اگر فرزند دختر دارید، ترجمه محمد جعفر پوینده
«اگر فرزند دختر دارید»، عنوان کتابی است از خانم النا جانینی بلوتی از سر آمدان عرصه تعلیم و تربیت در ایتالیا. وی مدیریت زایشگاه مونته سوری را از آغاز بر عهده داشته است. خانم بلوتی علاوه بر تجربه عملی گسترده، آثار بسیاری نیز منتشر کرده است که کتاب اگر فرزند دختر دارید… معروف ترین اثر این مربی بزرگ است که تاثیر و احوال اجتماعی را در دوران کودکی تشریح می کند و نشان می دهد که عوامل اجتماعی و به ویژه عوامل تربیتی و فرهنگی، چگونه کلیشه های تبعیض آمیز را در ذهن و رفتار کودکان ایجاد می کنند.
این کتاب با توجه به دیدگاه انسانی و تبعیض ستیز نویسنده اش خانم بلوتی، راهنمای مناسبی برای همه پدران، مادران، مربیان، معلمان، جوانان و یکایک افرادی است که خواستار شناخت و طرد اندیشه ها و اعمال تبعیض آمیز و ستم آلوده هستند و برای خود و همنوعان شان امروز و فردایی بهتر را آرزو دارند.
این کتاب ارزشمند توسط مترجم دانشمند و فقید محمد جعفر پوینده که در حوادث تلخی از تاریخ این مرز و بوم از دستش دادیم، ترجمه شده است. انتخاب این اثر توسط ایشان برای ترجمه و نشر، افزون بر تمامی خصایل اخلاقی و علمی او، نشان از دیدگاه های برابری خواهانه ی عمیق و ریشه دار زنده یاد پوینده دارد. این کتاب در اسفند ۱۳۷۵ ترجمه شده و برای نخستین بار در سال ۱۳۷۶ توسط نشر نی منتشر شد و چندین بار تجدید چاپ گردید. محمد جعفر پوینده ترجمه این کتاب را به خواهر و روان مادر خود، که به گفته وی از قربانیان تبعیض و قهرمانان تلاش و پایداری هستند، تقدیم کرده است. روانش شاد.
پسرها شیرند مثل شمشیرند، دخترها موش اند مثل خرگوش اند
کتاب «اگر فرزند دختر دارید» در ۴ بخش عمده، عوامل تاثیر گذارنده بر شخصیت دختر بچه ها و رفتارها و عکس العمل هایی که در نتیجه این مناسبات غلط و تبعیض آمیز در ذهن زنان شکل گرفته و متاسفانه خود زنان هم به طور منفعل به بازتولید فرهنگ تبعیض و خشونت علیه خودشان کمک می کنند، را به چالش می کشد.
در فصل اول نویسنده از بدو تولد یک نوزاد، بازخوردهای خانوادگی و اجتماعی آن را بسته به جنسیت نوزاد، مورد بررسی قرار می دهد. مناسباتی که شاید زمانی دلیل منطقی و اجتماعی برای آنها موجود بوده وبه ناچار بر اساس آنها پاره ای پارادیم شکل گرفته اما حال با تغییر رویه و سبک زندگی، دیگر آن ساختارها کاربرد گذشته را ندارد و به شکل یک کالبد بی جان فقط به اعمال تبعیض و رواج خشونت های کلامی و عملی، کمک می کند. مثالی که وی در این مورد می زند مطلوب بودن فرزند پسر در جوامع روستایی است. فرزند پسر در جوامع روستایی به معنای نیروی کار است و در نتیجه به دنیا آمدن فرزند دختر به معنای از دست دادن نیروی کار خواهد بود. نگارنده اگرچه حتی چنین دیدگاهی را هم انسانی نمی داند، دست کم آن را به عنوان یک توجیه فرهنگی نه چندان قابل قبول تا حدی به رسمیت می شناسد. اما معضل اصلی از نظر وی زمانی است که دیگر در شهرهای بزرگ دنیا مؤلفه های زندگی روستایی بسیار کمرنگ شده و سبک کاملا متفاوت در شهرها شکل گرفته است. دختران دیگر نه تنها سربار خانواده نیستند بلکه در زندگی شهری و حرفه های موجود در شهر، بسیار فعال تر از پسران هستند. در امور تحصیل در بسیاری از نقاط دنیا با پسران برابری کرده و گاها برتر از آنها هستند، و در نتیجه در بازار کار هم نقش فعال تری ایفا می کنند. در واقع بیشتر از پسران استقلال مالی به دست می آورند و نه تنها سربار خانواده نیستند بلکه بیش از پسران به اقتصاد خانواده کمک می کنند.
در همان بسترهای فرهنگی، بسیاری موارد نادر یافت می شود که دختران هم مطلوب اند. اما حتی این خواستنی بودن هم در جهت منفعل کردن هر چه بیشتر آنان و جلوگیری از فعالیت هایی است که خیلی از دختر بچه ها هم درست مانند پسران علاقه و استعداد آنها را دارند. از دلایلی که دختردوستان برای خواستن دختر می آورند می توان موارد زیر را نام برد:
۱- مهربان تر هستند (پدر و مادر انتظار محبت دارند، اما پسرها چندان پر مهر و عطوفت نیستند.)
۲- حق شناس تر هستند (در بدترین موارد هم از پسرها چنین انتظاری نمی رود.)
۳- ملوس و قشنگ هستند (مثل یک اسباب بازی)
۴- در لباس های زیبا دیدنی و خواستنی اند (به خاطر زیبایی بیشتر ستوده می شوند تا هوش و ذکاوت و قابلیت.)
۵- در خانه همدم آدم هستند (کسی از پسران انتظار ندارد که همدم و مونس تنهایی باشند. آنها وظایف مهم تر و کاربردی تری دارند.)
۶- در کارها خانه کمک می کنند (کسی از پسران انتظار ندارد در کارهای خانه نقشی داشته باشند، حتی آنها را از انجام آن کارها منع می کنند چون آنها کارهای مهم تری دارند.)
اگرچه تمام دلایل مطلوب بودن دختران که ذکر شد، حالت انفعالی را در دختران افزایش می دهد با این حال داشتن چنین خصوصیاتی تا زمانی که به دختران تحمیل نشود ایرادی ندارد. می دانیم که بسیاری از دختران از کارهای خانه دل خوشی ندارند و برعکس خیلی از مردان و پسران به آشپزی و انجام امورات منزل علاقه دارند. این مناسبات غلط که در بستر فرهنگی غلط و تبعیض آمیز رشد کرده در درجه اول یک حرفه را دارای ارزش اجتماعی بیشتر و حرفه دیگر را پست تر و کم اهمیت تر می شمارد. (که در کم اهمیت شمردن کار خانگی بحث های مفصلی می شود انجام داد.) در درجه دوم کار به زعم خود پست تر را مخصوص دختران و زنان دانسته و پسران را از آن منع می کند. یا اسباب بازی های دخترانه و پسرانه که تمایز بر اساس جنسیت در آنها کاملا آشکار است. می دانیم که اسباب بازی ماکت کوچکی از واقعیات دنیای واقعی است و کاربردهای اسباب بازی ها در دنیای کودکان درست یک مقیاس کوچک از کاربرد آنها در خارج از دنیای کودکی است، باز هم در تقسیم بندی کارهای ارزشمند و بی ارزش قرار می گیرند.
بازی با عروسک، خاله بازی و اسباب بازی هایی مانند جارو، ماشین لباسشویی، آشپزخانه های شیک و مدرن؛ و در آنسوی داستان، اسباب بازی هایی چون ماشین، کامیون، قطار، هواپیما، لپ تاپ، و غیره که اسباب بازی هایی پسرانه به حساب می آیند. کتاب تاکید می کند که نه اسباب بازی های نوع اول بد است نه نوع دوم بلکه نکته اسف بار تلقین کردن دختران به استفاده از اسباب بازی های نوع اول و منع کردن آنها از نزدیک شدن به اسباب بازی های نوع دوم است. کتاب قبل از هر پیش داوری، معتقد است که کودکان دارای علایقی کاملا شخصی هستند که لزوماَ ارتباطی هم به جنسیت شان ندارد. در کنار دخترانی که دوست دارند با پوشک عروسکشان را تعویض کنند، هستند دخترانی که دوست دارند از سقف اتاقشان هواپیما آویزان باشد و برعکس در کنار پسران تفنگ بدست و عاشق تیر اندازی، هستند پسرانی که دوست دارند مادرانشان را به اتاق خود دعوت کرده و برایش کیک بپزند. شاید همه ما فکر کنیم که دختران وحقیققتا از عروسک بیش از قطار یا کامیون لذت می برند، اما نتایج تحقیقات خانم النا جانینی نشان می دهد که کودکانی که در محیط هایی آزاد مثل مهدکودک که اجباری برای بازی با اسباب بازی های دخترانه یا پسرانه ندارد همگی بدون استثنا به صورت تصادفی اسباب بازی انتخاب می کنند و به بازی مشغول می شوند. اما بعد از سه سالگی هشتاد درصد دختران عروسک و لوزام آشپزخانه و پسران اتومبیل و تفتگ و غیره را انتخاب می کنند. این سن همان آغاز آگاهی کودکان از جنسیت خودشان است که متاسفانه سایه مرزبندی های تبعیض آمیز جامعه در این مسئله کاملا آشکار است. این اجبار و تلقین به کودکان برای انتخاب اسباب بازی های متناسب! با جنسیت شان ظلمی بزرگ به هر دو جنس و تبعیضی آشکار بین دختران و پسران است. مهم ترین نکته روان شناختی در تربیت فرزندان شناخت و احترام به علایق و خواسته های آنان است.
گروهی از فعالان حقوق زنان در دانشگاه پرینستون در نیوجرسی پانزده مجموعه کتاب برای کودکان و ۱۴۴ کتاب آموزشی برگزیده در مدارس را تحلیل کرده اند. بررسی ها نشان می دهد که پسربچه ها قهرمان ۸۸۱ قصه و دختران قهرمان ۳۴۴ قصه هستند یعنی حتی کمتر از نصف!. پسرها در داستان ها روی درخت ها کلبه می سازند، به اکتشاف در غارها می پردازند، به پدرها در کارهای مهم کمک می کنند. دخترها لبخند می زنند، با پیشی بازی می کنند و نان قندی می پزند. این را می توان با کلیشه رایج فرهنگ ایرانی خودمان هم مقایسه کنیم: «پسرها شیرند مثل شمشیرند دخترها موش اند مثل خرگوش اند». بعد از دوران پیش دبستانی تقریباَ در ذهن دختران و پسران نهادینه شده است که پسران فرمانده باشند و دخترها فرمان بردار. در کتب درسی اول دبستان در آمریکا مادرها در آشپزخانه هستند در حالی که در واقعیت امر ۴۰ درصد مادرهای آمریکایی در کارخانه و ادارات کار می کنند.
نکته تربیتی دیگری که عمیقاَ ریشه در فرهنگ جوامع دارد و از مواردی است که می توان آن را مصداق جهانشمول تبعیض جنسیتی نامید، تفاوت جسمانی است که به تعیض جنسیتی منجر می شود. تقریباَ در تمام جوامع انسانی اندام و آلت تناسلی مرد که از قضا آشکار تر از اندام جنسی زن است، کمتر پنهان شده و به ندرت سعی در انکار آن می شود. پنهان کردن اندام جنسی دختران بیش از پسران و باز هم داستان تکراری تلقین به دختران برای شرم کردن از آن و هر چه بیشتر پنهان کردن آن کم کم این حس را در دختران ایجاد می کند که از نظر ظاهری چیزی کم از پسربچه ها دارند و روی این نقص باید سر پوش بگذارند و چون این مسئله دائماَ توسط جنس مؤنث هم باز تولید می شود، حس را در دختران قوی تر می کند ولی برعکس قضیه صادق نیست. مردان هیچ عیب و نقصی در اندام خود نمی بینند و برعکس آلت مردی نوعی حس مباهات را در آنها ایجاد می کند. به عبارت دیگر آن همبستگی غرورآمیزی که در جنس مرد وجود دارد و در کودکان پسر باز تولید می شود در جنس مؤنث وجود ندارد و در نتیجه به کودکان دختر منتقل نمی شود.
و به این موارد تبعیض آمیز اضافه کنید منع دختران از: شیطنت، پُرگویی، اظهار نظرکردن صریح، پُرخوری، پوشیدن لباس های اسپرت، و خیلی موارد دیگر، که اگر نگاه دقیق به جامعه بیندازیم نمونه های بسیار بیشتری را خواهیم یافت. امید است معرفی این کتاب ارزشمند و مطالعه ی آن توسط پدران و مادران، به آنها کمک کند تا با نگرشی بدون تبعیض، فرزندانی سالم تربیت کنند زیرا دنیای بی تبعیض به یقین جای بهتری برای زندگی خواهد بود.