انیمیشن ایرانی، برنده جشنواره فیلم در مصرشاهین بشیری

انیمیشن «اما اگر بهار نیاید» اثر نقاش و فیلمساز ایرانی علیرضا درویش، ماه اکتبر، جایزه جشنواره جهانی فیلم «اسماعیلیه» را که هر سال در مصر برگزار می‌شود از آن خود کرد.

یکی از اهداف اصلی این جشنواره که در اسماعیلیه در مصر برگزار می‌شود تشویق مستندسازان و کارگردان‌های فیلم کوتاه به ادامه فعالیت هنری‌شان است.

«اما اگر بهار نیاید» که با شعر معروف «تولدی دیگر» اثر فروغ فرخزاد آغاز می شود، در باره سفر یک زن در جستجوی خویشتن، رؤیاها و جایگاه واقعی‌اش در میان امور غیرممکن است.

علیرضا درویش برنده مقام دوم جایزه «نقاشان جوان ایران» در سا ل ۱۳۶۸بوده و علاوه بر انیمیشن «اما اگر بهار نیاید» خالق چند فیلم انیمیشن دیگر نیز هست که از جمله می‌توان به «زندگی کوتاه است»، «پرنده» و «صدای پای آب» اشاره کرد.

علیرضا درویش با تعدادی از مجلات فرهنگی آلمان در زمینه طراحی همکاری می‌کند و نمایشگاه‌های نقاشی متعددی در ایران، فرانسه و آلمان برگزار کرده است.

این هنرمند ایرانی در گفت و گویی با «رادیو فردا» شرکت کرده است.

رادیو فردا: با توجه به علاقه اصلی‌تان به نقاشی چگونه شد که در چند سال اخیر به دنیای انیمیشن روی آوردید؟

علیرضا درویشی: حدود هشت سال پیش بود که شروع کردم به تحصیل در رشته گرافیک و آنجا با دنیای کامپیوتر آشنا شدم، یعنی «پالت نقاشی» من تغییر کرد و کامپیوتر جایگزینش شد و از آن لحظه شروع کردم به کار انیمیشن.

یعنی برای شما به عنوان نقاش این جذابیت وجود داشت که ببینید نقاشی‌های‌تان جان می گیرند.

دقیقا، خیلی عجیب است. یک وسوسه کودکانه، ولی فوق العاده زیباست.

چه تفاوت‌های اساسی بین نقاشی و کار فیلم انیمیشن برای‌تان به چشم می‌خورد؟

اولین تفاوت در مسأله «زمان» است. «زمان»- خصوصا در عصر ما- یک مفهوم بسیار جدی است. وقتی من به عنوان نقاش جلو بوم می‌نشستم در فاصله زمانی کوتاهی می‌توانستم حسّم را انتقال بدهم، ولی در انیمیشن این یک «پروسه» است، زمانی است که طی می‌شود و باید صبورانه به دنبال این زمان پیش رفت.

آیا در حال حاضر کار جدیدی در زمینه انیمیشن در دست اجرا دارید؟

من دو فیلمنامه آماده کرده‌ام، یکی به نام «ما هیچ، ما نگاه» و دیگری «آدم بدون حوّا».

به نظر شما جوانان ایرانی علاقه‌مند به شروع کار انیمیشن با توجه به کمبود امکانات در ایران باید چه کنند تا بتوانند در این زمینه موفق شوند؟

من فکر می‌کنم مهم‌ترین اصل «همّت» است، به علاوه در سکوت و بی‌هیاهو کار کردن و پرداختن به کار ریشه‌ای و جدی.

در نهایت «خلاقیت» است که حرف اول را می‌زند. یک واقعیت وجود دارد که همان توانایی شخصی یک هنرمند است و من می‌دانم هنرمندان ایرانی صاحب این خصیصه هستند.

پناه بردن به انزوا و دور از هیاهو کار کردن و به خلاقیت خود متکی بودن خیلی خوب است، ولی در هنرهایی که وابسته به کارهای تکنیکی هستند، بخصوص در کشورهایی مثل کشور ما ایران که چنین امکاناتی زیاد در دسترس نیست چه باید کرد تا بتوان بر این مشکلات تکنیکی غلبه کرد؟

فکر می‌کنم با نزدیک شدن هنرمندان به همدیگر و انجام کار گروهی توأم با اعتماد، این «ناممکن» امکان‌پذیر می‌شود. چون امروزه این شانس به وجود آمده که با امکانات جدید کامپیوتر نیاز به یک گروه عظیم نداریم.

[قسمتی از «اگر بهار نیاید» در یوتیوب->http://ca.youtube.com/watch?v=kH_N1Fcl7wM]

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *