ناهید نصرت: بحث مقدماتی

گفتگو یا دیالوگ قاعدتا باید بتواند متقابلا شناخت و درک افراد را از یک پدیده به دیگری منتقل کند. چون تجارب و زاویه های نگاه افراد گوناگون است، در یک گفتگو با در کنار هم قرار گرفتن این زاویه ها، باید که در شناخت هر کدام از آن افراد نسبت به پدیده وسعت دید بیشتری ایجاد شود. اما افراد با توجه به اینکه به چه منظوری به یک گفتگو ی جمعی روی آورده اند، می توانند به نتایج متفاوتی برسند. اگر فرد در گفتگو برای گسترش نگاه خود و تبادل تجربه شرکت کند، به نظر دیگران توجه و فکر می کند. کسی که چنین منظوری را ندارد، همان بخشی را که می خواهد می شنود و گاهی همانطور هم که میخواهد می شنود.

در اینکه فرد به چه هدفی به یک گفتگوی جمعی آمده، می تواند انتخاب او و به خودش مربوط باشد، ولی اینکه فضای این گفتگو پویا و یاری دهنده باشد، به همه شرکت کنندگان در گفتگو مربوط می شود، در نتیجه لازم است که روی آن همفکری جمعی شود.

بنظر من فضای گفتگو ی پویا فضایی است که امکان بیان بی واهمه فرد را فراهم می کند و به فرد امکان میدهد که خودش باشد و بتواند از خواست خودش حرف بزند.
در فضا هایی که ما زنان برای گفتگو داریم، به تجربه من فاکتورهای زیر برای ایجاد واهمه در افراد برای بیان خود، میتوانند نقش داشته باشند.

١- وجود جوی که ارزش گذاری هایی در زمینه های مختلف اجتماعی و یا سیاسی را نانوشته حمل می کند.

٢- مطلق گرایی و عدم انعطاف در برابر نظرات دیگر. این شیوه بویژه مانع از اظهار نظر افرادی است که در زمینه ای آگاهی نسبتا کم ولی در عین حال نظر دیگری دارند.

٣- ناشناس بودن افراد

۴- وجود قضاوت های عجولانه و برچسب ها

۵- عدم رعایت احترام دیگری و مخدوش کردن مرزهای فردی

۶- برابر برخورد نشدن با افراد. فضای برابر فضایی است که در آن افراد به یک میزان مورد توجه و احترام قرار میگیرند.

٧- وجود یارگیری و دسته بندی. دسته بندی قدرت جمعی به افراد در خود میدهد. مانع از رشد فردیت حتی افراد درون خود می شود و افراد خارج از خود را که نمی خواهند همرنگ شوند به انفعال می کشاند.

٨- وجود اتوریته فردی و یا جمعی

بنظر من شیوه بیانی که انعطاف و یا مدارا نشان می دهد، ناشی از خرد گرایی و یا پذیرش منطقی نظری و یکی از ابزارهای کمک به تحقق فضای گوناگونی هاست. برعکس بیان مطلق گرا و بی انعطاف ناشی از اعتقاد و یا پذیرش ایمان گونه و مانعی برای تحقق چنین فضایی است. بنظر من زنانی که خود را موظف به بودن در یک چهار چوب نظری نمی کنند، زبان سازگار تری در کار جمعی و تفاهم بیشتری با زنان دیگر نشان می دهند. زنانی که از یک سیستم نظری به صورت ایدئولوژی پیروی می کنند، در همان چهار چوب نظری خاص سخت می شوند و قادر نیستند با افراد دیگر در یک رابطه تبادل طبیعی تجربه و نظر قرار گیرند.

بنظر من هر فردی یک جهان بینی دارد. به این مفهوم که به مجموعه موجود پاسخی به فراخور تجربه و آگاهی خود می دهد. تا زمانیکه این پاسخ نخواهد در یک چهارچوب همیشه محصور باشد، فرد قادر است که با افراد دیگرارتباطی طبیعی برقرار کند. زمانی که فرد برای خود یک چهار چوب را تحت عنوان ایدئولوژی بر می گزیند و نمیخواهد از آن خارج شود، افراد دیگر ارتباط طبیعی را با او از دست می دهند. چون او خود را همواره ناگزیر می بیند که در چهار چوب با قی نگهدارد. حتی اگر واقعیت چیز دیگری را به او نشان دهد.

در دنیای مجازی، ناشناس و یا نادیده بودن افراد می تواند به سوء تفاهمات بیشتری دامن بزند.
سوء تفاهماتی که میتوانند در دنیای مجازی بویژه پیش آیند:

١- فرد امکان دیدن نویسنده مطلب حین نوشتن را ندارد، برداشت او بیشتر ناشی از حالت روانی خودش است تا نویسنده. خواننده یک ایمیل حتی اگر فقط به سرعت و یا به کندی ایمیل را بخواند، می تواند به برداشت های کاملا متفاوتی برسد.

٢- رسیدن ایمیل به یک فرد مفهوم خواندن آن توسط همه در لیست نیست. در نتیجه پاسخ ندادن به ان به خودی خود نه به مفهوم تایید آن و نه به مفهوم بی اعتنایی به مضمون آن است. پاسخ ندادن میتواند علل مختلفی داشته باشد، میتواند ایمیل اصلا باز نشده باشد، فرد در مسافرت باشد، ایمیل به اسپم رفته باشد و یا فرد وقت پاسخگویی نداشته باشد. می تواند هم فردمایل به بحث با فرستنده نباشد، ولی فرستنده عموما فرض آخر را تصور می کند.

٣- عدم آگاهی از تکنیک و برداشت های نادرست ناشی از آن می تواند منشا سوء تفاهمات زیادی شود. مثلا تصور برخی این بود که در لیست گروهی، ادمین در اتاق فرمانی است که ایمیل ها از زیر دست او رد شده و به افراد می رسد و ادمین قادر به فیلتر کردن ایمیل هاست. در حالیکه ایمیل گروهی از فرستنده همزمان به ادمین و تمامی اعضا می رسد.

در میزگرد امروز تصمیم گرفتیم که مورد مشخص این دیالوگ، ایمیل لیست گروهی ایران فمینیسم را مورد بررسی قرار دهیم. به این دلیل که این لیست گروهی در حال حاضر ارتباطی جمعی و مجازی را بین فعالین زنان در خارج از ایران فراهم کرده و سلامت آن کمک به دیالوگ سالم بین ما زنان برای شکل گیری و پیشبرد نظراتمان می کند.

ایمیل لیست ایران فمینیسم در سال ٢٠٠٧ به کمک منیره کاظمی در رابطه با شکل گیری شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران به راه افتاد ولی بعد از ایجاد این شبکه، به دلیل نیازی که بر ایش وجود داشت، به راه خود بطور مستقل ادامه داد و در این رابطه بعد از منیره کاظمی، خودم و سپس اعضای دیگر اقدس شعبانی و مهشید پگاهی هر کدام چند سال ادمین لیست شدند. بنظر من این لیست ظرف مناسبی برای ما زنان برای سایش و صیقل نظراتمان و شکل گیری خواستهایمان است و ظرفیتی فراتر از هدف اولیه اش را دارد. ما به این ظرف نیاز داریم و لازم است که ادامه یابد. بحث امشب و نقد آن به هدف بهتر شدن فضای جمعی در این لیست است.

:سوءروشهایی که بنظر من در ایمیل لیست ایران فمینیسم وجود دارد

ایمیل لیست با همه تلاشی که می شود اولا هنوز شاخص های یک فضای گفتگوی سالم را که در بالا شمردم ندارد. فضای گفتگویی که در این سمینار ایجاد شده قدمی می تواند باشد که چنین فضایی را در آن ایجاد کند. البته پالتاک هایی که به این منظور برگزار شدند، کمک در بهتر شدن فضای لیست کردند ولی در این پالتاک ها بیشتر به روحیات افراد پرداخته شد تا تفکراتی که در بسیاری از ما درونی شده است.

