شهرزادنیوز: شهرزاد ارشدی، عکاس و فیلمساز ساکن کانادا، در فستیوال فیلم در تبعید در شهر گوتنبرگ سوئد فیلمی مستند به نام “رقص برای تغییر” ارائه داد که به زنان رزمندهی کُرد میپردازد. شهرزاد خود کُرد نیست، اما زبان کردی را میفهمد و برای تهیهی فیلم یک ماه به منطقهی سلیمانیه در عراق سفر کرده است تا با پیشمرگان زن کومهله گفتگو کند و از آنان فیلم بگیرد. بخشهایی از این فیلم ۷۲ دقیقهای به زبان کُردی و بخشهایی به زبان فارسی است با زیرنویس انگلیسی. شهرزادنیوز با وی در رابطه با چند و چون و انگیزهی ساختن چنین فیلمی به گفتگو نشسته است.
واقعیت مقابل کلیشه
از نظر شهرزاد واقعهی یازده سپتامبر نگاه به زنان خاورمیانه را کلیشهایتر کرده است؛ با این نظر که اگر تغییری میخواهد بوجود بیاید، باید از کانال اسلام بگذرد و شهرزاد که خود در این کلیشه و مقوله نمیگنجد بر این شده است تا زندگی، صدا و مبارزهی انسانهایی را به تصویر درآورد که دنبال دنیایی دگر هستند و زندگیشان ربطی به اسلام ندارد.
شهرزاد: “دوستم شهرزاد مجاب پروژهای در دانشگاه انجام میداد به نام “زنان در جنگ” که فرصتی به ما داد تا به کردستان برویم و با زنان پیشمرگه ملاقات کنیم. و این امکان را به من داد که عدهای از زنان پیشمرگه را در کردستان و برخی را نیز در سوئد ببینم که در گذشته پیشمرگه بودهاند و یا هنوز هستند ولی در تبعید به سر میبرند.”
وی به تاریخ مبارزهای در انقلاب ۵۷ اشاره میکند که متأسفانه ثبت نگشته است.
شهرزاد: “مبارزهی نسل من و آدمهایی که در این انقلاب بودند ولی هیچ ربطی به اسلام و این رژیم نداشتند، از تاریخی که در ایران درس داده میشود برای نسل بعد از ما به کل حذف شده و این فرصتی است تا نگاه و گذشتهی ما از زبان خودمان گفته شده باشد.”
رابطه و اعتماد
شهرزاد تنها به کمپ زنان کومهله رفته و با پیشمرگان کومهله گفتگو کرده است، در صورتی که تشکلهای سیاسی دیگری نیز در کردستان عراق هستند که زنان در این تشکلها مسلحانه میجنگند.
شهرزاد: “برای گفتگوی رو در رو باید اعتمادی وجود داشته باشد و این اعتماد خوشبختانه به ارتباطی که با کومهله برقرار شد بوجود آمد. من خودم هیچگاه هوادار کومهله و دیگر سازمانهای سیاسی نبوده و نیستم و آرزو دارم که با زنان دیگر در جنبشهای دیگر در ایران کار کنم و مبارزهشان را مستند کنم.”
شهرزاد ارشدی
زنان دوشادوش مردان
فیلم گفتگوهای شش زن پیشمرگه را بازتاب میدهد، هرچند شهرزاد با پانزده نفر گفتگو کرده است. زنانی که خاطراتشان را حکایت میکنند و یا در حال حاضر در منطقه مسلحانه میرزمند و خواب و بیداریشان جلوی دوربین تجسم مییابد. زنانی که برای جنگیدن دوش به دوش در کنار مردان بسیار بیش از مردان جنگیدهاند تا به این پوزیسیون برابر برسند.
شهرزاد: “شهین در فیلم میگوید که فکر نکنید که آسان بود ما به عنوان مبارز سیاسی در این سازمان فعال باشیم. اصلا آسان نبود، چراکه برای مردان مشکل بود که این رابطه با برقرار کنند و حتی متوجه شوند که ما به عنوان زن چه مشکلاتی در یک کمپ چریکی داریم. اما واقعیت این است که زنان این قدرت را داشتهاند و جرأت کردهاند و توانستهاند کنار مردان بجنگند.”
امیدی در ناامیدی
شهرزاد از سفرش به کردستان میگوید که چگونه ناامید میرود و امیدوار بازمیگردد.
شهرزاد: “من ناامید رفتم، چراکه سالها بود بیرون از ایران خبرهای ناامیدکننده میشنیدم؛ مثلا از دخترانی که به تهران فرار میکنند و فاحشه میشوند. اما در کردستان آنقدر نیروهای جوان دیدم که به دلایلی چون مشکلات مالی و امکانات کم زندگی راه دیگری را نمیدیدند به جز پیوستن به مبارزه. چند تا دختر جوان هم در مدرسه مشکل سیاسی پیدا کرده و ممنوعالتحصیل شده بودند و از سوی خانواده نیز تحت فشار بودند که حالا که مدرسه نمیروی پس باید شوهر کنی. اینها از خانه فرار کرده و به مبارزه پیوسته بودند. یکی از آنان ۱۷ ساله است که به خاطر مسائل امنیتی نخواستم فیلم او را نشان دهم.”
شهرزاد در کنار ورزش رزمی پیشمرگان در کوه به اهمیت سوادآموزی در کمپ اشاره میکند.
شهرزاد: “برای همه کلاس هست. بچههایی که سواد ندارند آنجا سواد میآموزند. جمیله وقتی به کمپ آمد اصلا سواد نداشت، ولی الان کتاب میخواند. همچنین همه کار با رادیو و کامپیوتر را یاد میگیرند.”
ثبت تاریخ
شهرزاد روی ثبت تاریخ و گذشتهی سیاسی و شخصی تأکید میورزد تا با استناد به واقعیتها از کلیشهها دور ماند.
شهرزاد: “تجربهها هرچه شخصیتر باشد جذابتر است. ما از تجربههای سیاسی خود بسیار گفتهایم، اما اینکه شخصا چگونه زندگی کردهایم ـ که همه ناشی از شرایط سیاسی میشد و جدا از آن نیست ـ حرف نزدهایم. مثل آدمهایی که سواد ندارند.”