با سپاس از گلرخ جهانگیری، کمیته انتخاب مقالات و کمیته اجرایی استکهلم
بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران با عنوان «متحدان جنبش زنان ایران در منطقه و جهان» از هشت تا ده ژوئن ۲۰۱۸ در استکهلم برگزار شد؛ کنفرانسی مملو از دوستیها و نامهربانیها؛ حرمتگذاریها و پردهدریها؛ ترسها و تردیدها و استواریها. با اینهمه سئوال این است: آیا میشد از پیش آمدن حاشیههای کنفرانس جلوگیری کرد؟
کنفرانس البته برخلاف آنچه انعکاسهای رسانهای نشان میدهد، فقط حاشیهساز نبود و تولید محتوایی با ارزشی داشت: چهار فمینیست و پژوهشگر غیر ایرانی ساکن سوئد درباره بازنگری برداشت رایج از برابری جنسیتی در این کشور، نکات درخشانی را مطرح کردند که بسیار آموزنده بود و یکی از بهترین میزگردهای بخش غیر ایرانی کنفرانسهای تاکنونی بنیاد به شمار میآمد.
سخنرانی دیگر پژوهشگران کنفرانس، از ژانت بائر (استاد مطالعات بینالمللی کالج ترینیتی) و آنا سوندستروم (مدیر کل مرکز بینالمللی اولاف پالمه) تا سخنان پژوهشگرانی چون ساغر غیاثی، منیره برادران، نیره توکلی، دنا دادبه، منصوره شجاعی، زینب پیغمبرزاده و مهناز قزلو درباره نکاتی چون آینده فمینیسم در ایران، واکنش فعالان حقوق زنان نسبت به مبارزه با حجاب اجباری، جایگاه حرکتهای مادران دادخواه در جنبش زنان ایران، همراهان استراتژیک زنان ایران در مبارزه با خشونت خانگی، رویکرد فمینیسم فراملیتی و کیستی متحدان جنبش زنان، و فمینیسم و جنبش کوئیر، حاوی نکاتی آموزنده و شنیدنی بود. همچنین بخش هنری و موسیقی کنفرانس نیز بسیار پربار و دیدنی بود که امیدوارم در جای خود مورد بررسی قرار بگیرد.
من اما چون در روند انتخاب سخنرانان کنفرانس شرکت داشتم، در این نوشته بیشتر تلاش کردهام که مراحل آن و برخی نظرات دوستان انتخاب کننده مقالات، برخی از شرکت کنندگان و یاران بنیاد را در این زمینه بازگو کنم، تا بلکه به زوایایی مبهم روشنی ببخشد و کمک کند که قضاوتها بر پایه شناخت بیشتری استوار شوند.
کمیته محلی (با همراهی شمار زیادی از فعالانی که نامشان در انتهای بروشور کنفرانس آمده بود) در ماه اکتبر تشکیل شد و گلناز امین مسئول بنیاد در ارتباط مستقیم با رابط کمیته اجرایی، مسعود مافان، قرار گرفت. زمانی که بنیاد پژوهشهای زنان ایران تم مورد بحث خود – متحدان جنبش زنان ایران در منطقه و جهان- را در هفته اول ماه دسامبر ۲۰۱۷ اعلام کرد، تا ۱۵ فوریه ۲۰۱۸، چهل و هفت چکیده مقاله به کمیته برگزارکننده از داخل و خارج از ایران ارسال شد.
از سوی کمیته برگزارکننده، فتانه فراهانی، پروین اردلان، شعله ایرانی، نعیمه دوستدار و ناهید قاجار برای انتخاب چکیده مقالات، آنهم بهشکل مستقل از رای و نظر کمیته اجرایی به بنیاد معرفی شدند. همیشه یارانی از بنیاد، در زمینه گزینش سخنرانان در کنار کمیته محلی همکاری کرده اند. اینبار هم از سوی بنیاد، میهن روستا، گلرخ جهانگیری، اقدس شعبانی، صبری نجفی و ناهید نصرت برای بررسی مقالات پیشنهاد شدند. نورا بیانی که در آغاز کار، رابط کمیته سوئد و بنیاد بود، به دلیل تفاوت ساعت محل اقامتش با محل زندگی دوستان یادشده در اروپا، نتوانست در طول انتخاب مقالات با آنها همکاری کند، ولی پس از آن در کمیته مشاورهدهنده باقی ماند. لیلا سالارتاش هم از سوی بنیاد در زمینه برنامههای هنری با کمیته همکاری میکرد.
طی جمعآوری چکیده مقالهها، به نام مهناز قزلو برخورد کردیم. در بررسیها در کمیته بنیاد متوجه شدیم که نام او با نام آرشام پارسی ارتباط دارد که در دادگاهی در کانادا با شادی امین درگیر دعوایی حقوقی شده است. شنیده بودیم ابعاد درگیری دو طرف گسترده شده است ولی اطلاع چندانی از ماجرا در آن زمان موجود نبود. از آنجایی که این مسئله تجربه نویی برای همه ما بود، برخی بر این نظر بودند که در چنین مواردی بهتر است، از هر دو طرف ماجرا کسی برای سخنرانی دعوت نشود تا آسیبهای روحی التیام پذیرد و فضا برای شنیدن و گوش دادن آماده بشود.
در نتیجه در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۸ از سوی بنیاد ایمیلی برای کمیته اجرایی فرستاده و تاکید شد:
«بنیاد تلاش می کند که میزگردها و سخنرانیها را در محیطی دوستانه برگزار کند، تا روند کنفرانس و مباحث از تنشها آسیب نبینند. از اینرو خانم مهناز قزلو با مسئلهای که اخیراً با آن درگیر بودهاند، بهتر است در میزگرد کنفرانس بنیاد نباشند.»
رابط کمیته اجرایی در پاسخ به این خواستِ بنیاد، پارگراف زیر را در ٣٠ ژانویه ۲۰۱۸ برای بنیاد ارسال کرد:
«
کنفرانس پژوهشهای زنان در بیست و هشت دوره قبلی خود یا بهتر بگوییم دراغلب دورههای خود حاشیهساز بوده است. چه به هنگام برگزاری کنفرانس و به وقت سخنرانیها، چه بهخاطر مسائل حاشیهای. از روز اول اعلام برگزاری کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران در استکهلم، برخی برای همکاری به ما ابراز علاقه کردند و خواستند چکیده مقاله و طرح میزگرد بدهند. بر اساس اصول بنیاد به آنها اطلاع دادیم که حتماً بنویسند و به آدرس ایمیل تعیین شده ارسال کنند. اینکه حالا به دلیل مسائل خارج از کنفرانس، هنوز طرح کسی را نخوانده تصمیم به حذف او بگیریم خارج از اصول دموکراتیک است. به ویژه اینکه در تمام سالهای گذشته، حذف افرادی که به هر دلیل در کنفرانس با افراد دیگر دچار مشکل شدهاند، لزوماً روش کنفرانس نبوده است. توضیح هم میدهم که به هیچوجه نیز فرد مورد نظر، دوست من نیست و هیچ شناختی ویژه ای جز آشنایی دورادور با او ندارم. من فقط روش یادشده را نمیپسندم. ما میتوانیم تاکید کنیم که کنفرانس محل دعوا و خط و نشانهای شخصی نیست، اما نمیتوانیم افراد را وقتی حرفی برای گفتن دارند بدون داوری متنشان حذف کنیم. بهخصوص که این در شرایط مشابه لزوماً روش ما نبوده است.»