یکی از آن ها درک از واقعیت است. مثلا اگر فرض بر این باشد که هیچ دانسته ای در یک زمینه مطلق نیست و هر دانسته جدیدی ما را بطور نسبی کمی به آن پدیده نزدیک می کند، یک گفتگو بیشتر به این صورت دیده می شود که بینش هر کسی از زندگی را عمق می دهد و ناشناخته هایی را برویش می گشاید. چون علاوه بر نسبی بودن واقعیت، برداشت ها و درک های ما هم نسبی است و هر فردی از زاویه ای که میتواند ببیند می بیند. در نتیجه هرگز از یک بحث در یک زمینه انتظار رسیدن به یک پاسخ قطعی نخواهد بود و به هر پاسخی تنها به عنوان بخشی از واقعیت نگاه می شود.

اگر بدانیم که جمع هرگز نمی تواند از واقعه ای یگانه به برداشت واحدی برسد، کار روند طبیعی تری میگیرد. بنظر من تکرار یک بحث و تلاش برای اثبات اینکه حق با من است، ناشی از تفکری است که حقیقت را اولا مطلق و در ثانی در اختیار خود می داند.

ما عموما کرنش در برابر قدرت و سرکوب فرد کم قدرت را که از ویژگی های جوامع موجود است، مورد نقد قرار میدهیم، ولی علیرغم این ادعا، این سوء رفتار به شکل هر چند کمرنگ در روابط بین ما هم وجود دارد. ابراز محبت به افرادی که از نام خوب برخوردارند و بر عکس بی اعتنایی در برابر کسانی که فاقد نامند و بد تر از آن توهین به کسانی که خوش نام نیستند و یا هیچ قدرت و یا حامی ندارند، در روابطمان خود را نشان میدهد.

یارگیری به خودی خود در جهت ایجاد عدم برابری و یکی از موانع جدی برای ایجاد فضای برابر حقوقی است، این شیوه هم هرچند کمرنگ، ولی باز خود را نشان می دهد.

ما در زندگی سی ساله در تبعید، برای پاسخ به نیاز هایمان و شکل دادن خواست هایمان، نه آنچیزی که به ما آموخته بودند، بلکه آنچیزی که خودمان فکر میکردیم و به تجربه به آن رسیده بودیم، نیاز به صحبت بیشتر با هم داشتیم و داریم. سمینارهای سه روزه سالیانه آلمان در دنیای کنونی پاسخگوی این نیاز نبود، یکی از مهمترین انگیزه های حفظ ایمیل لیست، کمک به ایجاد فضایی در خارج از کشور بود که بتوانیم خودمان باشیم و هویت فردی و جمعی مان را شکل دهیم.

بسیاری از ما همچنان شخصیتی دوگونه در تنهایی و در جمع داریم. باور هایمان در تنهایی و یا در جمع گاه تغییر میکند. در جمع گاه نظری ابراز می کنیم که در تنهاییمان بر آن نظر نیستیم. البته این مسئله به نسبت رشد شخصیت، دانش و تجربه فرد کمرنگ تر و در افرادی که تجربه، دانش و یا اعتماد بنفس کمتری دارند، پررنگ تر می شود. این مسئله مختص ما زنها هم نیست. ولی این مسئله هم یکی از موانع برای خود شدن ما است. تبادل گفتگو در یک فضای مجازی کمکی به شکل گیری فردیت ما است.

هر پروژه ای برای هر هدفی میتواند تشکیل شود. ولی ما به این لیست فراتر از همه پروژه ها نیاز داریم. هدف لیست رسیدن به یک نظر و صف آرایی زیر آن نیست. نظرات مختلف، موازی هم پیش می روند. اصراری به جایگزینی یکی با دیگری نیست.
تلاش بر اینست که هر نظری بتواند عمق بیشتری برای نظر دیگر ایجاد کند و ایمیل لیست ظرفی برای همراهی باقی بماند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *