از برقه ای که سر تا پا را می پوشاند گرفته تا چادر و حجاب ابریشمی سیاه تمامی اینها به روشنترین ترین ابزار و سمبول ایدئولوژی اسلام سیاسی در چند دهه گذشته تبدیل شده اند. تا کنون مقالات مهمی در باره علل و تاریخ حجاب نوشته شده اند که چگونه اسلام آنها را به مثابه پوششی بسیار خشن برای زنان توجیه کرده است. در این مقاله می خواهم بر سر جدلی که در مورد توجیه پوشیدن حجاب اسلامی بصورت ادامه داری موجود بوده است از دیدگاه ی درونی تمرکز کنم و همچنین به این نکته بپردازم که چگونه زنان جوان مسلمان که در غرب تحصیل می کنند تلاش می کنند که موقعیت خود را که توسط مذهبی که با تبعیض گرایی جنسی ذاتیش به آنها تحمیل شده، نهادینه نمایند.
” امرزوه زنان جوان مسلمان حجاب را کشف می کنند و آن را در پرتو اهداف اصلیش معنی می کنند- حجاب کنترل نهایی بدن خویش را به زنان باز می گرداند… من حجاب را رعایت می کنم چرا که به من آزادی می بخشد. من آنرا می پوشم چرا که من یک زن مسلمان هستم و اعتقاد دارم که بدنم مسئله خصوصی مشخص من است.‘‘
نقل قول بالا مقاله ای است از یک زن مسلمان متولد کانادا که فارغ التحصیل کالج است. در سن بیست و یک سالگی به ناگهان تصمیم به کشف مجدد حجاب می گیرد. با وجود احترام کامل به دیدگاه های آزدای های مدنی و آزادی انتخاب هر نوع پوشش برای زنان در یک جامعه دموکراتیک، کماکان نمی توانم درک کنم که چه عواملی باعث می شود تا یک زن تحصیل کرده و بزرگ شده آمریکای شمالی آزادی خود در انتخاب پوشش را رها کرده و حجاب بر سر کند و خود را بفریبد که دیگر آزاد شده است.
او فکر می کند که صرفا با پوشیدن حجاب کنترل کامل بر بدن خود را کسب کرده است. واقعا چه درک متوهمی از ایده رهایی! ما نیاز داریم که به ریشه چنین درکهایی از رهایی پرداخته و رابطه پوشش به رهایی زنان را بررسی نماییم. از آنجایی که کل ایده پوشش از دستورات مستقیم قرآن سرچشمه می گیرد، اجازه دهید در مرحله اول به چند آیات که از نوشته های مقدس است نگاهی بیاندازیم و بررسی کنیم خداوند تا چه حدودی کنترل بدن توسط خود زن را به او داده است. جلد ۷ کتاب ۶۲ شماره ۸۱
پیغمبر می گوید:” آنچه که بیشتر از همه ادایش رواست، حقی است که به مرد داده شده تا از بخش های خصوصی زن لذت برد. (از جمله حقی که در عقد ازدواج است) M5.4(Ref:8,p526)
حقوق شوهران: شوهر حق کامل دارد که از همسر خود لذت برد. (الف: از بالاترین نقطه سرتا کف پا، هر چند دخول از مقعد مطلقا غیر مجاز است) تا زمانی که از نظر فیزیکی زیان وارد نکند.
امام غزالی: یک زن باید ارگانهای تناسلی خود را جهت خدمت در تمامی اوقات آماده نگهدارد.
(Ref:7:vo1.I,p235):3355Number 008 book (Shahin Muslim)
اگر زنی شبی را دور از رختخواب شوهرش بگذراند، فرشته ها تا بامداد به او لعنت خواهند فرستاد.
عمربن الخطاب می گوید: پیغمبر(رحمت الله) فرمودند:” ازهیچ مردی علت کتک زدن همسرش بازخواست نخواهد شد.“
(Sunann Abu Dawud 11.2142)Book11, Number 2142:
بنظر می رسد که قانون الهی هر ”شیوه ای‘‘ را که مرد بخواهد به همسرش دخول کند و یا هر وقت بخواهد او را تنبیه کند را تضمین نموده است و اینکه زن هیچ حق شخصی در این مورد را ندارد. نیاز بدان نیست که نگاه ی عمیق به جوامع اسلامی بیاندازیم تا ببینیم که قانون شرعی هزار ساله چه بلایی بر سر زنان آورده است. بخاطر عدم وجود آشنایی قبل از ازدواج، زن مسلمان مجبور است خود را به مرد کاملا بیگانه ای که به او شوهرش داده اند تسلیم نماید و مالکیت بدن خود را کاملا به او واگذارد. سئوال من این است که حجاب چگونه می تواند به دفاع زنی برود که شب ازدواج به تجاوز او منتهی می شود؟ چه حفاظی حجاب می تواند برای زن فراهم نماید زمانی که باید نیازات شوهر را برآورده نماید، حتی اگر خود او چنین نیازی را نداشته باشد؟ چرا او نمی تواند اوضاع را بدست خود گرفته و به اصطلاح ”کنترل کامل بر بدن خود‘‘ را اختیار کند و از این طریق در مقابل تنبیهاتی که حدیث ها برای شوهرش قایل شده اند، از خود حفاظت نماید.
زن جوان کانادایی در مقاله خود به نکات جالبی اشاره می کند، مثل ’’پوشیدن حجاب مرا از توجه دائمی به جسم خودم رها کرده است. چرا که ظاهر من موضوع قضاوت عمومی قرار نمی گیرد. زیبایی من و یا حتی عدم وجود آن از قلمرو بحث مشروع خارج گشته است. کسی دیگر نمی داند موهای سر من چگونه است، آیا همین لحظه از سالن آرایش بیرون آمده ام یا نه، آیا کمی اضافه وزن دارم یا نه، و یا اینکه پوستم آثار ترک خوردگی دارد یا نه چون کسی چیزی نمی داند، اهمیتی هم ندارد.‘‘ این کردار به ظاهر منطقی: ” معرض قضاوت عمومی قرار نگرفتن‘‘ شاید چنین تصوری را بیافریند که زنان مسلمان از کسب استانداردهای بالای زیبایی که مردان برای زنان تعیین می کنند، رها گشته اند و بر این اساس واقعا به مثابه انسانهایی برابر در جامعه خود به حساب می آیند. چنین بحثی بیشتر شبیه فانتزی فمینیستی است تا بحث اسلامی! آیا شما می توانید یک جامعه اسلامی را بیابید که معیارهایی از قبیل ظاهر فیزیکی زنان بخصوص زمانی که در جستجوی عروس آینده که از طریق ازدواج سنتی تنظیم شده، را شامل نشود. ببخشید، خواهری که خاطرخواه حجابید، آدمهایی وجود دارند که برایشان ”اهمیت‘‘ دارد و خواهند دانست که پوست پیشانی شما چروک خورده یا آنکه موی سرتان مناسب نیست. زمانی وجود دارد که همچون قطعه مبلی توسط آنها مورد آزمایش قرار خواهید گرفت. بله سنجش قیمت زن متناسب با جذابیت او، در واقع نگرش جهانشمول مردان است. هر چند که اسلام با ربط دادن این مسایل به فرمان الهی برای مردان مسلمان کمی آبرو خریده باشد مثلا همانند آنچه که در زیر می آید: پیغمبر فرمود: ” بهترین زنان آنانند که صورت زیبا و مهریه ناچیز داشته باشند.‘‘ همانجا صفحه ۲۲۸
توجیه گران اسلامی در تلاش جهت دفاع از پوشش، اغلب انگشت خود را به زنان در غرب نشانه رفته و آنان را به جرم اینکه رهایی را با ” پوشیدن چیزی نزدیک به نپوشیدن‘‘ تعریف می کنند، محکوم می نمایند. برای این نوع افراد، زنان یا بی حجاب اند یا حجاب کامل دارند، هیچ چیز بین این دو افراط نمی تواند وجود داشته باشد! این درست است که در غرب زنان بر اساس ظاهرشان ارزش گذاری می گردند. آنها تبدیل به ابزار گشته و اغلب از آزار جنسی رنج می برند. بدون شک هر جامعه ای مشکلات خود را دارد. من مشخصا از اینکه زنان در کل رسانه ها به ابزار جنسی تبدیل می گردند، خوشحال نیستم. ما باید قبول کنیم که زنان در آمریکای شمالی و اروپا بسیاری از حقوق و آزادی های خود را با چند دهه مبارزه و جنبش ها بدست آورده اند. آزادی پوشش فقط یکی از چندین حقوق مدنی آنهاست. اگر ما دستاوردها و خدمات زنان را کلیشه کرده و آنان به هورا کشان خارج گود تقلیل دهیم نه تنها هیچ خدمتی به زنان کلیه جوامع عقب مانده (بخصوص جوامع اسلامی) نکرده ایم بلکه امید آنان به پیشروی را سرکوب کرده ایم.
قانع کننده ترین دلیل جهت رعایت حجاب از طرف علمای اسلامی چیست؟ آنها مدام بحث می کنند که پوشیدن روسری یا حجاب، مردها را از نگاه به زنان به مثابه یک ابزار جنسی باز می دارد- حجاب باعث می شود که مردها به ظاهر زن بی توجه شده و در عوض به شخصیت و افکار آنها توجه نمایند.” چه منطق زیبای واروانه ی! بحث من این است که حجاب به تحکیم این ایده که زنان به غیر از ابزار جنسی چیز دیگری نیستند، می پردازد. و بدین علت است که زنان مجبورند کل مسئولیت” تحریک نکردن مرد تحت هر شرایطی‘‘ را با پیچیدن بی قواره خود در پارچه ای، بدوش بگیرند. اما واقعیت اینست که برقه و یا حجاب در ۱۴۰۰ سال گذشته قادر نبوده موقعیت زنان را به گروه ی از انسانهای آزاد و مستقل ارتقاء دهد. مهم نیست که تا چه حد اسلامیان در دفاع از حجاب توجیه گری کنند، آنچه مهم است این است که حجاب سمبل بردگی و ستم زنان مسلمان در سراسر جهان بوده است. جداسازی زنان از زندگی اجتماعی، کنترل آزادی حرکت و همچنین نهادینه کردن سیستم آپارتاید جنسی فقط برخی از بهترین خدمات حجاب تا کنون بوده است.
توجیه گران اسلامی همیشه دست و بال بازی در تبلیغ اینکه اسلام به زنان ”رهایی واقعی- و جایگاه ی برای نقش فعال در جامعه‘‘ داده، داشته اند. آیا به دلیل همان ’ رهایی واقعی‘ است که ما شاهد اینچنین درصد بالایی از بی سوادی در میان زنان خاورمیانه هستیم ؟‘‘ و آیا به همان علت است که جهان عرب را اختناق زنان در برگرفته و بسمت رکود پیش می رود.؟‘‘ بنظر می رسد که هیچ کس نمی خواهد به اشتباه اساسی این بحث که ’حجاب زنان را در مقابل سوء استفاده جنسی مرد‘ محافظت می کند، بپردازد. چرا مردهای مسلمان به این ایده که به همه مردها و در تمامی سنین مربوط می گردد، وقعی نمی گذارند، زمانی که آنها دست و یا گردن لخت یک دختر را می بینند حالی به حالی می شوند، چنین شیوه نگرشی چه پیامی برای یک دختر جوان مسلمان می تواند داشته باشد. زمانی که او قدم به دنیای بیرون می گذارد، آیا نباید بیاموزد که نیاز به احترام به جنس مخالف دارد؟ بسیار عجیب است که ما هرگز به ضربات روانی مختلفی که یک دختر جوان، با رعایت حجاب اجباری می تواند متحمل شود فکر نمی کنیم.
زنان مسلمان به چیزی بیشتر از تعلیمات قرآنی نیاز دارند. آنان نیاز به هدایت اخلاقی دارند که می توانند بدون کمک پوشش و حجاب، فروتن و شریف باشند. اصلا چرا باید زنان همیشه نگران آن باشند که چه بپوشند و چه نپوشند؟ مهم اینست که آنچه به زن احترام می بخشد با اینکه او چه پوشیده بسیار بی ربط است بلکه این مسئله بیشتر به تفکر او و شیوه استفاده از آن ربط دارد.
در آخر، در ارتباط با آنچه که زن جوان بر آن تاکید می کند ” من حجاب را رعایت می کنم، چون که انتخاب خود من است…. این در من احساس رهایی ایجاد می کند.‘‘ من از اینکه او احساس رهایی می کند و این آزادی را دارد که حجاب را انتخاب کند خرسندم. اما آنچه که نیاز به یادآوری دارد این است که میلیونها زن عرب و ایرانی از آزادی حق انتخاب پوشش برخوردار نیستند. حجاب برای آنان یک الزام قانونی و اجباری است. من فکر می کنم برای زنان مسلمانی که در جوامع آزاد بزرگ شده اند، هواداری از پوشش و یا حجاب به معنی نمایشی ظالمانه علیه صدها و هزاران زنی است که به صورتهایشان تیغ زده و اسید پاشیده اند و همچنین بسیاری که کشته و زندانی گشتند تا رژیم اسلامی در ایران و دیگر دولتها توانستند حجاب را اجباری و سلطه خود را برقرار کنند