دویچهوله: تقریباً ده ماه از انتشار اولین بیانیهی کمیتهی برگزارکنندهی این سمینار گذشته است؛ ده ماه بحث و گفتوگو و کار و زحمت… از این که تصمیم گرفتید میزبان بیستمین سمینار “بنیاد پژوهشهای زنان ایران” باشید، پشیمان نیستید؟
اقدس شعبانی: همهی ما با توجه به تجربههایی که تا کنون در زندگی داشتهایم، میدانیم حرف زدن آسان و عمل کردن پیچیده و دشوار است و شاید به همین خاطر در بیشتر زبانهای دنیا در این زمینه ضربالمثلهای زیادی وجود دارد. من اگر از خودم حرکت کنم، میتوانم بگویم که این نوع شکل سازماندهی با تجربهی من در گذشته، در ارتباط با برگزاری سمینارهای سراسری آلمان، تا حدود زیادی متفاوت است.
از سویی ارتباط از دور با دوستان مشاور در بنیاد، شیوهی کار را پیچیدهتر میکند و از سوی دیگر، به تجارب ما میافزاید. کمیته برگزاری، امسال برای ارائهی کار چندین ماههی خود و دوستان بنیاد هیجان خاصی دارد و امیدوار است که بتواند، روی این بنای بیست ساله، سنگی از تجربه هم بگذارد. از پشیمانی نمیتوان سخن گفت، چرا که به قول یکی از زنان عزیز کمیته برگزاری امسال: «بعد از هر بارداری، ترجمهی پشیمانی یعنی دوباره باردار شدن، چرا که باید زندگی ادامه پیدا کند!»
۱۹ سال است که این سمینار هر ساله برپا میشود. اگر این بحث و گفتوگوهای مداوم نبود، فکر میکنید، کنشگران جنبش زنان در خارج و داخل کشور کجا ایستاده بودند؟
قرار است که کنفرانس امسال به تاریخچه، روند، کاستیها و دستآوردهای ۲۰ سال گذشته بپردازد. در واقع این گفتوگوها باید بتواند پرسش شما را پاسخگو باشد. اما اگر بخواهم پاسخ شما را کوتاه بدهم، میگویم، بدیهی است بدون تأملها و جدلهای فکری که در ۱۹ سال گذشته بر بستر همهی کنفرانسهای بنیاد پژوهشها انجام گرفته، امروز کنشگران جنبش زنان در این جایگاه فکری ـ عملی قرار نداشتند که امروز ایستادهاند.
شما در انتخاب موضوعها و سخنرانهای امسال چه معیارهایی را در نظر گرفتهاید؟
به طور معمول هر کمیتهی برگزاری، ابتدا روی موضوع محوری کنفرانس متمرکز است و بر آن اساس سخنرانها را انتخاب میکند. از آن جایی که ما تلاش کردیم موضوع محوری را از چند منظر بنگریم و به عبارتی در چارچوب موضوع محوری، چند زیرموضوع هم در فراخوان گنجاندیم، و به این ترتیب دست زنان پژوهشگر را کمی باز گذاشتیم.
همانطور که میدانید موضوع محوری کنفرانس امسال “بنیاد پژوهشش های زنان ایران در متن تجربهی جنبش زنان ایرانی بعد از بیست سال” است. اما قرار است که دوستان زن سخنران از منظرهایی گوناگون به این تجربه و چالشهای فمینیستی زنان بپردازند.
نکتهی دیگری که در انتخاب سخنران از طرف بنیاد به آن توجه شد، دعوت از زنانی بود که در طول ۲۰ سال گذشته فعالیت پژوهشی مستمر داشته و یا فعالین خستگیناپذیر در جنبش زنان و در ارتباط با بنیاد پژوهشها بودهاند که آنها نیز بخشی از آرایش سخنرانان را تشکیل میدهند.
در برنامهی امسال، میزگردی با عنوان “نگاهی به سی سال جنبش زنان ایران، چالشها و دستاوردهای آن” برپا میشود. این بخش را با هدف جمعبندی فعالیتهای گذشته تدارک دیدید یا ترسیم چارچوب فعالیتهای آینده؟
امسال همانطور که میدانید نه تنها ۲۰ سالگی حیات بنیاد پژوهشهای زنان است، که ۳۰ سال هم از عمر جنبش و تشکلهای مستقل زنان ایرانی میگذرد. بدون دیدن و پرداختن به این فعالیتها، دستآوردها و البته کاستیهای آن در چارچوب امکانات موجود، دیدن ۲۰ سال چالشها و جدلهای فکری زنان ایرانی در ۲۰ کنفرانس بنیاد، کمی سطحی به نظر خواهد آمد. چرا که اکثر زنانی که ارائهدهندهی کارهای پژوهشی و آنهایی که بسیاری از “بدیهیات” را به چالش گرفتند، از جنبش مستقل زنان آمده بودند و تجاربی را بر دوش میکشیدند.
البته امیدواری ما و دوستان عزیز شرکت کننده در این میزگرد، این است که نه تنها این بخش به جمعبندی فعالیتهای گذشته بپردازد، بلکه بتواند با بحث و گفتوگو دریچههایی را برای آینده نیز باز کند.
چند سالی است که جلب نسل جوان به جنبشزنان و فعالیتهای فمینیستی در برنامههای “بنیاد پژوهشها” گنجانده میشود. شما هم امسال بخشی با عنوان “نسل جدید فمینیستهای ایرانی در جنبش زنان” در نظر گرفتهاید. این برنامه تنها درچارچوب “کمپین یک میلیون امضا” خلاصه میشود یا دیگر فعالیتهای زنان را نیز در بر میگیرد؟
متأسفانه ما نتوانستیم مثل سالیان پیش میزگردی با حضور دختران و زنان نسل جوان از ایران و خارج داشته باشیم. اما خوشبختانه برایمان میسر شد که فعالان جوان زن را از ایران برای سخنرانی دعوت کنیم. موضوع سخنرانی یکی از این زنان جوان، شکاف بین نسلهای زنان است که میتواند بسیار قابل توجه و تأملبرانگیز باشد . در واقع این نکتهای است که ما در آلمان در بحثهای زنان فمینیست آلمانی بهکرات مشاهده میکنیم، شاید خوب باشد امروز از زبان بچههای خودمان نیز بشنویم. “کمپین یک میلیون امضا” در ایران، تاکتیک فعلی حرکتهای اعتراضی زنان در جنبش برابر حقوقی آنهاست و روشن است که سخنران از ایران به آن خواهد پرداخت.
اینطور که پیداست، امسال به ویژه به مفاهیم “زن بودن و زنانگی” توجه بیشتری شده است: از جمله بخشهای “بیانهای چندگانهی بدن زن ایرانی”، “از تننویسی زنانه در وبلاگستان فارسی” … دلیل این که امسال این ویژگیها برجسته شدهاند، چیست؟
همان طور که گفتم، هدف ما امسال این بود که جدلهای نظری فمینیستی زنان از زوایای گوناگون در کنفرانس برجسته شوند. و چه تصادف مبارکی که ما توانستیم خانم باربارا دودن از جنبش آکادمیک فمینیستی آلمان و یکی از آغازگران بحث پیکر و بهویژه پیکر زنانه و صاحب تألیفاتی بسیار در این زمینه را در کنفرانس به عنوان سخنران داشته باشیم. همینطور از زنان جوان پژوهشگر نیز در این زمینه سخنرانی دریافت کنیم.
وبلاگ نویسی در میان زنان ایرانی و برهنه یا تابوشکنانهنویسی آنها، امروز پدیدهای است کاملاً نو و نمیتوان از کنار آن به سادگی گذشت. ما خوشحالیم که یکی از سخنرانان زن جوان این سمینار، ما را به شنیدن و گفتوگو دربارهی آن فراخوانده است. هم چنین سخنران دیگری داریم که او هم به “پیکر”، از زاویهی سیاسی نگاه میکند.
در همین رابطه سخنرانیای دربارهی “دگرجنسگرایی اجباری، چالش آیندهی جنبش فمینیستی ایران” از رها بحرینی در نظر گرفته شده است. آیا این تز در حد موضوعی برای بحث مطرح میشود، یا بنیاد تصمیم دارد، سمت و سوی جنبش فمینیستی ایران را تعیین کند؟
عنوان بحث خانم بحرینی نوعی فراخوانی است که میتواند بحث برانگیز باشد. سالهاست که زنان ایرانی این بحث را به پیش میبرند و اتفاقاً این نوع بحثها و خواستهها، تنها و همیشه از سوی زنان فعال جنبش زنان و زنان پژوهشگر ایرانی مطرح شده که ادبیات جنبش مبارزاتی ایرانی را متحول ساخته است.
بنیاد، عرصه و امکانی است برای ارائهی پژوهشها و طرح خواستههای متفاوت و جدید فمینیستی. سمت و سوی جنبش فمینیستی و روند مبارزاتی آن را تک تک زنان، بر اساس شرایط مشخص تعیین میکنند. اما همهی ما در توفان جدلهای فکری این چنینی است که میآموزیم، بادبانهای حرکت را به کدام سو بیافرازیم.
انتخاب زن برگزیده در این سمینارها همواره با بحثها و اعتراضها روبرو شده است. آیا به همین خاطر امسال از گزینش زن برگزیده صرفنظر کردهاید؟ جایزهی حامد شهیدیان در چه مقولاتی اهدا میشود و “هیئت گزینش” از چه کسانی تشکیل میشود؟
بله، همه انسانها را نمیتوان راضی نگه داشت، چون همه با هم سازماندهی نمیکنند! امسال اما فکر میکنم ، یعنی امیدواریم که هیچ زنی مخالف قدردانی ما از کمیتههای برگزاری کنفرانسهای گذشته نباشد؛ کنفرانسهایی که این بار با ارزش را تا به امروز به دوش کشیدند تا بنیاد ۲۰ ساله شود.
جایزهی حامد شهیدیان به مبحثی تعلق میگیرد که شامل پژوهشهای زنان در رشتهای از علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر باشد. این پژوهش نباید قبلا در جای دیگری منتشر شده باشد. پژوهشهای رسیده، توسط دو داور از سوی بنیاد سنجیده خواهند شد. اسامی نویسندگان برای داوران نامعلوم خواهد ماند.
