زنان و اعتراضات آبان ۹۸
دلایل متفاوت و متعددی دارد که چرا حکومت سعی دارد این بار نقش زنان را پررنگتر کند. یکی اینکه کتمان این نقش دشوار است با توجه به اینکه اکثر فیلمها و ویدئوها نقش مرکزی زنان مشهود است. نکته دیگر بر میگردد به ساختار مردسالار و نرینهمحور ایدئولوژی حکومتی که سعی دارد این تقابل را نشان دهد. در همین یکی دو روز اخیر در گفتههای مقامات جمهوری اسلامی از جمله محمود محمدی عراقی، رئیس دفتر خامنهای در قم آمده که از طریق زن و شراب دارند سعی میکنند مسلمانان را از راه به در کنند. همینطور جانشین فرمانده سپاه، علی فدوی گفته بود رهبری حکومت اسلامی با یک «مرد الهی» است. یعنی تقابل یک حکومت ایدئولوژیک مردسالار در پس ذهنش زنان را به صورت ذاتی موجوداتی ضعیف و قابل شکستن و از میان برداشتن میداند و اساسا نقش رهبری زنان را جوری سرشکستگی برای اعتراضات میداند. اما شرایط امروز حکومت ایران ایجاب میکند که یک تقابل تازه ساخته شود. چون تقابلهای پیشین که حکومت برای تحقیر و ساکت کردن مخالفان استفاده میکرد مثل تقابل وطن دوستان و وطنفروشان، کاسبان تحریم و مخالفان تحریم، یا جنگطلبان و مخالفان جنگ یا حتی کلیتر خارجنشین و داخلنشین، به طور کامل مشروعیت و کارکرد خودش را از دست داده و حکومت امروز همانطور که تمامی نقابهای دیگرش را برداشته و به شر مطلق و اشغالگر تمام عیار بدل شده است، در مواجهه تبلیغاتی هم نقابها را کنار گذاشته و تقابلی مطلقا سکسیستی و ماچوئیستی را که هویت ذاتی حکومت است عیان کرده است.
امید شمس: شاعر، مترجم و منتقد
اما در مقابل، تصویر واقعی زنان را در اعتراضات اخیر میتوان همان تصویری دید که از ابتدای انقلاب داشتند؛ یعنی مساله جسارت و شجاعت و رهبری زنان، مساله امروز نیست. زنان در هر چیزی یک وضعیت سرکوب شده مضاعف دارند، میتوانید ببینید در تمام گروههای سرکوب شده اقلیتهای مذهبی، قومی، کارگری زنان نماینده دارند و نیمی از آن را تشکیل میدهند و در عین حال به واسطه زن بودن هم سرکوب میشوند. با این حال از ابتدای انقلاب تا الان شجاعت زنان بیشتر بوده. یعنی از همان ابتدای انقلاب نخستین و علنیترین و یکی از گستردهترین اعتراضات به دزدیدن انقلاب توسط زنان سازماندهی و رهبری شد (تظاهرات علیه حجاب اجباری)، آن هم در زمانی که کمترین نیرویی جرات مخالفت آشکار با خمینی را داشت. در طول این سالها در اوج اختناق و استبداد شجاعانهترین مبارزات و کارزارها متعلق به زنان بوده. شاید تنها دورهای که رهبری زنان کمرنگ شد، در دوران اصلاحات بود. همچنین در طول این ۴۰ سال ترسناکترین و شکستناپذیرترین تابوها حول زنان شکل گرفته است (حجاب اجباری، روابط زن و مرد، حضور زنان در عرصی کار و اقتصاد و سیاست). تابوهایی که اعتراض یا شکستن آنها در تخیل جمعی مردان هم نمیگنجید. این تابوها را زنان شکستند. اما دلیل این نقش پیشرو، همان دلیلی است که طبقه کارگر و مزدبگیر را به طبقه پیشرو بدل میکند، یعنی میزان سرکوب و محرومیت. اوج سرکوب و محرومیتی که زنان در جمهوری اسلامی تحمل میکنند، آنها را ناگزیر به صف نخست مقاومت برده است. هرچه میزان فشار بر یک گروه اجتماعی بیشتر باشد میزان مقاومت و جسارت و تجربه اعتراض و پتانسیل مبارزه در آن گروه اجتماعی هم بیشتر خواهد بود.
یکی از بارزترین چهرهای رهبری زنان بدون تردید سپیده قلیان است. شخصیتی که نه فقط به خاطر شجاعت و مقاومت مثالزدنیاش یک الگوی مسلم مبارزاتی است، بلکه به واسطه ایدههای روشن و مشخصی که درباره تغییر ارائه میکند این استعداد رهبری را آشکار کرده است. حضور قلیان در اعتراضات آن هم به آن شیوه مدنی و مسالمت آمیز درست پس از آزادی موقت، تصویر یک مبارز تسلیمناپذیر را یک بار دیگر در اذهان معترضان زنده کرده است.
در نهایت این را هم باید بگویم؛ فشاری که روی زنان هست و مقاومتی که در برابر نقش رهبری هست تنها از سوی جمهوری اسلامی نیست بلکه در میان نیروهای مخالفان جمهوری اسلامی هم ریشه دارد و این نیروها حاضر نیستند نقش رهبریکننده زنان را بپذیرند. سعی میکنند بسیاری از چهرههای سیاسی و اعتراضی را که در میان زنان وجود دارد به دلیل زن بودنشان از صحنه بیرون کنند یا نادیده بگیرند. یعنی هرچه حکومت سعی میکند که در این رویارویی تصویر مردانهای از خود نشان دهد نیروی مقابل آن باید سعی کند رهبران خود را از سرکوب شدهترین و در عین حال مقاومترین بخش جامعه ایران انتخاب کند و به معنای دیگر، با حمایت از رهبری زنان مهمترین بنیان ایدئولوژیک جمهوری اسلامی یعنی زنستیزی را نشانه بگیرد.
زن معترضی که معترضان دیگر را رهبری میکند- اعتراضات آبان ۱۳۹۸