“مبارزات سازمان یافته زنان واکنش نهادهای دولتی را برانگیخته و چنانچه شاهدیم بسیاری از کنشگران زنان یا در زندان و یا در شرایط دشواری به سر میبرند، بسیاری از آنان هم مجبور به ترک کشور شده اند. در خارج از کشور نیز زنان تبعیدی نسل های گذشته یا مهاجرین سال های اخیر شیوه های مبارزاتی خود را داشته اند.”
شهرزادنیوز: در طول سالها زنان ایران تلاش های بسیاری برای به دست آوردن حقوق خود و رهایی از فرهنگ و قوانین پدرـ مرد سالار کرده اند. این کنش ها در سال های اخیر اوج بیشتری گرفته است. با افزایش حضور اجتماعی زنان و ارتقاء دانش و خودآگاهی جنسیتی شان، تلاش آنان برای دستیابی به حقوق پایمال شده، با ابتکارات مختلف مبارزاتی همراه شده است. از تشکیل کمپین علیه سنگسار، کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز گرفته تا تشکیل مادران خاوران، مادران صلح، مادران پارک لاله و …
مبارزات سازمان یافته زنان واکنش نهادهای دولتی را برانگیخته و چنانچه شاهدیم بسیاری از کنشگران زنان یا در زندان و یا در شرایط دشواری به سر می برند، بسیاری از آنان هم مجبور به ترک کشور شده اند. در خارج از کشور نیز زنان تبعیدی نسل های گذشته یا مهاجرین سال های اخیر شیوه های مبارزاتی خود را داشته اند، از جمله تشکیل سمینار های زنان، سخنرانی ها، مصاحبه ها، انتشار نشریات ، سایت ها و شبکه های خبری زنان. یکی از اهداف این تلاشها رساندن صدای اعتراضات زنان در داخل ایران به افکار عمومی جهانی و ارگان های بین المللی و جلب پشتیبانی این نهادها از مبارزات زنان در ایران است.
با توجه به اینکه فرانکفورت میزبان امسال سمینار سالیانه تشکل های زنان و زنان دگر ـ و همجنس گرای ایرانی در آلمان بود، تعدادی از فعالین زن شرکت کننده در این نشست ارزیابی خود را از وضعیت فعلی مبارزات زنان ایرانی در داخل و خارج از کشور به اختصار بیان کردند.
ناهید نصرت از کلن
او در ارزیابی خود از مبارزات زنان ایرانی به تناقض درونی رژیم اسلامی اشاره می کند که حتا زنان مسلمان نیز به خاطر دست یابی به حقوق خود به معترضین می پیوندند، و با افزایش بی سابقه دختران در مدارس عالی، پروژه دولتی در بند کشیدن زنان محکوم به شکست است.
به گفته او هر چند خواست های زنان در جنبش توده ای ۲۰۰۹ نمودی پررنگ نیافت، اما شرکت گسترده زنان در مبارزات مدنی دو دهه گذشته، نقش به سزایی در ترویج گفتمان مبارزه با خشونت و تبعیض جنسیتی بازی کرده است.
او معتقد است مبارزه زنان در خارج از ایران بخشی به اشکال سنتی در سایه رهبری دیدگاه های مردباور و بخشی در راستای جنبش مستقل و فمینیستی ادامه دارد. پس از سرکوب خشن دولتی در ایران، بسیاری از کنش گران زنان یا در زندان به سر می برند و یا به خارج از ایران پناهنده شده اند. مبارزات زنان در خارج از کشور با موج جدیدی از نیروهای تازه نفس روبروست و در چنین شرایطی همیاری و همدلی ما زنان، تلاش برای گفتگو، شناخت و بازیابی یکدیگر از ضروریات پیشبرد مبارزه مشترک علیه تبعیض جنسیتی می باشد.