برای انتخاب برنامههای هنری چه معیارهایی را در نظر داشتید؟
راستش شاید بیشترین نگرانیها را برای برنامهی هنری داشتیم. همانطور که همهمان میدانیم، بنیاد به هیچ سخنران و هنرمندی حق الزحمه نمیپردازد. با توجه به اینکه بیشتر هنرمندان از طریق هنرشان زندگی میکنند، دعوت آنها به بنیاد مشکل آفرین بود. تلاش ما در زمینهی انتخاب هنرمند این بود که در موسیقی و رقص و تئاتر هنرمندانی را در کنار خود داشته باشیم که کاری با محتوایی نو و آوانگارد در کنفرانس ارائه دهند.
علاوه بر این، بسیار علاقهمند بودیم که از نسل جوان زن و مرد، که تعداد آنها اخیرا در میان جوانان ایرانی رو به افزایش است، دعوت کنیم. تا هم مخاطب و شنوندهی جوان نسل دوم ایرانی در آلمان در کنفرانس حضور یابند و هم اینکه هنرمندان جوان بتوانند نگاه و هنر جدید را به کنفرانس ارائه دهند. اما متأسفانه به دلیل مشکل مالی نتوانستیم با آنها به توافق برسیم. به هر حال توانستیم با دیگر دوستان هنرمند به توافق و تفاهم برسیم. خوشحالیم که آنها را در کنار خود داریم.
حضور کنشگران زن به عنوان سخنران و شرکتکننده در میزگردهای متعدد این سمینار، بهویژه از آمریکای شمالی و آلمان بسیار چشمگیر است. از ایران هم چهار فعال زن دعوت شدهاند. چرا حضور زنان کنشگر ایرانی از کشورهای دیگر کم رنگ است؟
پرسش بسیار جالبی است. اما من برای پاسخ به آن میتوانم فقط از حدسیات خودم کمک بگیرم که میتواند بازگوکنندهی واقعیت نباشد. در مورد آمریکا، دانستهها و حدسیات من چنین میگویند که در آنجا برای امر پژوهش اهمیت ویژهای قائل هستند و طبیعی است که مهاجران علاقهمند نیز از این مهم بهرهمند میشوند. از طرفی در همین آلمان خودمان میبینیم که اکثر آکادمیسینهای آلمانی به لحاظ فکری از دانشگاههای آمریکای شمالی تغذیه میشوند و جنبهی عملی آن را در آلمان تجربه میکنند. به عنوان مثال همین خانم دودن، که امسال سخنران ماست، تزهایش را در دانشگاههای آمریکا به ثبت رسانده و تا کنون از چندین انستیتوی آنجا جایزه دریافت کرده است. اما فعالیتهای سیاسی – جنبشیاش را در آلمان تجربه کرده است.
آلمان، کشوریست با سنت مبارزاتی طولانی، به خصوص در ارتباط با ایرانیها. برای مثال، کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جنبش چپ، به ویژه اولین حرکت مبارزاتی زنان ایرانی علیه حجاب اجباری و آغاز شکل گیری تشکلهای مستقل زنان ایرانی.
در مورد دیگر کشورها دوست دارم از زبان زنان ایرانیای که آن جا زندگی میکنند، بشنوم. ناگفته نماند که تعداد زنان پژوهشگر و فعالان ایرانی از کشورهای دیگر اروپایی اصلآ کم نیست و از تألیفات و پژوهشهای آنها همیشه بهرهمند شدهایم. اما برای من این پرسش همیشه مطرح بوده که مثلاً، چرا زنان ایرانی در هلند تا کنون میزبان کنفرانس نشدهاند؟
امسال از تلاشهای پیگیرانهی گلناز امین هم که بدون آنها، بنیاد نمیتوانست امسال بیستمین دورهی برپایی خود را جشن بگیرد، تشکر میشود. آیا او امسال در سمینار مسئولیتخاصی به عهده داشت؟
خانم گلناز امین در برپایی هر کنفرانس، نقش مشاور اصلی را به عهده دارد. او در تمام طول چندین ماه گذشته، حتا چند بار در طول روز، به شکرانهی امکانات اینترنتی در ارتباط تنگاتنگ با ما بوده است. روشن است که بدون تلاشهای مداوم خانم امین، بنیاد پژوهش های زنان ایران نمیتوانست این هماهنگی و تداوم را امروز جشن بگیرد و به آن ببالد.
* * * * *
اقدس شعبانی که از سال ۱۹۸۴ در آلمان زندگی میکند، در رشتهی علوم انسانی تحصیل کرده و بهخاطر علاقهی خاصش به مسائل زنان، در سال ۱۹۹۶ با کمک گروهی از همفکران خود، انجمن “همایش زنان ایرانی” را در شهر هانوفر آلمان بنا نهاده و در این چارچوب هم فعالیت دارد.
[جهت اطلاعات بیشتر درباره این سمینار و ثبت نام در آن کلیک کنید!->http://iran-women-solidarity.net/spip.php?article510]