برگرفته از بی بی سی
None
مارینا آبراموویچ، هنرمند صربتباری که خود را مادر پرفورمنس آرت میداند، معقتد است ‘هنر باید دردآور باشد’. او برای نشاندادن درجهی دردناکی هنر، در نمایش اجرامحوری (پرفورمنس) با تیغ ریشتراشی روی شکم خود ستارهی سرخ نفماد کمونیسم را حک میکند و با آن که خون از جای جای زخمها روان میشود، خم به ابرو نمیآورد.
برای آبراموویچ که بدن خود را به سوژه و رسانهی اصلی هنرش تبدیل کرده، نمایش دردهای جسمانی بازتابی از تجربههای خشونتباری است که او در دوران کودکی و جوانی مجبور به تحمل آنها بوده است؛ خشونتی که با تاریخ و سرنوشت خانوادهی او گره خورده و به دست مادر و پدری اعمالشده است که در عنفوان جوانی به عنوان دو پارتیزانف کمونیست در جنگ جهانی دوم، همراه یوسیپ تیتو، رهبر اتحادیهی کمونیستها و جنبش مقاومت یوگسلاوی سابق، در نبرد علیه نیروهای آلمان هیتلری جنگیده و پیروز شدهاند.
او سرچشمهی نیاز به اجرای خودزنیها، خودسوزیها و تازیانهزنیهای هنریاش را در رویدادهای تاریخی زادگاه در رابطه با آن ستارهی پنج پر سرخ میداند. این هنرمند ۷۴ سالهی ساکن نیویورک، گوشهای از وقایع تلخ زندگی خود را در مستند سینمایی ‘پیکر حقیقت’، ساختهی افوفلین شفلز کارگردان زن آلمانی، بازگو میکند.
نقش درد و سیاست روی بدن
افوفلین شفلز، برای کشف رابطهی میان ‘تن، هویت و تاریخ’ که موضوع اصلی تازهترین مستند او است، تنها به سراغ مارینا آبراموویچ نرفته است. زیگالیت لاندآو، شیرین نشاط و کاترینا زیوردینگ نیز که در حال حاضر از مطرحترین هنرمندان ‘عکاس ـ پرفورمنس’ جهان هستند، او را در این راه همراهی میکنند.
انگیزهی هر یک از این هنرورزان برای گزینش بدن خود به عنوان ابزار تبیین ایدههای هنری، متفاوت است. مارینا آبراموویچ، تجربهی درد و عبور از مرزهای آن را با ‘گوشت و پوست’ خود احساس کرده است و از اینرو آن را تنها وسیلهی کارآ برای انتقال رنج روحی میداند: ‘روح دروغ میگوید، بدن هرگز.’
برای شیرین نشاط که پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ و با شروع جنگ ایران و عراق، مستقیم از قزوین به نیویورک فرستاده شد، دوران سخت زندگی در این شهر و احساس بیگانگی با جامعه پس از بازگشت به ایران، از دلایل تعیینکننده بوده است: ‘بدنم، وسیلهای برای فهم خودم و جامعهی انقلاب و جنگزده ایران شد.’ از نظر او این واقعیت تلخ که ‘دولت تصمیم میگیرد چه اتفاقی باید برای بدن تو بیفتد’ غیر قابل درک است.
شیرین نشاط
زیگالیت لاندآو، هنرمند اسرائیلی، میگوید که رویدادهای تاریخی (از جمله هولوکاست) برای درک رابطهی میان جانی و قربانی، او را به انتخاب بدن به عنوان ابزار بیان هنری هدایت کرده است: ‘به بدنم بیشتر اعتماد دارم تا به روحم.’ برای او هولوکاست، تنها یک واقعیت تلخ تاریخی نیست که بیش از ۱۱ میلیون تن، از جمله نزدیک به ۶ میلیون پیرو قوم یهود در آن کشته شدند. او در این نسلکشی، مادر، خالهها و عمههایش را هم از دست داده است. زندگی روی تپهای که در سوی دیگر آن، خانوادههای بیبضاعت فلسطینی اسکان داده شده بودند، محملی است که او را به کشف معنای برهنگی بدن و بیدفاعی انسان راهبر میشود.
تظاهرات علیه شاه؛ عامل بیداری سیاسی
رویدادهای سیاسی و تظاهرات جوانان خشمگین آلمانی در تظاهرات دانشجویی ۱۹۶۸ در شکلگیری شخصیت هنری کاترینا زیوردینگ، عکاس آلمانی، نقشی تعیینکننده داشته است. او به ویژه کشتهشدن دانشجوی۲۶ سالهای به نام بنو اونهزورگ را نقطهی عطفی در شکلگیری فعالیتهای هنری خود میداند. بنو اونهزورگ، که روز ۲ ژوئن ۱۹۶۷ در تظاهرات گسترده علیه شاه ایران، شرکت کرده بود، هنگام ورود او به ‘اپرای آلمان’ در شهر برلین از پشت سر هدف گلولهی پلیس قرار گرفت. عکس سر خونین بنو در دست زنی در محل وقوع حادثه، زیوردینگ را چنان دگرگون کرده که به جرگهی هواداران ‘هنر مقاوم’ پیوسته و در بیان مواضع سیاسی خود از میان اعضای بدن، چهره را برگزیده است: ‘بهنظر من سر و صورت، به خوبی دنیای درونی انسان را به نمایش میگذارد.’
در اغلب نمایشگاههای عکس کاترینا زیوردینگ، شخصیتهای تاریخی آلمان حضور دارند. از جمله کلاوس گراف فن اشتآوفونبرگ، یکی از افسران ارشد آدولف هیتلر، که در سال ۱۹۴۴ به اتهام ‘توطئهی نافرجام علیه رهبر از طریق بمبگذاری’ اعدام شد. زیوردینگ با ترکیب تکنیکی اجزای چهرهی خود و اجزای صورت این افسر، اعتراضات جنبش دانشجویی آلمان را از جنس مقاومت قاطعانهی خود و نسل خود علیه دیکتاتوری میداند.
شکل و محتوا
افوفلین شفلز، برای انتقال انبوهی از اطلاعات تاریخی و روشنکردن پسزمینههای سیاسی ـ اجتماعیف جانمایهی کارهایف این چهار هنرمند، از ابزار کلاسیک فیلم مستند و ساختار روایتی آن بهره برده است: انقلاب و جنگ در ایران، نبردهای پارتیزانی در یوگسلاوی سابق، سرکوب خشونتبار تظاهرات دانشجویان در آلمان و حرکتهای اعتراضی فلسطینیها در برابر نظامیان اسرائیلی در بیتالمقدس، از جملهی این رویدادهای تاریخی است که به کمک عکس، فیلمهای آرشیوی، نوارهای صوتی و بریدههای روزنامهها، به نمایش گذاشته میشود. بار اصلی روایتی و انتقال حسی فیلم به عهدهی خود زنان هنرورز گذاشته شده که از دنیای کودکی، تجربههای جوانی، کشف جهان هنر و شکلگیری سبک مستقل خود سخن میگویند. در ترکیب این گفتهها و ارتباط آنها با تصاویری که نشان داده میشوند، چیدمان صحنهها و ارایه اسناد و اطلاعات نقش مهمی بازی میکنند. به عنوان مثال، هنگامی که مارینا آبراموویچ خشونتهای پدر و مادر کمونیست خود در جنگ جهانی دوم را روایت میکند، صحنهای از پرفورمنس او در حال حک ستارهی سرخف با تیغ روی گوشت و پوستاش به نمایش درمیآید. این صحنهها به تناوب با نشان دادن نماهای جنگ و عملیات پارتیزانی وقت پوشیده میشود. اغلب نماهای فیلم، دستکم در دو لایه، با صدای خارج از تصویر و موزیک متن ساخته شده است.
مستند سینمایی ‘پیکر حقیقت’، فیلم موفقی است که نه تنها زندگی، کار و پسزمینههای تاریخی فعالیتهای چهار هنرمند ‘عکاس ـ اجراگرا’ مطرح جهان را بررسی میکند، بلکه مروری تصویری بر مهمترین نمایشگاهها و اجراهای آنان نیز هست. ‘زنان خدا’ و ‘مجموعه مالالا’ از شیرین نشاط، ‘دریای مرده ـ ۲۰۰۵’ از زیگالیت لاندآو، ‘ریتم صفر’ و ‘آزاد کردن صدا’ از مارینا آبراموویچ، همچنین ‘هنر و سرمایه’ و ‘ کلاوس گراف فن اشتآوفونبرگ’ از کاترینا زیوردینگ از جملهی این رویدادهای هنری است.
نمایش فیلم ۹۶ دقیقهای ‘پیکر حقیقت’ که قرار بود در اوایل آوریل در اروپا آغاز شود، به دلیل تعطیلی سینماها به تاخیر افتاده است. علاقهمندان ولی میتوانند نسخه دیویدی آن را از مرکز پخش ‘فیلم ولت’ خریداری کنند.