گزارش دومین نشست حضوری فعالین “شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران”

در روزهای ١١ و ١٢ اکتبر در شهر کلن آلمان نشست حضوری فعالین “شبکه همبستگی” با شرکت تعدادی چند از دیگر فعالین حقوق زنان برگزار شد. متن زیر خلاصه ای است از طرح بحث ها و نتایج آنها.

یکی از نکات مورد توافق ما در[ بیانیه ” شبکه همبستگی”->https://www.iran-women-solidarity.net/?p=1] یقین مشترک به مبارزه با اجبار ” حجاب” به عنوان نماد انقیاد زنان و ابزار تثبیت تبعیض جنسیتی است. از سوی دیگر با رشد اسلام گرائی در کشورهای اروپائی و گره خوردن آن با مسائل مربوط به مهاجران ما هم در جنبش فمینیستی کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی به اشکال متفاوت با معضل چگونگی برخورد به حجاب زنان درگیر شده ایم. پس برآن شدیم امکانی برای بحث و تبادل نظر و نیز تدقیق نظرات مان در این مورد بوجود آوریم. بعلاوه مدتی پیش یکی از فعالین حقوق زنان در ایران سوالاتی در این زمینه طرح کرده که توجه ما را برانگیخته بود [١]. از اینرو روز اول نشست را به مقوله حجاب پرداختیم.

سخنران اول با مروری کوتاه بر تاریخ پیدایش حجاب از زمانهای ماقبل ادیان تک خدایی درجوامع آسوری و مناطق بین النهرین و اشاره به اینکه در آن دوران برای نشان دادن تعلق زن به مرد و در نتیجه مشخص بودن پدر بچه، قانونی وضع شد تا زنان وابسته به مردان حجاب داشته باشند، به زمان حال و به حجاب اجباری در ایران رسید.

سخنران دوم مخالفت خود را نه تنها با حجاب اجباری بلکه با حجاب بطور کلی عنوان کرد. او با ذکر اینکه در آلمان بارها از سوی زنان فعال ایرانی موضوعات قدرت و حجاب، هویت زنانه و حجاب، پست کلنیالیسم و نسبیت فرهنگی و حجاب را مورد بحث قرار داده شده، خواهان آن شد که در این جلسه دلایل عدم دخالت مخالفین زن علیه حجاب را جویا شده و مورد بحث قرار دهیم. او مخالفت زنان چپِ فعال در تشکلهای زنان بلافاصله پس از انقلاب ۵٧ با حجاب را غیر شفاف و همراه با اما و اگر خواند. علت آنرا نیز کُرنش در مقابل قدرت (مردان) چپ در جامعه آن زمان دانست که به مقابله با فرهنگ پدرسالار و اخلاقیات مذهبی برنیامد و رد حجاب را در یک موقعیت حساس تاریخی، در دستور کارش قرار نداد.
او علت عدم برخورد فعالین زن مخالف با حجاب در ایران سالهای اخیر را از یک سو نهادینه شدن حجاب و از سوی دیگر اهمیت مورد تآیید قرار گرفتن فعالیتهایشان از طرف نیروهای ملی مذهبی دانست و در ادامه نتیجه گرفت که در سی سال گذشته تشکلهای زنان غیر مذهبی قادر به جذب نیروهای بالقوهء مخالف حجاب در جامعه ایران نبوده اند. و در پایان کمبود دخالت فعال زنان ایرانی در مورد حجاب در اروپا را نیز مورد سوال قرار داد.

در پی آن بوسیله سخنران بعدی از تجربیات زنان خارج از کشور از جمله زنان مقیم فرانسه پیرامون حجاب و مسائل حول و حوش آن در میان خانواده های مهاجر و در جامعه لائیک فرانسه مطالبی به سمع شرکت کننده گان رسید. بعد از آن نظرات تک تک افراد شنیده و بحث و گفتگو آغاز گشت. نتیجه آن نکات و سوالاتی بود که به قرار زیر فرموله شده است:

١- شناساندن پدیده حجاب به عنوان یک ابزار انقیاد زنان و مقوله ای سیاسی

٢- پرداختن به اینکه چرا فعالان جنبش زنان در مسئله حجاب دخالت مستقیم و علنی نداشته ودر این مورد منفعل می باشند؟

٣- ریشه یابی اینکه چرا قشرهایی از زنان حجاب را مشکل خود ندانسته و مفهوم حجاب را به یک روسری تقلیل میدهند و برخی از زنان آنرا وسیله حفظ امنیت خود میدانند.

۴- پرسش در این باره که حتی وقتی شرایط اجتماعی و سیاسی آماده دخالت فعالین جنبش زنان علیه حجاب بوده و زنان جامعه نسبت به حجاب حساس بوده اند، برخی فعالین زن، در عمل، تایید شدن از سوی نیروهای ملی مذهبی را مهمتر از کسب حمایت نیروهای مخالف حجاب دیده اند.

