اخبار روز: نمیدانم با دیدن دفترچه انتخاب رشته کنکور امسال، عرق سرد بر پیشانی چند دختر نشسته و چشم چند تن دیگر از اشک تر شده. هر چند قصه تبعیض و تکلیف بر دختران این سرزمین، داستان یک شب و دو شب نیست، اما اینبار و بیان علنی این ظلم و تحکم به بهانه تنظیم نسبت جنسی دانشگاهها و بازار کار و صدها بهانه آبکی دیگر، در نوع خود، حکایت تازه ایست.
حذف هفتاد و هفت رشته تحصیلی در سی و شش دانشگاه روزانه دولتی کشور، علیرغم شرکت شصت درصدی دختران در کنکور امسال، اقدامیست زیرکانه برای زدن دو نشان با یک تیر.
نشان اول: نه تنها هزینه تحصیل تعداد زیادی از دختران که ظاهرآ ارزش سرمایه گذاری ندارند، از دوش دولت برداشته میشود، بلکه با سرازیر شدن تعدادی از این دختران به سمت دانشگاههای هزینه بر و شهریه دار، سود و منفعتی هم به دولت می رسد. آن تعدادی هم که توانایی مادی و فرهنگی ترک وطن را دارند، همان بهتر که بروند و فضای اسلامی جامعه را کمتر آلوده کنند.
نشان دوم: به خانه بخت فرستادن درصد عظیمی از دختران عموما از شهرستانها و روستاها و احتمالا با بظاعت مالی پایین که تنها راه عاقلانه خروج از منزل را قبولی در دانشگاه می یابند.
سال گذشته، یک عضو علمی دانشگاه علامه طباطبایی ضمن انتقاد از حضور شصت وهفت درصدی دختران در مقطع کارشناسی، یکی از نگرانیهای خود را کم شدن فرصت ازدواج برای دختر لیسانسه نبست به دختر دیپلمه برشمرد! وقتی دلنگرانی این استاد را در کنار سخنان نماینده تهران (لاله افتخاری) می گذاری که دایر کردن مهدکودک را از تلاشهای دنیای غرب جهت افول تربیتی کودکان میخواند. وقتی نگاهی به سخنان معاون احمدی نژاد در امور زنان ( مریم مجتهدزاده) می اندازی که خبر از جایگزین شدن کتاب تنظیم خانواده با شکوه همسرداری می دهد، و کاهش جمعیت در ایران را فاجعه ای طراحی شده از سوی استکبار برای فروپاشی جمعیت مسلمانان در ایران میداند. وقتی جناب آیت الله جوادی آملی حکم میکند که هر کس با این قضیه مخالف است، با مباحث دینی مخالف است. و جناب آیت الله سبحانی اختلاط دانشجویان دختر و پسر را مضر و باعث عقب گرد دانشجو میداند و تاکید میکند که دانشگاه مطلوب، باید از نظر مدیریتی و اساتید و متون درسی ، اسلامی باشد. و همزمان اعطای مجوز تاسیس مهدکودک به طلبه های زن، هیاتهای مذهبی، مساجد و بی توجهی به آینده نامعلوم مربیان مهدکودک و پیش دبستانی و صدها نمونه دیگر، همگی خبر از انجام پروژهای برنامه ریزی شده در جهت هر چه بیشتر خانه نشین کردن زنان دارد. پروژه ای که با ایجاد طرح تازه وزارت بهداشت برای پایان دادن به برنامه های کنترل جمعیت در پی اظهارات رهبر ایران در مخالفت با تنظیم خانواده از یک سو و با قلع و قمع کردن دختران از دانشگاهها از سویی دیگر سعی در تکمیل خود دارد. پروژه ای که با دهن کجی به تمام فعالیتهای انجام شده در حوزه زنان، امیدوار است بتواند دوباره زنان را به کنج خانه بکشاند و صرفا تبدیل به دستگاه تولید مثل و رفع نیاز جنسی مرد و مسئول امور خدماتی منزل کند. نمیدانم! شاید اگر می توانستند، به مانند طالبان در افغانستان، کلا تحصیل را بر زنان حرام می کردند.
آری! تنها نتیجه ای که از این شوی تفکیک جنسیتی و باقی مسائلی که به اختصار به آنها اشاره کردم به دست می آید، وحشت نظامیست ایدئولوژیک از حضور پررنگ زنان در جامعه و عملی شدن مباحث مربوط به برابری زن و مرد. اصولا تمامی نظامها و سازمانهای غیر دمکراتیک که بر پایه یک ایدئولوژی خاص بنا شده اند، از هر تغییری که با اصول ایدئولوژیشان مغایر باشد، می هراسند و این مختص نظام حاکم بر ایران نیست.
اما تا آنجا که به مملکت ما مربوط است، اساس حکومت حاکم بر پایه های یک جامعه سنتی، مذهبی و خرافی ایزوله شده از جامعه جهانی بنا شده اند. و از آنجایی که برای رهایی ایران از این پیله، تحصیل، اشتغال و حضور و آگاهی زنان نقش اساسی دارد، هر چه فعالان حوزه زنان فعالتر میشوند، تلاش نظام ایران در خانه نشین کردن زنان هم شدیدتر میشود. و هر چه زنان بیشتر با حقوق خود آشنا میشوند، حکومت با اسلحه ای نرمتر، ولی قانونی تر بر سرشان می کوبد.
وگرنه اگر به راستی و دلسوزانه نگران توازن دختر و پسر بودند، نیازی به کوبیدن بر سر دخترها نبود. اگر جامعه ای باز و سالم و دمکرات داشتیم، خواه ناخواه این توازن برقرار میشد. چون از سویی اعتیاد، فقر و کار اجباری باعث ترک تحصیل بسیاری از پسران میشود. و از بین پسرهای دیپلمه نیز کم نیستند کسانی که با مشاهده اینهمه تحصیلکرده بیکار، ترجیح میدهند بجای درس و دانشگاه و به قول خودشان وقت تلف کنی، زودتر وارد بازار کار شوند.
از سویی دیگر کم نیستند دخترانی که شاید علاقه ای به ادامه تحصیل نداشته باشند، ولی برای فرار از ازدواج اجباری و محیط بسته خانواده گزینه دیگری جز دانشگاه ندارند.
برای اثبات این ادعا، میتوان نگاهی به فهرست رشته های حذف شده انداخت (١). بسیاری از این رشته ها حتی با تعاریف قانونگذاران ایران، زنانه هستند. موضوع اصلا مهندسی معدن و صنایع نفت نیست. هر چند در دنیای امروز هیچ شغلی نیست که مختص به زنان یا مردان باشد، اما مساله ایران ما، فراتر از این حرفهاست.
ترس از زنان آگاه و مستقل، و ترس از مردان روشنفکر و بیدار است
که چاره ای نمی گذارد جز ایجاد فاصله بیشتر بین این دو جنس.
و همانطور که پیشتر گفتم، بیشتر دخترانی از طبقه ضعیف جامعه از این پروژه متاثر میشوند. تعداد بیشتری از دخترانی که با هزار بدبختی تازه بتوانند خود را به دیپلم برسانند، مجبور به ازدواج اجباری میشوند و با این طرح تکمیلی در جهت حذف روشهای پیشگیری از بارداری در روستاها و مناطق محروم، باز باید شاهد مرگ و میر و خودکشی و کشته شدن زنان جوان بیشتری باشیم.
(١) www.migna.ir