برده خود را از بردگی نجات داده و به دامن فئودالیسم لغزیده و بعد از آن
سرمایه مالک بدن ,فکر و خانواده او شد .
کارگر جنگید تا به ذره ای از حقوق خود برسد خون ها ریخته شد, تا او از
حقوق اجتماعی و بیمه و حق درمان رایگان برخوردار شود . زنان رنج ها
کشیدند تا حق رای و حقوق دیگر خود راکه مردان را در جامعه سرمایه داری
به زنان برتری می دهد و از هم جدا می کند به دست آورند (اختلاف بیانداز
و حکومت کن؛ شوخی نیست نصف بیشتر جمعیت جهان ) . دموکراسی حاصل خواست های
آزادیخواهانه مردمی بوده که گوشت دم توپ سرمایه بوده اند چه در عرصه کار
و چه جنگ ها….و حالا وقتی بحران های اقتصادی را نمی تواند حل کند مردم
را به عقب می راند … سرمایه رشد کرده است تا به انجا که نیازی به کار
نمی بیند تعداد محدودی از متخصصین به علاوه ماشین ها او را تامین می کنند
.
طبق نظرات انسان گرایانه مارکسیستی انسان ها باید از حاصل کار خود به طور
جمعی بهره برداری کنند وجامعه در جهت پیروزی بر طبیعت باید حرکت کند ولی
حکومت سرمایه محیط زیست سالم را برنمی تابد زیرا با اهداف سود آور او
هماهنگی ندارد کالا های غیر مفید و ارزان و سود آورمضر به حال انسان
وطبیعت تولید و تبلیغ می شوند کارخانجات تولید اسلحه و جنگ افزارها
بیشترین سود را در جنگ ها به جیب قدرت مسلط جهانی می ریزد و جنگ ها
سرمایه را,هر چند کوتاه مدت !! از بحران ها ی اقتصادی بزرگ نجات می دهد
و مردم را بی خانمان تر و محتاج ترمی کند .
قدرت مسلط خودکفا یی را به دامن تجمل و مصرف گرایی می اندازد و آموزش و
پرورش در سطح جهان با همه تبلیغات ظاهری!! سرمایه مورد بی توجهی بنیادی
قرار می گیرد؛ زیرا رشد تولیدات پایه ای , پایین آمدن قیمت ها را به
دنبال می آورد و ضعف سرمایه اینجا! خود را نشان می دهد ؛ رشد وسائل
تولید و تولید محصولات مورد نباز اولیه با رشد او در تضاد است و در
مقابل نیروی کار قرار می دهد . فکر باید در جهت منافع سرمایه حرکت کند نه
صلح ! نه محیط زیست ! نه حقوق واقعی انسان ها, بلکه پول حرف اول را می
زند…پولی که زمانی فقط برای ساده کردن مبادله به وجود آمد ؛ ولی حالابه
کالایی با ارزش در فضای مجازی و بانکها تبدیل می شود و با آن بازی هایی
می شود که مسیر واقعی را گم کنند ….
در پی به دست آوردن ساده ترپول !! جوانان به چاه های مختلف کنده شده
توسط سرمایه می افتند مثل : ارزو های هنری و ورزشی جوانان که کسب
موفقیت در آن در انحصارسود طلبان سرمایه است وشاهد بازی های قدرت در
مکاره های ورزشی و هنری هستیم و بعد …در پی فراموش کردن شکست ,ناکامین
این بازی ها در بسیاری موارد : مواد مخدر ,و بعد مشاغل مربوط به آن و
فروش بدن و سکس است که سرمایه مقابل روی آن ها قرار می دهد و مهمترین و
پول ساز ترین بخش هابرای بالایی ها.
. و در بهترین حالت آن تبدیل شدن به مانکن ها وتبلیغ کالاهای غیر
مفید وفقط مصرفی مثل لباس های تبلیغ شده و وسائل آرایشی و غیره هستند
که کارگران این بخش نیز در راه به دست آوردن , پول!! گاهی همه چیز خود
را از دست می دهند. در صورتی که هدف اصلی انسان رسیدن به زندگی بهتر بوده
است نه هیچی وپوچی که سرمایه در مقابل قرار داده است
دوستی را می شناسم که فرزندش در زندان به سر می برد دختری که( به گفته
خودش در بیدادگاه جمهوری اسلامی ) برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه
وجوانانه خود,که آرزوی هر جوان ساده دلی است به دام جنایت کارانی می
افتد که می خواهند از او سوء استفاده کنند و دختر از خود دفاع می کند و
مردی که کشته می شود از عوامل اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی است به دختر
مارک گروه های سیاسی می زنند تا از بار جنایت خود کم کنند و به او می
گویند اگر اعتراف کند که با گروه ها ی سیاسی همکاری می کرده است و به
دستورگروه سیاسی خود مرد را کشته است خانواده مقتول گذشت خواهند کرد این
را در دادگاه علنی و در انظار می خواهند …چقدر واضح و روشن جنایت انجام
می شود و او راضی نمی شود …او هنوز در زندان است و زیر حکم و حتی چه
بسا نمی دانند این ماجراها از کجا آب می خورد .و اسیب از کجا وارد شده
است …
سالهاست که سوسیالیسم به عنوان مرحله بعدی تکامل مورد هجوم سرمایه قرار
گرفته و مردم را از آن ترسانده اند ودر هیچ کجای دنیا نگذاشته اند که به
طور مستقل پا بگیرد چون در آن صورت سرمایه باید کوله بار خود را جمع کند
و این کار ساده ای نیست چطور که اسپارتاکوس ها جنگیدندو خون ها ریخته شد
تا مردم به حقوق اولیه انسانی خود برسند…
دیگر کمک های بین المللی به مردم گرسنه در آفریقا بسنده نمی کند ! و او
به عنوان مهاجر و پناهنده به سرزمین های از ما بهتران ! سفر می کند و به
کمک علم حاصل کار بشرزندگی نوین را می شناسد . حق بهتر زندگی کردن را می
جوید و نمی خواهد دیگری به او کمک بلا عوض کند و در این راه نیز در کوه
ها و دریاها جان می سپارد ومعدودی هم که به ینگه دنیا می رسند خسته و
معلول و آسیب دیده که شاید توان کار را در راه از دست می دهند بزعم بعضی
ها راحت طلب می شوند… ولی همه این ها بررسی های عمیق می خواهد و این که
ریشه همه مشکلات این است که ؛ جامعه جهانی دگرگونی ریشه ای و اساسی می
طلبد وحتی قرص های مسکن (تامین اجتماعی , بیمه بیکاری ) هم کم کم از او
دریغ می شود …..
در چنین مقطعی دوستان مصلح و معتقد به جامعه نو باید قدر زمان را بیشتر
بدانند و دست از بحث های فرسایشی بر دارند وصلح را مد نظر قرار دهند با
هم دوست تر از دشمن باشند که دشمن اصلی سرمایه است ومردمی را در نظر
بگیرند که لحظه به لحظه زیر فشار هستند و چه از داخل و چه از خارج در بین
سرکوبگران دوستی ندارند ولی پیوند عمیقی با صلح جویان جهان دارند ….
به امید زندگی در صلح