به این ترتیب اعضای کمیته بررسی مقالات، پس از پایان زمان ارسال چکیده مقالات، در هفده فوریه ۲۰۱۸ ضمن دریافت تمامی چکیدههای ارسالی، ایمیلی از کمیته برگزاری دریافت کردند که در آن از داوران خواسته شده بود با توجه به موارد زیر چکیدههای پژوهشی را نمرهگذاری کنند:
۱- کیفیت چکیده: هماهنگی با تم، نوآوری در ایده، انسجام بحث، شیوه استدلال، منابع مورد استفاده، عمق کار، ظرفیت علمی و احیاناً کارهای میدانی و تجربی همراه
۲- تجربه سخنران در زمینه حقوق زنان و تم سخنرانی
۳- ارتباط پژوهش به تم کنفرانس
۴- شیوه و چگونگی تحقیق
پس از بررسی، در ۲۷ فوریه ۲۰۱۸ لیستی ۱۵ نفره از سوی کمیته انتخاب مقالات، اعلام شد که در آن مهناز قزلو در مقام چهارم بود. در حالیکه در لیست انتخابی از سوی بنیاد مهناز قزلو نبود.
یک علت انتخاب او این بود که اعضای کمیته مقالات میخواستند از جنبش ال جی بیتیها هم بحثی در کنفرانس باشد. تنها چکیده مقاله جدی مرتبط با موضوع کنفرانس در این حوزه، مقاله قزلو بود و دوستان کمیته مقالات هم میخواستند حتماً مطلبی در این حوزه در کنفرانس باشد. چکیده مقاله منتخب از سوی دو نفر ارائه شده بود که بعدها نفر دوم به دلیل بیماری انصراف داد. به همین دلیل مدتی بعد کمیته محلی به ابراز علاقهمندی زینب پیغمبرزاده که از طریق یکی از اعضای کمیته مقالات اعلام شده بود، پاسخ مثبت داد تا برنامه به شکل میزگرد پیش برود. چرا که در واقع در آن زمان حذف این مقاله به مفهوم حذف مبحث همجنسگرایان و جنبش کوییر بود.
پس از اعلام لیست انتخابی از سوی کمیته محلی به بنیاد، نشستی در ۲۸ فوریه ۲۰۱۸ در کمیته بنیاد برگزار شد. در نتیجه این نشست درباره انتخاب مهناز قزلو نوشته شد:
«
در مورد مهناز قزلو دوستان بر این نظر بودند که چون مسئلهای که در دادگاه در مورد ایشان گفته شده در حد یک اتهام است، که هنوز هیچ دادگاهی بر آن صحه نگذاشته، بنیاد نمیتواند نقش دادگاه را بازی کند و امر را اثبات شده بداند و فرد را حذف کند. هرکدام از ما میتوانیم از دوست عزیز شادی پشتیبانی کنیم، ولی بنیاد نمیتواند در پشتیبانی از شادی کسی را حذف کند. این حرکت برای یک کنفرانس فرهنگی شایسته نیست. افراد اگر مجرمند دادگاهی و محکوم میشوند. بنیاد نظر مخالف خود را به کمیته برگزاری گفته است. مسئول هیئت داوران از جریان بیش از همه ما باخبر است. اگر آنها چنین تصمیمی گرفتهاند، پس دیگر مسئولیتی متوجه ما نیست. کلاً نه تنها در مورد دوست عزیز شادی بلکه هر یاور دیگر بنیاد بنظر ما لازم است بنیاد از یک پرنسیب عمومی پیروی کند. تا بتواند از پرنسیب خود دفاع کند. کار بنیاد حذف مخالفان یاوران خود نیست. اضافه بر آن حذف خانم مهناز قزلو پایان دادن به تشنج نخواهد بود، بلکه با اعتراض او در کنفرانس تشنج بیشتری بوجود خواهد آمد. اضافه بر اینکه بنیاد نخواهد توانست از شیوه حذف خود دفاع کند. فراموش نشود که در کلن میزگرد همجنسگرایی تنها بدلیل پس و پیش بودن سخنرانان به تشنج و پخش اعلامیه کشید. ما تلاش کردیم که کنفرانس را در سطح اختلافات شخصی پائین نیاوریم. باز هم در محیط کنفرانس تلاش خواهیم کرد. ولی اگر کسانی اینکار را کردند، مسئولیت با آنهاست نه بنیاد. همانگونه که در سال ۲۰۱۳ مسئولیتی با ما نبود.»
