جرس» نیّره توحیدی پروفسور و مدیر دپارتمان مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا بر ضرورت همراهی و همدلی جنبش زنان با جنبش سبز و جنبش دانشجویی تأکید کرد. وی که در دومین روز از کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در پاریس سخن می گفت حضور فمینیست ها را در جنبش های دانشجویی و جنبش سبز لازم دانست و تاکید کرد: “وجود چنین پیوندی و همراهی این جنبش ها با هم باید به این شکل حفظ شود که هر کار مثبتی تشویق شود و ضعف ها به چالش کشیده شود تا بتوان همه در کنار هم و همدل با یکدیگر به آنچه مطلوب همه است برسند”.
به گزارش جرس، نیره توحیدی که موضوع بحث خود را به نقد و بررسی “جنبش زنان ایران در بستر جنبش سبز” اختصاص داده بود یکی از دستاوردهای مهم جنبش زنان در خارج از کشور را تداوم کنفرانس های سالانه ی بنیاد پژوهش ها ذکر کرد و گفت: “با توجه به استبداد حاکم بر ایران، جنبش زنان در ایران، یکپارچه نیست زیرا ما در ایران با یک مثلث قدرت، ولایت فقیه و سپاه و دولت احمدی نژاد مواجه هستیم که به هیچ جنبش مدنی اجازه ی قدرت یافتن نمی دهد و این تنها جنبش زنان نیست که با محدودیت مواجه است”.
توحیدی افزود: “در ایران ما با یک جنبش مدرن روبرو هستیم و از خصوصیات آن میتوان به چند محوری و چند مرکزی بودنش اشاره کرد به طوریکه دارای کانون های مختلف هستند و به شکل شبکه ای کار می کنند”.
این جامعه شناس ایرانی درباره بحث چالش برانگیز رهبر داشتن یا نداشتن یک جنبش گفت:
“افتخار ما شده بی رهبری، در حالیکه فمینیست ها نباید بدون رهبر باشند بلکه بایستی رهبری را باز تعریف کنند. حتی چند رهبری نیز ضدیتی با رهبری ندارد. در واقع همه کس همه چیز را نمی دانند و هیچ کاری بدون متخصصین پیش نمی رود”.
وی افزود: “به علت جباریتی که از سوی حاکمیت در تاریخ به ثبت رسیده است، ما بدون در نظر گرفتن مفهوم رهبری و به علت تشابه سازی ناخودآگاه با حاکمان دیکتاتور، با آن مخالفت می کنیم. در حالی که برخی معتقدند نبود رهبری، جباریتِ بی قدرتی است”.
توحیدی حضور فمینیست ها را در جنبش های دانشجویی و جنبش سبز لازم دانست دانست و تاکید کرد: “وجود چنین پیوندی و همراهی این جنبش ها با هم باید به این شکل حفظ شود که هر کار مثبتی تشویق شود و ضعف ها به چالش کشیده شود تا بتوان همه در کنار هم و همدل با یکدیگر به آنچه مطلوب همه است برسند”.
وی در پاسخ به آنها که نسبت به رهبری موسوی و رهنورد معترضند گفت: “ممکن است عده ای بگویند موسوی و رهنورد قبلا چه کردند؛ اما آیا ما میتوانیم دموکرات پاک و منزه از آسمان بیاوریم”.
نیره توحیدی با اشاره به ظلمی که به اقلیت ها می شود، تأکید کرد: “من میخواهم یک آذرباریجانی، کرد، ترکمن یا عرب در ایران به حقوق قومی خود برسند هر چند که به عنوان یک ناسیونالیسم قومی بسیار بد و سخت است. اما من خطاب به آنها که میگویند آنچه به قومیت ها نسبت داده میشود حقیقت ندارد باید گفت ما، در هر قومیتی مرتجع و غیر مرتجع داریم، این گونه نیست که تنها حاکمیت بر ما ظلم کند، ما ملتها هم به هم ستم می کنیم. تا اقلیت ها حرف میزنند میگوییم تجزیه طلب، در حالیکه باید اجازه داد تا حرف بزنند”.
این استاد دانشگاه در پایان سخنان خود خطاب به موسوی و رهنورد یادآوری کرد: “قانون اساسی نیاز به تغییر دارد و ما با این شکل از قانون اساسی هیچ وقت به آزادی نخواهیم رسید”.
گزارشی از دومین روز کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان در پاریس
از نظر شرکت کنندگان این کنفرانس، جمعه شانزدهم جولای، بحث ها متعادل تر و به روزتر از قبل بود به طوری که سخنرانان توانسته بودند بهتر از گذشته با مخاطبین خود ارتباط برقرار کنند.
در ابتدای برنامه ی صبح، گلناز امین، رئیس بنیاد پژوهش های زنان، ضمن مرور یکسال گذشته خطاب به حضار گفت: “من قصد و صلاحیت آن را ندارم که به تحلیل یکسال گذشته بنشینم اما جسارت زنان و مردان مان که دوشادوش هم اعتراض کردند، برایم افتخار آمیز است و آنرا نشانه ی تغییرات بسیار عمیق در ارتباط با تبعیض های جنسیتی می دانم”.
او با اشاره به شدت تبعیض علیه زنان از اشکهای محمدرضا شجریان برای آزادی زنان نام برد و این که تا چندی پیش او نمیدانسته شجریان دختری هنرمند دارد و تنها از پسر او شنیده بود.
وی با اشاره بر سرکوب، بازداشت، شکنجه، آمار شهدا، دادگاه اقلیت ها، اعدام، سنگسار و نقش ویژه ی مادران عزادار در بستن دست دولت خاطرنشان کرد: “آخرین قربانیان تا امروز ۵ تن از شهروندان کرد بودند و پس از آن جنبش از پا افتاده و ما از هیجان؛ اما سوال، همه ی وجود ما را فراگرفته است. سوالهایی مانند نقاط ضعف این جنبش و این که چرا زنانی که تا قبل از جنبش، نقش پررنگی داشتند چرا ساکتند؟”
وی تاکید کرد: “باور دارم وقتی با عقاید و باورهایمان رنگ خاصی بر میگزینیم، باید رنگها و عقاید دیگران را به رسمیت بشناسیم، وارد بحث و گفت و گو شویم تا زودتر به منشور مورد مطالبه مان برسیم”.
اولین پانل روز دوم با حضور ناهید حسینی (فوق لیسانس روزنامه نگاری، آموزش و آموزش جنسیت و تحولات بین المللی از لندن)، فریبا امیرخیزی ( از بنیان گذاران کمیته ی دانشجویی بلژیک)، ژاله وفا (عضو هیات مدیره و مشاور امور تربیتی خانه ی دختران شهر کیل در آلمان) و آذر ماجدی (نویسنده و عضو هیات اجرائی ابتکار فمینیستی اروپا) با بحث پیرامون مذهب، بنیادگرایی، لائیسیته برگزار شد.
ابتدا خانم ناهید حسینی مطالب خود را در زیر مجموعه ی “تاثیر فرهنگ در آموزش زنان در جوامع سکولار و مذهبی” عنوان کرد.
از نظر او، “طبق تحقیقاتی که در خصوص زنان و آموزش داشته است؛ اساس آموزش در ایران جنسیتی است، به طوری که این تبعیض از دوران ابتدائی شروع می شود و شعر اول کتاب به خانواده ای تعلق دارد که پدر از کار خود به خانه بازگشته و شادی و غذا آورده، مادر به خاطر شوهرش لبخند میزند و دختر خوش حال است که خنده و شادی با حضور پدر به خانه آمده است. و این روند به اشکال گوناگون تا مراحل بالاتر و حتی دانشگاهی نیز قابل مشاهده است”.
وی با انتقاد از کنترل شدید مردان بر زنان و خانواده پرسید: “چرا اگر زنی ده سال هم از طلاقش گذشته باشد برای مسافرت با فرزندان خود باید برای خروج آنها اجازه ی همسر را به همراه داشته باشد و حضور او کافی نیست؟”.
فریبا امیرخیزی با ارائه ی آماری از خودکشی دانشجویان، حضور مسالمت آمیز در خیابانها را مورد نقد قرار داد و پرسید: “آیا وقتی برادر بسیجی، تفنگ خود را بر پیشانی ندا نشانه رفته، بازهم باید با گل سرخ از او پذیرایی کرد؟”
ژاله وفا که بحث خود را بر پایه ی جدایی دین و مرام از دولت و نقش قانون اساسی لائیک در حفظ حقوق همه ی زنان گذاشته بود گفت: “قرائت هایی از دین وجود دارد که همه را در حقوق برابر می داند و استقلال دین از دولت را ضرورت می شمارد”. وی تاکید کرد: “حقوق بشر دادنی یا ستاندنی نیست و حقوق بشر و اقوام باید یک به یک ذکر شود”.
آذر ماجدی، دیگر سخنران مراسم با تأکید بر تاثیرات عمیق جنبش زنان بر ایران و منطقه گفت: “نطفه ی جنبش توده ای زنان در انقلاب ۵۷ شکل گرفت اما امروز جنبش حقوق زن این پتانسیل را دارد تا در تاریخ هم طراز جنبش های مطرح جهان عنوان شود و بعد از پیروزی اش ما شاهد تاثیرات عمیق آن بر جامعه و منطقه خواهیم بود”.
او با اشاره به خاطرات دهه ی شصت خود و در مقایسه ی آن روز ها با امروز ایران گفت: “از شب سی ام خرداد ۱۳۶۰، به مدت چند شب، روزنامه ی اطلاعات هر شب لیست اعدامهای ۳۰۰ نفره منتشر میکرد اما کسی جرات نداشت جلوی اوین برود و اعتراض کند، اطلاع رسانی هم وجود نداشت اما امروز اگر در کهریزک تجاوز میشود همه دنیا متوجه می شوند، زیرا امروز مردم در ایران سد ترس را شکسته اند”.
وی در بخش دیگری از سخنانش ادعا کرد “نسل جوان ایرانی خواستار مذهب نیستند و جمهوری اسلامی و آزادی حجاب نیز با یکدیگر قابل جمع نیست”.
در حاشیه ی سخنان وی، برخی از فعالان حقوق زنان نسبت به این ادعا اعتراض کردند.
پس از پایان یافتن پانل صبح، و استراحتی دو ساعته، به دلیل عدم حضور دو تن از سخنرانان؛ بهاره افقهی و مسافری از ایران، برنامه های بعد از ظهر با کمی تغییر زمانی از ساعت ۲.۳۰ دقیقه با حضور پرستو اله یاری که از ایران برای شرکت در این کنفرانس آمده بود، آغاز گردید.
حضور پرستو اله یاری (فعال سیاسی در دوران ریاست جمهوری خاتمی، عضو انجمن حقوق کودک و خانه ی کودکان کار، عضو کمپین یک میلیون امضا و وبلاگ نویس) شکلی متفاوت به کنفرانس داد.
وی به عنوان کسی که تنها دو روز پیش در ایران بوده، مورد توجه ویژه مخاطبان قرار گرفت.
وی با بررسی رسانه ها بعد از انتخابات و ارائه ی آماری دقیق از آنچه در ایران و در سایت های فمینیستی منتشر شده بود، به تاثیرات جنبش زنان و جنبش سبز بر یکدیگر پرداخت.
از نظر وی جنبش در اثر شکاف بین دولت و مردم پیش می آید و هرچه این شکاف بیشتر شود ممکن است تعداد جنبش ها هم بیشتر شود.
در ادامه برنامه، جایزه ی مرحوم حامد شهیدیان ( نویسنده، پژوهشگر و جامعه شناس فمینیسم) به خانم منیژه بدیعی اهدا شد.
منیژه بدیعی که در آمریکا متولد شده است، گفت: “من خودم پیدا کردم و به آن احترام گذاشتم. به عنوان یک ایرانی میخواستم از ایران زمین بدانم و برای همین تحقیق خود را در مورد زنان ایرانی شروع کردم”.
شهلا شفیق، جامعه شناس و مدیر انجمن “توسعه ی روابط بین فرهنگی برای گسترش شهروندی” دیگر سخنران کنفرانس دیروز بود که بحث خود را زیر عنوان “آزادی و برابری جنسیتی در ایران و چالش هویتی؛ نقش و جایگاه مذهب” مطرح کرد.
وی گفت: ” اسلام قابل تقلیل به یک ایدئولوژی سیاسی نیست و مانند هر دین دیگری قابل بحث و رفورم است اما اسلام گرایی در حقیقت یک ایدئولوژی است؛ پس مدرن است که علیه مدرنیت قد برافراشته و همین پارادوکس باعث شده جمهوری اسلامی تا به امروز باقی بماند”.
وی خطاب به فعالان خارج از کشور گفت: “اشکال عمده ی ما اینست که ما به حرکتی که جنبش امروز ایران جلوی ما باز کرده توجه نمی کنیم و فقط گفتیم چرا حرف ما را نزده، در واقع به کاستی های آن از دید خودمان نگاه کردیم.”
وی افزود: “در ایران، انتخاباتی وجود ندارد که آن را به نقد بگیریم. مردم ابتدا فکر کردند میتوانند بوسیله ی انتخابات به این حکومت “نه” بگویند، قرار بود این نه پای صندوق های رای باشد، نشد و به خیابان ها آمدند، مردم را در خیابان سرکوب کردند، امروز اعتراضات مردمی به شکل موجهای مختلف سرازیر شده است. اما امروز مهم اینست که اندیشه ای حاکم شود که شفافیت زبان و گفتار حامیان سبز را رعایت کند”.