گفتگوی اکرم موسوی با میهن جزنی
اکرم موسوی: آیا شما مسئله ی حجاب را جزو اولویت های مبارزات زنان ارزیابی می کنید؟
میهن جزنی: مبارزات زنان برای دفاع از حقوق جنسیتی شان بطور کلی شاملِ دو قلمرو می باشد:
١- حقوق مشترکِ تمامِ زنان جهان.
۲- حقوق خاص زنان در جوامعِ خاص.
مبارزه با حجاب به نظرِ من اولویت مقطعی جامعۀ امروز ماست. برای پرداختن به این مسئله که چرا مبارزه بر ضدِ حجاب بطور کلی و حجاب اجباری بطور اخص در اولویت مبارزات زنان قرار می گیرد، کافی است این پرسش را پیشِ روی خود بگذاریم: اولاً آیا این مسئله (حجاب اجباری) در راَسِ سرکوب حقوق دیگر قرار می گیرد یا نه؟ ثانیاً حجاب در ساختارِ ضوابط و قواعد شرعی در کجا قرار گرفته و در چه شرایطِ زمانی و مکانی است و تحتِ چه انگیزه ای این آیه نازل شده است؟ در این نگاه به این پاسخ می رسیم که در جامعه عشیره ای عقب مانده زنان پیغمبر، ملکِ شوهران خود بوده و در سیستمِ مرد سالار قبیله ای جایی جز تولید نسل و ارضای غرایز مردانشان را نداشته اند، و اما در زمان حال و در آستانه قرن بیست و یکم حجاب ابزاری است در دستِ حکومتِ توتالیتر مذهبی و اِعمالِ تبعیض های فراوان در مورد زن وابزارِهویتِ ایدئولوزیک حکومت جمهوری اسلامی برای برقراری پدر- مردسالاری وکنترل بر بدن زن می باشد. وقتی حجاب اجباری می شود اولاً زن حق بر خورداری از اختیار بر بدن خویش را از دست می دهد و ثانیاً حجاب اِمکانی را به مردان مسلمان می بخشد تا بتوانند زنان را از اکثرِ حقوقشان محروم کنند. وظیفه ی روشنفکران اَعم از زن یا مرد در بسط و ترویجِ این فرهنگ می باشد که هر چه آمرانه است، درست نیست. باید این گفتمان را تقویت کرد که حجاب اجباری همچنین ابزاری است برای سرکوب غرایزِ طبیعی زن و از آنجا که بنیان اخلاقِ دینی بر (زهد و تقوا) بنا شده است به سرکوب غرایزِ زنان پرداخته و در عوض میدان را برای اطفاء غرایز مردان تا بی نهایت باز گذاشته است. مبارزه بر ضدِ تبعیض و مبارزه برای رفع حجاب اجباری خود بنوعی مبارزه با ایدئولوژیِ (هستی شناسانهء) حکومت است زیرا حجاب ستون خیمه قدرت حاکم می باشد. حجاب اجباری بر سرکردنِ یک تکه پارچه نیست، بلکه بیانگر جایگاه و مقام زن در جامعه است که بدینوسیله نابرابری میانِ زن و مرد نهادینه می شود و زن بعنوان ناموسِ مرد تحتِ سرپرستی او قرار می گیرد و در نتیجه تلاش زن برای حفظِ فردیت و استقلال خود به نوعی عصیانگری و توهین به شرف و غیرتِ مرد محسوب می شود. در نتیجه مبارزه بر ضدِ حجاب ارتباطِ تنگاتنگ با برقراری سکولاریزم در جامعه دارد و این وظیفه ی روشنفکران را دو چندان با ِاشکال روبرو می کند.
اکرم موسوی: برخی از فعالانِ جنبشِ زنان نقد و مقابله با کلیت حجاب را به بی حجاب سازی اجباری رضا شاهی تشبیه می کنند، شما چه تفاوتی بینِ نقدِ روشنگرانه در مورد حجاب و اقدامات حکومتی قائل هستید؟
میهن جزنی: نقدِ روشنگرانه در مورد حجاب وظیفه ی مهم و اساسی روشنفکران یک جامعه اعم از زن و مرد می باشد. چنانکه فکر مبارزه با حجاب از خیلی پیشترها در ذهن روشنفکران تجددخواه به وجود آمده بود. از جمله ی آنها طالبوف، آخوندزاده و شاعرانی چون میرزادهء عشقی و ایرج میرزا و عارفِ قزوینی و… همچنین خیلی از زنان و مردان روشنفکر و صاحب نام قبل و بعد از مشروطیت می باشند. ایرج میرزا در نقدِ رویه ی تدریجی و اعتدالی نسبت به “حجاب برداری” زنان چنین می سُراید:
با اعتدال از این پرده مان رهائی نیست
مگر مساعدتی دستِ انقلاب کند.
همچنین میرزاده ی عشقی سروده هائی از این دست دارد:
با من اَر یک دو سه گوینده هم آواز شود،
کم کم این زمزمه در جامعه آغاز شود.
