چالش‌های زنان شاغل ایرانی در کالیفرنیا

ـ خانم الهه امانی، کنفرانس زنان شاغل ایرانی در کالیفرنیا برای نخستین بار برگزار شده و قرار است هرساله نیز ادامه یابد. چه کسی میزبان آن بود؟

ـ این دعوت از سوی بنیاد کالج‌ها برای تقویت این بنیاد صورت پذیرفت. اکثر زنانی که شرکت کرده بودند، زنانی موفق در بخش‌های مختلف حرفه‌ای به ویژه از جنوب کالیفرنیا بودند.

ـ چرا این کنفرانس به زبان انگلیسی برگزار شد، در صورتی که تمام شرکت‌کنندگان آن زنان ایرانی بودند؟

ـ بیشتر به خاطر این بود که نسل دومی‌هایی که به زبان انگلیسی بیش از فارسی تسلط دارند بتوانند از بحث‌های کنفرانس بیشتر استفاده کنند.

ـ محور بحث‌ها در چه زمینه‌هایی بود؟

ـ یکی از کارگاه‌های آموزشی به صورت میزگرد راجع به زنان در موقعیت رهبری بود با تیتر “مثل یک زن رهبری کنید”.

میزگردهایی نیز تشکیل شد که به مقولات حفظ فرهنگ‌های بومی، بهداشت و تغذیه، امکانات حرفه‌ای برای زنان، پیشرفت در مسیر حرفه و تضمین آینده و نیز گفتگوی موفق در محیط کار و خانه می‌پرداخت.

– محور بحث خود شما چه بود؟

– اینکه چگونه زنان می‌توانند هم در حرفه‌ی خودشان موفق باشند و هم خانواده را به خاطر کارشان کنار نگذارند. هم خانواده و یا تشکیل خانواده را در نظر داشته باشند ـ خانواده‌ای سالم با فرزندانی مؤثر و پربار ـ و هم در حرفه‌ی خودشان پیش بروند.

بسیاری از زنان نسل من باید در سه حیطه توازن برقرار می‌کردیم. کار، خانواده و فعالیت‌های اجتماعی. و من از تجربه‌ی شخصی خودم صحبت کردم که چگونه چنین توازنی را برقرار کرده ام. بویژه که من نیز مانند بسیاری از زنان ایرانی در آمریکا که در کارشان نیز موفق هستند، نسل اول مهاجر هم بوده‌ام و این خود پیچیدگی بیشتری دارد.

ـ موفقیت زنان ایرانی در آمریکا به نظر شما به چه عواملی برمی‌گردد؟

ـ چند سال پیش تحقیقی دانشگاهی در رابطه با کسب و کارهای کوچک زنان جامعه‌ی ایرانی در آمریکا انجام شد که بر اساس آن در بیشتر بیزینس‌های ایرانی در لس‌آنجلس زنان نقش داشته‌اند.

همچنین نتیجه‌گیری‌ها بر این بود که زنان قدرت تطبیق بیشتری با جامعه‌ی میزبان دارند و از فضا و امکاناتی که در اختیار آنان گذاشته می‌شود، بیشترین استفاده را می‌کنند. منیت‌های بزرگ ندارند که مثلا شغل قبلی‌شان در ایران چه بوده و آیا این کار در این جامعه در شأن‌شان هست یا نه.

بر اساس مشاهدات، به نظر من خاستگاه اجتماعی زنان و میزان تحصیلات نیز مؤثر بوده است.

ـ راه‌کارهای عملی برای این توازن را چگونه می‌بینید؟

ـ یکی اینکه آدم یک شبکه‌ای از جامعه‌ای کوچک برای خودش بوجود بیاورد که همه به یکدیگر یاری برسانند. مثلا من یادم هست وقتی بچه‌هایم دبستان می‌رفتند، با کسانی که کار می‌کردم حدود چند خانواده می‌شدیم که نوبتی کارهایی را برای بچه‌ها انجام می‌دادیم.

دیگر اینکه خیلی از مادرانی که کار می‌کنند، دچار عذاب وجدان می‌شوند که این هم عاملی بازدارنده است. به آن نقش‌های سنتی و باورهایی که در ما نهادینه شده که تعریف یک مادر خوب چیست، نباید اجازه دهیم تا ما را از انتخابی که برای زندگی داریم بازدارد.

از نکات دیگر اینکه آدم استانداردها و ارجحیت‌های خودش را دارد. آن‌قدر مسئولیت‌های ما زیاد است که همه را نمی‌توانیم با هم انجام دهیم، درنتیجه باید خیلی شفاف و روشن در ذهنمان تقدم دهیم که چه چیز و در چه زمانی برایمان مهم‌تر است. مثلا به هنگام بیماری اعضای خانواده می‌توان کارهای دیگر را برای مدتی کناری گذاشت ولی بعد به آنها رسید.

ـ تجربه‌ی شخصی خود شما در به وجود آوردن این توازن چگونه بوده است؟

ـ علارغم اینکه من همیشه از نظر اجتماعی فعال بودم و کار تمام وقت هم داشتم، خانواده برایم مهم بوده. اینکه استانداردهای زندگی‌ای که من برای درس و سلامتی بچه‌ها قائل بودم، پایین نباشد. برای من روشن بود که علارغم این کارها، اگر بچه‌های من مشکلی داشتند، آن کارها را در آن برهه‌ی زمانی کنار بگذارم و به بچه‌هایم برسم. بنابراین هیچ دچار عذاب وجدان نمی‌شدم. بعد که مشکل برطرف می‌شد به کارهای دیگر می‌پرداختم و این تقدم‌ها در ذهن من خیلی روشن و شفاف بود که من کی، کجا و چکار باید بکنم.

گاهی البته مشکل می‌شود، چراکه زندگی چیزهای غیرقابل پیش‌بینی دارد. مثلا فرض کنید شما تعهد داده‌اید که در کنفرانسی شرکت کنید، اما شب قبلش بچه‌تان مریض می‌شود. ولی اینها شرایط‌های استثنائی هستند که من هم سهم خودم را از این استثناها داشته‌ام. ولی اکثر اوقات این تلاقی‌ها بوجود نمی‌آید.

یکی دیگر از چیزهایی که به من کمک کرد تا مسیر را طی کنم، اختصاص دادن وقتی در روز فقط برای خودم بود. برای من خیلی وقت‌ها ده دقیقه بود. ولی آدم می‌تواند در همان ده دقیقه خودش را بازسازی کند و یا به کارهای خلاق بپردازد، چراکه آدم باید از یک جایی هم انرژی بگیرد.

ـ اشاره کردید که دختر جوان مجردی در کنفرانس به این اشاره می‌کند که شاید هیچگاه نخواهد خانواده تشکیل دهد و از جایگاه خودش در این بحث‌ها می‌پرسد. پاسخ شما چه بود؟

ـ تعریف خانواده در دنیای قرن بیست‌‌و‌یکم تعریف خیلی باز و شامل شکل‌های مختلف خانواده است. ما مادرانی داریم که با بچه‌هایشان زندگی می‌کنند و سرپرست خانواده‌اند، پدرانی که سرپرست خانواده‌اند، مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایی که از نوه‌ها نگهداری می‌کنند، گی و لزبین‌هایی هستند که فرزند دارند، افرادی هستند که همراه زندگی‌اند و هیچوقت هم ازدواج نمی‌کنند.

خیلی اشکال مختلف هست و البته هر رابطه‌ای یک مسئولیتی می‌خواهد و آدم باید یک مقدار از وقت‌اش را در آن سرمایه‌گذاری کند. درنتیجه وقتی که ما می‌گوییم تعادل و توازن بین مسئولیت‌های شغلی و خانوادگی، در واقع این خانواده از نظر من مفهوم خیلی بازی دارد و شامل هر رابطه‌ی جدی‌ای می‌شود.

ـ چطور می‌توان این تعادل و توازن را ملموس‌تر برقرار کرد؟

ـ ما روزانه با ده‌ها اختلاف چه در محیط کار و چه در خانواده و حوزه‌های مختلف اجتماعی مواجه هستیم. اگر بتوانیم در این محیط‌ها مذاکره و گفتگو کنیم و به جای نگاه خشک و قراردادی به مسائل دیالوگ داشته باشیم، آنگاه مسائل را به صورت سیال می‌بینیم.

همچنین بهتر است که خودمان را در محیط مثبت قرار دهیم، روی نکات قدرتمان تکیه کنیم و با نقش‌های مختلف جنسیتی و هویت‌های مختلفی که داریم، مدیریت کنیم و مسائل را به پیش ببریم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *