حمیلا نیسگیلی یک زن ایرانی است و در یکی از خانههای امن شهر کلن آلمان مشغول به کار است. از حمیلا خواستم برای ما توضیح دهد، خانهی امن زنان اساساً چیست؟
خانههای امن زنان در آلمان برای حفاظت از زنانی که بهویژه مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته اند، بنا شده است. طرح این خانهها به این دلیل بود که زنان مورد خشونت قرار گرفته، مکان امنی داشته باشند تا کسی که آنان را مورد تجاوز و خشونت قرار داده است، نتواند آنها را پیدا کند. اساس این خانهها بر این است که آدرسهای مخفی دارند و دسترسی به آدرسهای این خانهها در هیچجا امکانپذیر نیست.
شما در این خانهها چه کمکهای مشخصی به زنان آسیبدیده ارائه میدهید؟
زنانی را که ما تحت حمایت خود قرار میدهیم، کسانی هستند که نه تنها مورد خشونت قرار گرفتهاند. بلکه این خشونت تمام هم نشده است. یعنی کسی که آنان را مورد خشونت قرار داده است، در پی آنان است و میخواهد آنها را به همان رابطهی قبلی بازگرداند و دوباره مورد خشونت قرار دهد.
به این علت، معمولا زنانی به خانههای امن زنان پناه میآورند که میخواهند مخفی بشوند و به شدت هم تحت فشار روحی قرار دارند. چرا که دلایل مختلفی برای این گونه روابط وجود دارد. یکی از دلایل هم میتواند این باشد که این رابطه دوطرفه بوده و نوعی وابستگی حتی نسبت به خشونتی که به زن روا میشود، ایجاد کرده است.
در نتیجه برای زنانی که به این خانهها میآیند، مهمترین مساله در ابتدای ورودشان این است که به آنها کمک شود تا دوباره خود را پیدا کنند و به خودشان متکی شوند. چون فرار به خانههای امن، آخرین راهی است که زن به آن روی میآورد. به این معنا که او راههای مختلفی را امتحان کرده تا به این راه حل رسیده است.
زنانی که به خانههای امن پناه میآورند، معمولا مدتی طولانی در یک رابطهی خشونتبار زندگی کرده و اعتماد به نفسشان به شدت صدمه دیده است و کلا بسیار آسیبدیده هستند. در نتیجه، مهمترین کار برای ما این است که ابتدا اعتماد به نفس این زنان را به آنان برگردانیم.
آیا در این راستا، خدماتی مانند مشاورهی حرفهای به این زنان ارائه میدهید؟
بله؛ کسانی که در خانههای امن زنان کار میکنند، همه مددکاران اجتماعی و تحصیل کردهی این رشته هستند و یا روانشناسی خواندهاند. البته مواردی هم وجود دارد که ممکن است زن نیاز به رواندرمانی داشته باشد و ما او را مستقیم پیش یک روانشناس بفرستیم.
ولی بیشتر مشاورهی ما از نظر تنظیم روابط اجتماعی این زنان و بازگرداندن آنان به سلول اجتماعیای است که در آن زندگی میکنند، اما ارتباطشان با آن قطع شده است. ما به زن کمک میکنیم که بتواند روابط اجتماعیاش را دوباره سامان بدهد و حلقهی اجتماعی خود را پیدا کند.
آیا خدمات حقوقی هم ارائه میدهید؟
بله؛ بخش اصلی کار ما این است که مشخص کنیم این زنان از کجا و چه امکانات مالیای میتوانند استفاده کنند. یعنی یک بخش جدی کار ما، مشاورهی حقوقی و پیدا کردن امکانات مختلف بر مبنای قوانین تأمین اجتماعی آلمان است.
آیا تمام زنان ساکن خانههای امن، آسیبدیدگان خشونتهای خانگی هستند؟ یا به عبارت دیگر، این خشونت عموما از سوی همسران این زنان نسبت به آنان اعمال شده یا موارد دیگری هم وجود دارد؟
بیش از ۱۶ سال است که من در خانههای امن زنان کار میکنم و کمتر موردی را به خاطر دارم که غیر از خشونتهای خانوادگی بوده باشد.
البته ممکن است این خشونت مستقیم از سوی همسر زن نباشد، بلکه خانوادهی همسر و یا حتی خانوادهی خود زن و پدر و یا برادر باشند که این خشونت را اعمال میکنند. اما به هرحال هیچکدام بیگانه نیستند. اکثراً خشونت مرد است نسبت به زن در یک روابط متقابل میان آن دو.
آیا مواردی هم وجود داشته که بعد از مدتی سکونت در خانهی امن زنان، زن آسیبدیده بخواهد دوباره به سوی همسرش و یا افرادی که نسبت به او خشونت روا داشتهاند، برگردد؟
واقعیت این است که در رابطهای خشونتبار قرار گرفتن، در هر فرد زمینهی خاص خود را دارد و میتواند نوعی وابستگی به آن خشونت هم ایجاد کند. بر این اساس، مواردی هم وجود دارند که زن علیرغم خشونتی که نسبت به او اعمال میشود، به رابطهی قبلیاش برمیگردد.
البته این نوع موارد قبلا بیشتر بودند. چرا که تا سال ۲۰۰۲ قوانین آلمان به این شکل بود که زنی که مورد خشونت قرار میگرفت، به پلیس مراجعه میکرد. حال یا همسایهها و یا خود زن، پلیس را در جریان قرار میدادند و پلیس بعد از مراجعه به محل، زن و یا اگر بچهای هم در خانه بود، زن و بچهها را به خانههای امن زنان منتقل میکردند.
یعنی خود زن انتخاب نکرده بود که از این رابطه بیرون بیاید؛ بلکه در وضعیتی اضطراری قرار گرفته بود و در آن وضعیت، پلیس او را از خانه خارج کرده بود. مرد هم در خانه، با همهی امکاناتی که آن خانه داشت، میماند.
بعد از سال ۲۰۰۲ قوانین مربوط به حفاظت از قربانیان خشونت، به ویژه در رابطه با خشونتهای خانوادگی بازتنظیم شد. بر مبنای قوانین جدید، وقتی پلیس مراجعه میکند، مرد و یا فردی را که خشونت روا داشته، از خانه بیرون میکند و قربانی که معمولا زن و بچهها هستند، در خانه میمانند.
زن برگهای هم در دست دارد که بر اساس آن، ۱۰ روز مهلت دارد تصمیم بگیرد چگونه میخواهد ادامه بدهد. آیا میخواهد مرد را دوباره به زندگیاش راه بدهد یا خیر. در این ۱۰ روز هم مرد حق ندارد به هیچ وجه به ۴۰متری آن خانه نزدیک شود و یا هیچگونه تماس تلفنیای با زن یا بچهها برقرار کند تا این زن بتواند طی این ۱۰ روز در آرامش کامل فکر کند و تصمیم بگیرد.
از زمان اجرای این قانون به بعد، زنانی که به خانهی زنان مراجعه میکنند، قبلاً تصمیم خود را گرفتهاند. به همین خاطر، من به جز یکی دو مورد، دیگر ندیدهام که زن به رابطهی خشونتبار برگشته باشد.
آیا امکان کار داوطلبانه در مراکزی اینچنینی وجود دارد؟
بستگی به نوع و سیستم کار هرکدام از این خانههای امن دارد. مثلا خانهی امنی که من در آن کار میکنم، «خانههای امن مستقل زنان» مربوط به پروژهای به نام «زنان به زنان کمک میکنند» هستند. این خانهها در سال ۷۶ میلادی در آلمان پا گرفتند و زنان در شهرهای مختلف، با الهام از این برنامه، خانههای زنان را ایجاد کردند.
بخشی از خانههای متعلق به این پروژه «خانههای مستقل امن برای زنان» هستند که برنامهها و اهداف خود را مستقلاً تنظیم میکنند و لزوماً همه یکسان و بر اساس یک برنامه پیش نمیروند.
در شهر کلن، ما دو خانهی امن زنان داریم که هر دو با هم یک انجمن را تشکیل میدهند. این خانهها، بر مبنای موضع سیاسیای که دارند، نیروی کار داوطلبانه را نمیپذیرند. موضع حاکم بر این خانهها این است که زنان همیشه بیمزد و مواجب به انجام کارهای اجتماعی پرداختهاند و ما دیگر اجازه نمیدهیم که کار در خانههای امن زنان هم برای شهرداری بیمزد و مواجب باشد.
البته ممکن است در شهرهای مختلف، نظر دیگری حاکم باشد و کار داوطلبانه را بپذیرند.