واما پیش تر از همه، و بیش ازصد و پنجاه سال پیش طاهره قرۃالعین در برابر چشمان حیرت زده ی طرفدارانش حجاب از سر بر گرفت و حیرت همگان را برانگیخت و اما در مورد کشفِ حجاب رضا شاهی گفتنی است، از آنجا که اندیشه های نو بویژه باید هنگامِ چرخش های اجتماعی مطرح شوند و از طرفی نیروهای سنتی و واپس گرا چون سّدی در برابر آن می ایستند در چنین شرایطی محافظه کاری سیاسی و رعایت این قدرت های واپس گرا از طرفِ حکومت ها نقشِ ترمز کننده داشته و جلوی حرکتِ نوگرایانه را در جامعه می گیرند، بنابراین اقدام رضا شاه ضمن اینکه جزئی از اصلاحاتِ آمرانه ی او و دارای جنبه های منفی بود، در مجموع به پروسه ملت سازی مدرن کمک کرد. و اما نقدِ روشنگرانه در یک حکومتِ دموکرات و سکولار ابعادِ وسیعتری را در برمی گیرد زیرا روشنفکران قادر خواهند بود در عرصه های مختلف جامعه ی مدنی، با فرهنگ سازی و گفتمانِ آزادی و برابرحقوقی در میان مردم به تبیین و ریشه یابی سواستفاد ه های شرعی از مذهب پرداخته و درباره ی حقوق زنان و مسآلۀ حجاب و بسیاری مسائلِ دیگر اجتماعی نظرات خود را آزادانه ابراز نمایند. امروزه حکومتِ مذهبی، سیاسی، نظامیِ اسلامی با اعمال زور از طرفِ «اقلیتی» از جامعه حجاب اجباری را به «اکثریتی» از جامعه تحمیل نموده زیرا مسئله ی او اعمالِ قدرت و قهرِ مذهبی است و حلِ مسئله ی حجابِ اجباری و سایرتضییقات از این دست در گرو حلِ مسئله ی سکولاریسم از طرفِ روشنفکران و قاطبۀ مردم ایران است.
اکرم موسوی: شما اختیار و اجبار را در مسئله ی حجاب چگونه ارزیابی می کنید؟
میهن جزنی: “آیزایا برلین ۲۰۰۳-۱۹۰۹” در کتابِ چهار رساله دربارۀ آزادی که یکی از آثارِ کلاسیک سیاسی اروپا می باشد مباحثی را به مسئولیت و انتخاب اختصاص داده است. مسالۀ ” انتخاب” مفهومی کلیدی در دیدگاهِ فکری ” برلین و هرتسن” هر دو است. تحقیق او در تاریخ اندیشه ها بار دیگر بخشِ اعظمِ نیرو و ارزش خود را از مفهومِ فراگیرِ آزادی که تآمل اصلی اوست اَخذ می کند… در این راه برلین نشان می دهد که ارزشهای مطلق در تاریخ وجود ندارد و زندگی چیزی نیست جز رنجی که آنان کوشیده اند به جای مسئولیت درناک انتخاب” اعتقاد به حقایق غائی و مطلق را نپذیرند”. و اما ببینیم رابطۀ بین اختیار و اجبار در مسئله حجاب چیست؟ چه کسانی حقایق ” غائی و مطلق” را می پذیرند و تحت چه شرایطی این پذیرش انجام می گیرد. برای مثال: کودکی که در دامان مادری چشم به دنیا می گشاید که او را سراپا پوشیده در حجاب می یابد و سپس تربیتی که براین کودک از بدوِ تولد تا نوجوانی و جوانی با ارزشهای مادری ” مردسالارانه” اعمال می گردد، در اینصورت آیا او صاحبِ اختیار بدن خود خواهد بود؟ آیا او آزاد خواهد بود که حجاب را به کناری بِنهد و به تربیتِ مادری و به فرهنگِ خانوادگی خود پُشت کند؟ منطقآ دشوار خواهد بود که از این آزادی بهره مند شود. اگر او ناچار است که حجاب داشته باشد هر چند بر خلافِ میلش باشد، این مسلماً خلافِ آزادی است. اینکه او مجبور به اطاعت از حجاب است، ضرورت طرح آزادی را نفی نمی کند بلکه آنرا تقویت می نماید. ولی همین کودک وقتی به دوران بلوغ جسمی و عقلی می رسد، اختیار دارد که یک “نظمِ آمرانه” را نپذیرد و به اِزای تمرد از آن بهای آنرا با از دست دادن آزادی فردیش بپردازد. ” نمونه- اش مقاومت زنان و دختران در برابر گشتِ ارشاد و قبولِ زندان و جریمه و غیره می باشد. و از آنجا که حفظِ حجاب در نظام آمرانه، ضرورتش صرفنظر کردن ازآزادی های فردی است او به ” اختیار” جبر را “انتخاب” می کند یعنی از دست دادن آزادی را. او با “انتخاب” حجاب اجباری عدم آزادی را تبلیغ و “جبر” را پنهان می کند. آزادی نخستین و مهمترین پدیده ای است در انسان که انسان بودن را معنی می دهد. انسانِ آزاد، خود پوششِ خود را انتخاب می کند و پوشش یکی از پدیده ها و نیازهای انسانی است. آیا حجاب پوشش است؟ نه، حجاب پوشش نیست، بلکه یک الزامِ دینی است. “حجاب” پوششی آزادانه در عرصۀ اجتماع انسانی نیست که انسان ها آنرا به مثابه لباس های عادی انتخاب کنند. حجاب اصلآ پوشش نیست و زیر بار رفتن آن سلبِ آزادی از خود است.
با تشکر از شما برای شرکت در این گفتگو
اکرم موسوی از گروه کاری مقابله با حجاب
نوامبر ۲۰۱۳