا گوهر عشقی با سایر زنان ایران چه تفاوتی دارد، باز اگر خانم رهبر میگفت کاترین اشتون باید با زنان نماینده مجلس یا زنان حوزه علمیه ملاقات کند میشد حرفش را درک کرد. خیلی هم کنجکاوم بدانم اگر کاترین اشتون پس از دیدار از دانشگاهها میپرسید با وجود اینهمه دانشجوی دختر، چرا آمار اشتغال زنان در ایران اسلامی اینقدر پایین است چه جوابی میشنید.
این چهار زن نماینده که با هیچ زبانی نمیتوان از جانب مردان تمامیت خواه از تلاش خستگی ناپذیرشان برای ایجاد موانع هر چه بیشتر بر سر راه آزادی زنان تشکر کرد، اخیرا کم لطفی در حق همجنسان خود را به نهایت رسانده و طرح کسر از حقوق زنان بدحجاب را هم امضا کردهاند. امضای آنان پای طرح موسوم به جمعیت و تعالی خانواده که در آن اولویت استخدام زنان مجرد حذف شده است نیز دیده میشود. در واقع، نمایندگان زن مجلس که کلا ٣ درصد نمایندگان را تشکیل میدهند، از طرفداران زن ستیزترین قوانین مصوب مجلس به شمار میآیند. احتمالا اگر در انتخابات مجلس آینده آمار زنان نماینده در مجلس بیشتر شود کار به جایی خواهد کشید که زنان یمن و چاد به حال زنان ایران گریه کنند.