به دنبال طرح این پرسش ها ، دو نکته در باره برگشت حجاب پس از “کشف حجاب” و پایداری کنونی آن در جامعه طرح شد : تاثیر فرهنگ و سنن دیرینه بر روان جامعه، و نتایج حکومت اسلامی که با استفاده از حجاب نه تنها برای سرکوب و انقیاد زنان بلکه برای کنترل کل جامعه تلاش می کند.

بررسی و یافتن جوابهای دقیق به سوالهای مطرح در این باره نیاز به تحقیق و پژوهش متخصین علوم اجتماعی- سیاسی، روانشناسی و تعلیم و تربیت دارد. در سی سال گذ شته، حکومت اسلامی با استفاده از متخصصینی که در اختیار داشته است، کوشیده مفهوم حجاب را بیشتر در اذهان بگنجاند و جایگاه آن را درفرهنگ جامعه محکم تر کند . متاسفانه طرح بحث و بررسی های ریشه ای از طرف مخالفین حجاب ، آنگونه که جنبه های روانی– فرهنگی را در بر گیرد ناکافی بوده. مخالفین حجاب، هر چند کم شمار، باید به کار خود عمق و گسترش دهند و با همفکری تلاش کنند این کلاف سر درگم را باز کرده و تا حد امکان سوالات و چراها را بررسی کنند و پاسخ دهند.

در آخر در مورد وظایف ما به عنوان بخشی از جنبش زنان ایرانی در خارج از کشور، مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. مطرح شد که زنان ایرانی مقیم خارج از کشور آنطور که باید و شاید از شرایط موجود در کشورهای محل اقامتشان برای مبارزه با حجاب استفاده نمی کنند. برای نمونه صدای زنان ایرانی در جبهه مبارزه برای قانون ضد علائم مذهبی در مدارس عمومی لاییک که در فرانسه تصویب شد [٢] به جز مواردی معدود شنیده نشد و حتی برخی زنان فعال ایرانی که به لائیک نبودن کمپین یک میلیون امضا انتقاد دارند این قانون را تحت عنوان راسیسم مورد انتقاد قرار دادند. زمانیکه رژیم با آوردن زنان چادر به سر در اکسیون های خارج از کشور بطور مستمر کوشید که حجاب را، به عنوان چهره زن ایرانی به جهانیان به نمایاند، اکثر زنان در مقابل آن ساکت ماندند و عملی انجام ندادند. امروز برخی زنان فعال آلمان و دیگر کشورها ی غربی مایل نیستند در مورد حجاب صحبت کنند و زنان ایرانی برای ایجاد بحث و جلب تمایل آنان در این مورد اقدامی نکرده اند. در مجموع می شود گفت سهم فعالیت ما زنان ایرانی پیرامون مسئله حجاب در خارج بسیار کم است. ما باید در این عرصه وارد بحث شویم، جواب سوالهای موجود را با تحقیق و بررسی بیابیم و با فعالیت های نظری و عملی بتوانیم جنبش زنان کشورهای میزبان را به این مساله حساس تر کنیم.
شرایط در خارج از کشور، برای کمپین ضد حجاب آماده است. ما میتوانیم با موضع گیری مشخص و پیشبرد برنامه های عملی، چنین کمپینی را با موفقیت به پیش ببریم.

در این زمینه پیشنهادت و راه کارهایی مورد بحث قرار گرفت و جمع بر سر موارد زیر به توافق رسید:

١- پیرامون حجاب در داخل کشور

با تکیه بر مبارزه ضد حجاب اجباری، حمایت و همچنین نقد خود را از مبارزات زنان بیان کرده و با پیشبرد کمپین مقابله با حجاب و کارهای تئوریک درخارج از کشور، به مبارزات زنان در ایران یاری برسانیم.

٢ـ پیرامون حجاب درخارج از کشور

تشکیل کمپین مبارزه با حجاب حول محور های زیر:

– حجاب کودکان و دفاع از حقوق کودک: در دفاع از حقوق کودکان و نوجوانان میتوان با طرح برنامه هایی در میان مهاجرین دست به روشنگری زد[٣]. هرچند نقد اسلام در زمینه حقوق کودک و در رابطه با مقوله عمومی حقوق بشر لازم است اما در در عرصه مبارزات حق خواهانه اجتماعی هدف ما نه مبارزه با اسلام بلکه مبارزه برای آزادی مذهب، وجدان و همچنین عدم دخالت مذهب در قوانین سیاسی و اجتماعی ( و از جمله مربوط به خانواده ) است. با توجه به این چهارچوب مبارزه ما علیه اسلامیسم است که به ایدولوژی ساختن ازمذهب و ارائه آن به مثابه سر چشمه قوانین و قواعد ی که مناسبات فردی و اجتماعی و سیاسی را تنظیم می کنند دست می زند. اعتقاد به مذهب امری است شخصی و جدائی مذهب و حکومت برای دستیابی زنان به آزادی و حقوق برابر حیاتی است .

– برگزاری سمینارها و طرح بحث و بررسی پیرامون موضوعات کلیدی

– تشکیل گروهای مطالعاتی

در روز دوم نشست، ابتدا گزارش کارکرد “شبکه همبستگی” در یک سال گذشته که توسط یکی از فعالین تهیه شده بود خوانده شد. در این گزارش دست آوردها و همچنین کاستی ها و مشکلا ت مطرح گردید و مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.

نتیجۀ مباحث منجر به تصمیماتی گردید که بدین ترتیب خلاصه میشود.

١- هیئت هماهنگی شامل ۶ نفر زنان فعال در کشورها و مناطق مختلف برای مدّ ت ٩ ماه تشکیل شد که وظیفۀ تقسیم کار و هم آهنگ ساختن گروه های کاری و افراد را به عهده دارد. نامه ها و اطلا عیه های شبکه نیز با امضاء اینان منتشرخواهد شد.

٢- گروه کاری حجاب، تدارک راه اندازی کمپین مقابله با حجاب (نام این کمپین بعداً مشخص میشود) را آغاز کرده و با کمک گروه هماهنگی مقدّمات برپائی این کمپین را آماده می کند.

٣- گروه های کاری موجود (“ترجمه”، “وب سایت” و”تاریخ ما ، چهره ما”) ، در ارتباط با گروه هم آهنگی، به کار ادامه می دهند.

۴- گروه کاری ” روابط بین المللی ” تهیه بانک اطلاعاتی شامل آدرسهای سازمانها، احزاب، شخصیت ها و افراد را به عهده گرفت .

* * * *

توضیحات

[١] – شادی صدردر انتهای نوشته ای تحت عنوان «[چرا جنبش زنان به “مساله حجاب” نزدیک نمی شود؟->https://www.iran-women-solidarity.net/?p=164]» سوالات زیر را مطرح کرده بود:
– آیا برقراری پیوندی میان جنبش زنان به معنای خاص و عام آن حول محور حجاب ممکن است؟
– آیا این امر برای جنبش زنان، استفاده از یک فرصت بی نظیر بسیج اجتماعی را فراهم خواهد آورد یا ضربه ای غیر قابل جبران بر آن وارد خواهد آورد؟
– آیا حجاب، مساله کلیدی است که می تواند جنبش زنان را با نیروهای اجتماعی بالقوه خود به شکلی وسیع پیوند زند یا باعث گسستن بدنه سنتی جامعه از جنبش و پایین آمدن سرمایه اجتماعی آن خواهد شد؟

[٢]- قانون لاییک در فرانسه در سال ١٩٠۵ به اجرا درآمد و در دهه پنجاه وارد قانون اساسی شد. در فرانسه، بر اساس قانون لائیک آموزش دینی در مدرسه عمومی جایی ندارد. در این مدارس است که پدیده حجاب دختران در سال ١٩٨٩ با حجاب گذاشتن سه دانش آموز مطرح شد که نهایتا با قبول برداشتن حجاب در مدرسه از جانب این دانش آموزان موضوع خاتمه پیدا کرد. ولی بعد از این واقعه نهادهای اسلامی برای طرفداری از حق حجاب در مدارس عمومی وارد کارزار شدند و مساله را به مسیرسیاسی سوق دادند. بطوریکه در سال ١٩٩۴ تعداد دختران با حجاب به صدها تن رسید. دراین شرایط کادر آموزشی برای حل مسائل و کشمکش ها حول این مسئله دچار مشکل شد و با توجه به خواست های آنان دولت موضوع وجود “علائم مذهبی” در مدارس لائیک را در دستور کار قرار داد. کمیسیونی دراین مورد تشکیل شد که نهایتا به انجام تصویب قانونی علیه وجود “علائم مذهبی” در مدارس عمومی شد. طرح و تصویب این قانون مبارزه اجتماعی سیاسی گسترده ای را در فرانسه دامن زد که در مطبوعات وسیعا منعکس شد.

[٣] – در فرانسه در ظرف دو سال کار با انجمن هائی که با زنان مهاجر کار می کنند یک دفتر راهنمایی ١۴٠ صفحه ای در باره مبارزه علیه تبعیضات و خشونت هائی که این زنان با آن روبرو هستند تهیه شده. چنین تجربیاتی می توانند در کشورهای دیگر مورد تبادل نظر و اجرا قرار گیرند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *