من بر این باورم که هیچگاه تصادمات و برخوردها، عشقها و دوستی ها و دیگر عمل و عکس العملهای بین انسانی یک طرفه نیست و افراد درگیر هر کدام آگاهانه و ناآگاهانه تعیین کننده نقشی و موثر بر روند چگونگی آن میباشند.
ارتباطات مجازی از نظر من بعد جدیدی را در بین روابط انسانی ارائه میدهند که کاملاً از روابط و مناسبات اجتماعی ارتباطات کلاسیک جدا نیستند، ولی از قابلیتهای خاصی برخوردار میباشند.
حال بیایم دو مورد متضاد را در یک گروه (چه حضوری و چه مجازی) در نظر بگیریم: “خاموش” و “پرخاشگر”
در اینجا “خاموش به این معنی نیست که چیزی برای گفتن ندارد، بلکه آنی است که به سکوت کشانده شده است. همینطور منظور از پرخاشگر آنی نیست که با مکالمه دوستانه و صلح آمیز مشکل دارد، نه بلکه آنی است که نمیتواند کوچکترین مطلبی را بی جواب گذاشته و از روی نا آرامی و با روش خصمانه ای نظرش را فرموله می کند. این شاید از آنجائی برمیخیزد که میخواهد بگوید چقدر این و آن موضوع برایش مهم است و به نوعی با این روش میخواهد اهمیت آن را آشکار سازد. اگر نه شاهدیم که در مصاحبات جمع کوچک خیلی ملایم و دوستانه شنوای نظرات دیگران است.
این مورد را من در چند بعد مورد ارزیابی قرار میدهم
نقش و رل شخص در گروه
خاموش و پرخاشگر لزوماً انسانهای متفاوتی نیستند، بلکه این رل و یا نقشی است که آنها در یک گروه برای خود برمیگزینند. به معنی دیگر هر کدام از اعضای یک گروه بنا بر خواست خود و با توجه به دینامیسم گروه یک رلی را برای خود انتخاب میکند. همانطور که جایی برای نشستن ( ویا ایستادن ) در فضایی جمعی برای خود در امر دخالتگری و مشارکت انتخاب میکنیم، رل وجودی ما در یک گروه و جمع (برای مثال یک ایمیل لیست) جایی را برای خود انتخاب میکند. به نظر من با سیال نگاه داشتن نقش ها –چه فردی و چه جمعی- میتوان امکانی بوجود آورد تا اعضا بتوانند بدون واهمه، بدون توضیح دادن در مورد خود در یک زمان این و در زمانی دیگر، آن دیگری باشند.
هدف و اهداف
شکل گرفتن یک گروه بر باور اعضای آن به اینکه در جمع سریعتر به هدف مشترک خواهند رسید، آغاز میشود. و با اصحکاکها ی فردی در امر شفاف سازی و دستیابی به مقصد، برای شفاف کردن هدف جمعی تصمیم گیری میشود. اما هر فرد تنها یک هدف را در گروه با خود به همراه نمیاورد. بلکه اهداف مختلف شخصی را نیز دنبال میکند. هرچه بیشتر یک عضو به هدف شخصی اش نزدیکتر میشود، او راضی تر است (انسانی ، مادی و معنوی). و هر چه شخص در مورد هدفی که او را به آن گروه کشانده دچار سردرگمی شود، او ناراضی تر خواهد بود. درجه اهمیت و فوریت هم در مقاصد شخصی متفاوت است. اما تفاوتی دیگر هم در این میان نقش بازی میکند و آن آگاه بودن عضو به این مسئله است.
این موضوع از نظر من یکی از علل اصلی در اصحکاک های درون گروه ها و در نتیجه دلخوری ها و دلسردی های نشعت گرفته از آن است. در این مورد شاید آگاهی به هدف شخصی و سبک و سنگین کردن آن شاید بتواند رهگشا باشد.
مشارکت
اتمسفر یک گروه است که مشارکت و دخالتگری را برای همه بدون تبعیض و یا بدون داشتن واهمه ای از اعمال آن برای اعضا امکان پذیر میسازد. به نظر من تا زمانی که تعادل نسبی در مشارکت در بین اعضا موجود نیست، نمیتوان از محیطی سازنده سخن به میان آورد. چرا که باز از دیدگاه من محیط سازنده آن محیطی است که در آن دخالتگری و سهیم بودن بدون تبعیض و به مساوات صورت میگیرد. و باز در اینجا نیز هر چه یک عضو قادر به مشارکت باشد، او راضی تر است.