منیره کاظمی از فرانکفورت
به نظر او جنبش زنان در داخل کشور حتی پس از سرکوب همچنان مشخصات عمده خود را حفظ کرده است. این مشخصات از نظر محتوی و برنامه مطرح کردن مطالبات خاص زنان، علیه تبعیض و برابرخواه بودن و از نظر کیفیت نیروها همراهی و همکاری شبکه ها، نسل ها و دیدگاه های متفاوت آن می باشد.
منیره کاظمی می گوید با اینکه جنبش زنان در مبارزات عمومی بعد از انتخابات نتوانست شعارهای مستقل خود را عمومی و فراگیر کند (که باید در جای خود به علل آن پرداخت) و اگر چه هم اکنون به علت سرکوب شدید حضور عینی ندارد، ولی زنده و در حرکت بودن آن را می توان در ترس حکومت از اوج گرفتن دامنه آن مشاهده کرد. تعداد بالای دستگیری ها، زندانیان و احکام صادر شده در مورد فعالین زن خود گواهی بر این ادعاست. این جنبش با داشتن سازماندهی نسبتاً افقی و نداشتن رهبران مشخص و محدود، از تداوم خوبی برخوردار بوده و می توان در فرصت های مناسب آتی در انتظار فعالیت های گسترده تر آن بود.
او ادامه میدهد که فعالین زن خارج از کشور نیز در زمینههایی که خود مناسب می بینند جهت سازماندهی حرکت هایشان تلاش می کنند و عمدهترین این عملکردها را در رساندن صدای فعالین داخل به گوش جهانیان، لابی گری برای رسیدن به اهداف سیاسی در راستای مبارزه با سرکوب و به خاموشی کشاندن جنبش داخل و همچنین همبستگی و حمایت از آن می داند. برای مثال در حرکت “حامیان مادران پارک لاله” می توان دید که چگونه زنان خارج از کشور در بعدهای مختلف مبارزات زنان، کارگران، دانشجویان، اقلیت های مذهبی، قومی و جنسی داخل را انعکاس داده و توجه شخصیت های سیاسی و فرهنگی و همچنین اذهان عمومی غیرایرانی را به خود جلب کرده اند.
اقدس شعبانی از هانوفر
به نظر وی مبارزات زنان در ایران چالشی مقطعی و بر حسب شرایطی خاص نیست، زیرا تا مادامی که یکی از زن ستیزترین حکومتها در ایران مسلط است، این مبارزه روزمره هست و تعطیلی نمیشناسد و درست به همین دلیل زن ایرانی تبعیدی نیز مدام سرش و دلش با آن مشغول و گرفتار است.
سیما از کلن
او اعتقاد دارد که اوج سازمان دهی و مشارکت همبسته زنان در داخل کشور همان جنبش همگرای قبل از انتخابات و توافق بر سر دو خواسته، از جمله پیوستن به کنوانسیون بینالمللی، زنان بود. با توجه به اینکه دیدگاه ها و نظرات متفاوتی در جنبش همگرای وجود داشت، پاسخگویی آنها به وقایع بعد از انتخابات با هم تفاوت ویژه ای داشت، تا جایی که گروهی از آنها که همواره مراقب عدم عبور از خط قرمزهای تعیین شده از طرف حکومت بودند، مصلحت جنبش سبز (جنبش دموکراسیخواهی) را به طور کلی و جنبش زنان را به طور اخص فدای این امر نمودند و برای اثبات مبارزات خود در چارچوب نظام، رهبری نمادین جنبش زنان را به زهرا رهنورد تقدیم کردند. گروهی دیگر شاید در جهت ارزیابی از شرایط فعلی و چگونگی استفاده از پتانسیل اعتراضی عظیم توده زنان برآمدند.
سیما اظهار تأسف می کند که ما پس از سالها مبارزه در خارج ازکشور هنوز نتوانستهایم ابتکار عمل را در دست بگیریم زیرا اقدامات ما بیشتر اقداماتی واکنشی است تا کنشی. شاید این بار ما باید آغازگر حرکتی باشیم که توده زنان نیروی بالقوه معترض آن باشند، مانند: “کمپین مبارزه با حجاب اجباری”.