نمیدونم چی شد زدم کانال آموزشی تلویزیون یا به اصطلاح کانال ۷. احتمالا چون هیچکدوم از کانالهای دیگه برنامهای نداشتن، روی عادت یه دور همه کانال ها رو زدم تا رسیدم به هفتمین کانال!
توجهم جلب شد. مردی جوان و خوشلباس و خوشتیپ، (حدود سیساله) در محضر دادگاه داشت تقاضای اجازهی گرفتن همسر دوم میکرد. همسر اول؟ معلوم است، حاضر نبود.
جالب بود که همزمان فیلم را استاد دانشگاه حقوق با چند نفر از دانشجوهایش در اتاقی دیگر تماشا میکردند و استاد وسطهای دادگاه داشت توضیح میداد که طرز دادن حکم برای اینطور پروندهها چطور باید باشد.
قاضی به مرد گفت مدارکتون رو لطفا بدهید!
فکر کردم مدرک عدم سازش یا ناشزه بودن زن یا چنین مدارکی باید باشد. اما در مقابل چشمهای حیرتزدهام مرد یک دفترچه حساب و یک سند خانه ارائه کرد. قاضی با دقت کامل رقم دفترچه حساب را خوند:
– چهار میلیون تومن! با چهره ای حاکی از دقت و نهایت امانت گفت: بله. درسته… اینم سند یه آپارتمان صد متری…. و حکم داد: بله، شما توانایی و استطاعت ازدواج مجدد را دارید!
وبه خانم منشی که در کنارش نشسته بود گفت اجازه نامه ازدواج مجدد را برای این مرد صادر کنید و برای امضا پیش من بیاورید.
مرد گل از گلش شکفت و از قاضی تشکر کرد.
در اتاق دیگر دانشجوی دختر از استاد که مرد بود پرسید:
– استاد حضور همسر اول الزامی نیست؟
– نخیر! چون مرد استطاعت اداره دو زن را دارد.
دختر بدون هیچ اعتراضی سری تکان داد و مشغول یادداشت کردن حرفهای استادش شد.
شوکه شده بودم. شنیده بودم لایحهی جدید خانواده که به مرد اجازه ازدواج مجدد رو بدون اجازه از زن اول میده اما فکر نمیکردم این فکر را در تلویزیون آموزشی کشورمون به این واضحی تبلیغ کنن.