واقعیت این است که یک جمع مجموعه ای از افراد برابر و همشکل و همگنی نیست که در یک منطقه جغرافیایی زندگی می کنند و یا در گروهی به دور هم جمع شده اند. بلکه معمولا جوامع متشکل از افراد و گروه هایی میباشند که در سطوح مختلف از قدرت، ثروت، نفوذ و توانایی بیان نیازهایشان، حقوق و و نگرانی های خود قرار گرفته اند. به همه اینها باید ابعاد دیگری مانند تجربیات شخصی در زندگی هر عضو، تربیت و شکل گیری روحیه و دیگر ابعاد از این دست – که بر همه موارد بالا نیز تاثیرگزارند- را هم اضافه کرد.
* * *
ایمیل لیست “ایران فمینیسم”
اعضای این گروه نیز با انگیزه و اهداف متفاوتی عضو این گروه شده اند و این موردی است که در تعیین نقش ما در گروه بسیار تاثیر گذار است. همانطور که قبلا گفته شد باید هدف یا اهداف در گروه صیقل بخورند. چیزی که در این ایمیل لیست صورت نگرفته است. اگر چه این ایمیل لیست در آغاز تشکیل خود هدف عملی مشخصی را دنبال میکرد ولی رفته رفته با ازدیاد اعضای آن شکل ترکیبی اعضا و هدف گروه دستخوش تغییر گشت و تا آنجائیکه من اطلاع دارم برسر علت جمع شدن اعضا در این ظرف بحث و گفتگویی تا کنون در نگرفته است.
بهتر آن است که از بروز و دنبال کردن اهدافمان واهمه ای نداشته باشیم و بگذاریم که آنها در تماس به یکدیگر قرار بگیرند. شاید که در این پروسه هر کدام از آنها صیقل خورده و در نهایت به پویایی گروه یاری رساند.
ولی در حد امکان باید سعی شود همان حقی را برای دیگری در نظر بگیریم که برای خود در نظر میگیریم. و مهمتر از همه از خشونت بپرهیزیم چرا که خشونت (زبانی) تصفیه و حذف بدنبال خواهد داشت و بافت “متعلق بودن و نبودن” به گروه را تقویت کرده و پروسه جدایی را سریعتر میکند. خشونت (زبانی) نه تنها تفاوتها در اعمال قدرت را به نمایش میگذارد، بلکه باعث جداسازی میشود.
پیشنهاد
دوستان از آنجائیکه ما در دنیای مجازی به بحث و گفتگو مینشینیم و محیط رابطه ایمیلی محیطی خشک و اتنزاعی است، در خیلی از موارد نمیتوانیم روحیات دیگر خود را در قالب جملات بیاوریم و این به نظرمن یکی از مضرات گفتگوهای اینچنینی است. اضافه بر آن چون ما در کنار هم برای یک کار عملی به دور هم جمع نگشته ایم، یعنی یک هدف مشخصی را دنبال نمیکنیم، ما را بر پرتگاه بحثهای فرسایشی میکشاند.
برای من به مانند این میماند که دو آشنا از میان ما با هم و در کنار هم برای رسیدن به یک هدف هر چند کوتاه مدت (یعنی طی مسافتی و نه لزوماً هدف نهایی یکسان) در حال قدم زدن هستیند. زمانی میرسد که آن دو در مقابل دری قرار میگیرند، تواضع مرسوم ما ایرانیها باعث میشود که آنها از یکدیگر بخواهند که آن دیگری اول از در رد شود. مدام تکرار می شود که اول شما، نه خواهش میکنم اول شما، نه شما بزگترید اول شما….. ولی به محض اینکه هرکدام در اتوموبیل خود قرار میگیرد، یعنی محیط خشک و انتزاعی که دیگر در کنار یکدیگر هم قدم برنمیداریم (اگر چه ممکن است مقصد یکسان باشد)، آنچنان پا را روی پدال گاز میگذاریم و آنچنان راه را بر دیگری میبندیم و سبقت میگیریم که پنداری نه تنها آشنایی قبلی با آن شخص دیگری داشته ایم، بلکه یک پدرکشته گی هم با او دارا می باشیم.
از اینرو من پیشنهاد میکنم که دست به اقدامات گروهی بزنیم تا به این نحو نه تنها به هم نزدیکتر شویم بلکه با دنبال کردن یک هدف و یا اهداف مشترک -حتی کوتاه مدت- از هم بیاموزیم و به هم بیاموزآنیم. در این پروسه است که نقش ها و هدف ها سیقل میخورند و پی به توانائیها و کاستیهای خود و گروه خواهیم برد.
میخواهم بگویم تا وقتیکه هر کس به تنهایی در اتوموبیل خودش نشسته و گاز میدهد جز دلخوری، دلسردی از دیگری و ناامیدی کاری از پیش نخواهد رفت.
منیره کاظمی
۲۰۱۳/۰۱/۱۸