در آخرین روزهای کاری سال ۸۸ شورای عالی انقلاب فرهنگی طرح کاهش ساعت کار زنان کارمند متاهل را تصویب کرد. آزاده کیان استاد جامعهشناسی دانشگاه پاریس میگوید این طرح نیز در راستای سوق دادن زنان به درون خانههاست.
دویچه وله» خانم کیان، طرح کاهش ساعات کاری زنان متأهل با تأمین حقوق و مزایا که در آخرین روزهای کاری سال ۱۳۸۸ در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شد، به نظر شما، خدمت به زنان کارمند است یا این که به ضرر آنها است؟
آزاده کیان: اگر کاهش ساعات کاری زنان متأهل باعث اشتغالزایی برای زنان دیگر بشود، میتوانم بگویم در کل مثبت است. اما بهنظر چنین نمیآید. چرا که این قانون هم باید در چهارچوب سیاستهای کلی دولت فعلی در مورد زنان و خانواده در نظر گرفته شود و در این صورت میبینیم که نگرش دولت فعلی نسبت به اشتغال زنان بسیار محافظهکارانه و سنتی است و اساساً جایگاه زنان را بیشتر در درون خانواده میبینند تا اجتماع. به همین دلیل ارج و قربی هم برای اشتغال زنان قائل نیستند.
این طرح همچنین شامل دو بخش دیگر میشود که یکی منع کار زنان در شیفت شب و دیگری بازنشستگی پیش از موعد کارمندان زن است. شاید اگر هر کارمند زنی این دو مورد را بشنود، ممکن است فکر کند به نفع او است. ولی تاثیری که در کل جامعه و در کار زنان به طور کلی میگذارد، میتواند مثبت باشد؟
در درجهی اول نباید فراموش کنیم که همانطور که گفتم، اساساً در ایران به اشتغال زنان ارجگذاری نمیشود؛ مستقل از این که شغل این زن چه باشد. گفتمان مسلط هم این است که زن میتواند شاغل باشد، به شرط این که درآمد شوهرش مکفی نباشد. در نتیجه ارجی برای فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی زنان قائل نیستند.
از یک سو، این قانون فقط میتواند به زنانی اطلاق شود که در بخش رسمی اقتصاد اشتغال دارند. اما فراموش نکنیم که ۵۰درصد نیروی فعال ایران، به خصوص زنان، در بخش اقتصاد سایهای مشغول بهکار هستند و اساساً دولت کنترلی روی اقتصاد سایه ندارد که بتواند این قوانین را در آن بخش هم پیاده کند.
از سوی دیگر اگر بر مبنای این طرح، زنان در برخی مشاغل مانند پرستاری، پزشکی و یا زنانی که از دو سال قبل شبها به عنوان رانندهی تاکسی (برای خانمها) کار میکنند، اجازهی اشتغال به کار در شب نداشته باشند، به این معنا خواهد بود که جمعیت زنان در شب نباید مریض شود، نباید بیمارستان برود و نباید احتیاج به تاکسی پیدا کند. به همین دلیل حتی در شیوهی پیاده کردن و عملکرد این مصوبه هم جای سؤال بسیار است.
گفته میشود طرحی که اکنون در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده، اگر از تصویب مجلس بگذرد و به مرحلهی اجرا دربیاید، ممکن است روی میزان استخدام زنان تأثیر منفی بگذارد و کارفرمایان با تصویب این طرح، دیگر تمایلی به استخدام کارمند زن نداشته باشند. آیا به نظر شما، این ارزیابی درست است؟
بله کاملا با آن موافق هستم. در حال حاضر هم کارفرمایان به همان دلایلی که در بالا اشاره کردم، تمایل چندانی به استخدام زنان ندارند. اگر قرار باشد خانمها ساعات کاری کمتری را با همان حقوق و مزایا داشته باشند، بالطبع کارفرمایان ترجیح میدهند مردان را به جای زنان به کار بگمارند.
از طرف دیگر، تمام قوانین موجود در ایران هم با این استدلال که «نقش نانآوری خانواده را مردان دارند» برای برتری مردان به زنان دلیل میآورد. با همین استدلال هم دستمزد زنان کمتر است و هم تعداد بسیار کمتری از خانمها شاغل هستند و در قوانینی مانند قانون ارث هم مردان دوبرابر زنان ارث میبرند. اگر این مصوبهی جدید هم تصویب شود، میتوان انتظار داشت که درصد اشتغال زنان در بخش اقتصاد رسمی نسبت به آنچه هم که الان در ایران هست، کاهش چشمگیری پیدا کند.
ولی از آنجایی که به دلیل شرایط بسیار وخیم اقتصادی و پایین آمدن قدرت خرید خانوادهها به دلیل تورم، به هرحال زنان مجبور هستند کار کنند، میتوان انتظار داشت که تعداد زنان شاغل در بخش غیررسمی اقتصاد افزایش چشمگیری پیدا کند که در آنجا نه حقوق اجتماعی دارند و نه بازنشستگی دارند و درآمدشان هم کمتر خواهد بود.
خانم کیان، طرفداران این طرح، مساله را به کشورهای اروپایی ارجاع میدهند و استدلال میکنند که طبق آمار منتشر شده، مثلا در آلمان ۸۵درصد زنان کارمند و در سوییس ۸۰درصد آنان در مشاغل نیمهوقت کار میکنند. آیا این استدلال به نظر شما درست است؟
به هیچوجه؛ تمام تحقیقاتی که ما چه راجع به آلمان و فرانسه و چه کشورهای دیگر داریم، نشان میدهد که خانمهایی که به طور نیمهوقت کار میکنند، مجبور هستند به طور نیمهوقت یا پارهوقت کار کنند. این انتخاب خود خانمها نیست.
برای مثال در فرانسه، بیش از ۶۵درصد از خانمهای شاغل در مشاغلی کار میکنند که مجبورند پارهوقت یا نیمهوقت کار کنند و بالطبع درآمد و دستمزدشان هم پارهوقت و نیمهوقت است. وقتی شما اجباراً در این مشاغل مشغول به کار هستید، ترفیع اجتماعی و شغلیتان هم نسبت به کسانی که بهطور تماموقت کار میکنند بسیار کمتر خواهد بود.
به همین دلیل، به هیچوجه این به انتخاب خود خانمها نیست. بلکه روابط اجتماعی جنسیتی است که این مسائل را در این کشورها بر زنان تحمیل میکند. جمهوری اسلامی اگر میخواهد از کشورهای دیگر الگوبرداری بکند، بهتر است آنجایی الگوبرداری کند که حداقل در جهت تساوی حقوق زنان و مردان باشد.
به طور کلی در کشورهای پیشرفته، مثلا در فرانسه که شما در آنجا زندگی میکنید، آیا تسهیلاتی برای زنان کارمند، فقط به واسطهی زن بودنشان، در نظر گرفته میشود یا خیر؟
خیر؛ چون اساساً با مصوبات اتحادیهی اروپا همخوانی ندارد. چرا که شما نمیتوانید خواهان آن باشید که همان حقوق و مزایایی را که مردان دارند داشته باشید، ولی از سوی دیگر خواهان یک سری مزایا صرفا به خاطر زن بودنتان باشید.
آنچه زنان فرانسه خواهان آن هستند، دستیابی به حقوق و دستمزد برابر با مردان و نیز دستیابی بیش از پیش به مشاغلی است که از حقوق و مزایای بالا و از پرستیژ اجتماعی بالا برخوردار هستند و قدرت تصمیمگیری بالایی دارند. در کشور فرانسه هم مانند بسیاری از کشورهای دنیا، متاسفانه هنوز برابری واقعی بین زن و مرد در مشاغل بالا و مهم وجود ندارد و این جزو خواستههای زنان است.
اما اکثر زنان فرانسه خواهان آن نیستند که به عنوان مادر بودن یا زن بودن امتیازات خاصی به آنان داده شود، بلکه میخواهند به عنوان انسان بودن و به عنوان یک فرد، از همان امکاناتی برخوردار باشند که آقایان از آنها برخوردارند.
تحریریه: فرید وحیدی