بدینترتیب لیست انتخابی از سوی کمیته محلی، با توجه به زمان و دقت زیادی که این دوستان صرف کرده بودند و با توجه به شناختی که از سخنرانان انتخابی در کمیته بنیاد موجود بود، از سوی بنیاد پذیرفته شد.
اگر اشتباه نکنم در اواخر آوریل ۲۰۱۸، حکم دادگاه به نفع شادی امین صادر شد و مشخص شد که مهنازقزلو در فرستادن نامه ی افتراآمیز علیه شادی امین به آرشام پارسی نقش داشته است. هیچکدام از ما کار قزلو را در ارسال این نامه درست نمیدانست. با این حال گفته می شد اولاً شخص دیگری در دادگاه محکوم شده و در ثانی محکوم دیگری نام وی را اعلام کرده و این مسئله در دادگاه اثبات نشده است (البته بعدها خانم قزلو در مقالهای دادن نامه را به ارشام پارسی اعلام کرد ولی گفت که وی بدون اطلاع او نامه را عمومی کرده است.)
در هفته اول ماه مه، شادی امین در نامه ای به کمیته محلی، اسناد دادگاه مبنی بر محکومیت قضایی آرشام پارسی را برای آنها ارسال، و از کمیته محلی درخواست کرد که مهناز قزلو را که در این خشونت سازمان یافته علیه او مشارکت داشته است از میان سخنرانان منتخب حذف کند.
بنیاد به مشورت با حقوقدانی نشست و نتوانست دلیلی حقوقی برای اجرای چنین خواستهای پیدا کنند. گفته شد که شادی صدر با رابط کمیته اجرایی، مسعود مافان در این زمینه گفتوگوی حقوقی خواهد کرد. این گفت وگو اما میسر نشد.
شادی صدر، بعدتر، هم در گفتگوهای مختلف رسانهای و هم در کنفرانس، بر این نکات تاکید کرد که تلاشش برای گفتوگو با کمیته اجرایی بینتیجه مانده و رابط کمیته، مسعود مافان، به تلفن او پاسخ نداده است.
مسعود مافان همان زمان به بنیاد توضیح داد که به هنگام این تماس تلفنی در کنفرانسی (آیکورن، دوم تا چهارم مه ٢٠١٨)در شهر مالموی سوئد بوده و نمیتوانسته به تلفن پاسخ بدهد. از اینرو پیامی برای شادی صدر میفرستد مبنی بر اینکه «در کنفرانسی در شهر مالمو هستم و نمیتوانم جواب بدهم و اگر خواستی ساعتی را قرار بگذاریم برای تماس»، و حتی تاکید میکند که «پس از ساعت هشت و نیم شب آزاد هستم». شادی صدر همان روز عصر زمانی که وی هنوز در کنفرانس بوده، دوباره به او زنگ میزند و پس از بازگشت از کنفرانس، هم دیگر ارتباطی برقرار نمیشود.
اعلام برنامه
در همین روزها یعنی دهه نخست ماه مه، برنامه کنفرانس اعلام میشود.
کمیته محلی که نامه شادی امین را با همه اعضای خود ازجمله کمیته مقالات به مشورت میگذارد، به تاریخ ۱۸ ماه مه ۲۰۱۸ پس از جمع بندی و برگزاری دو جلسه و مشورت با افراد متخصص و یک حقوقدان در پاسخ به او مینویسد:
«خانم شادی امین گرامی سلام،
نامه و تقاضای شما را برای لغو سخنرانی مهناز قزلو در کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان در استکهلم دریافت کردیم. طبعا ما در کمیته محلی به محتوای مسایلی که به آن پرداخته اید حساس هستیم و از خواندن آنچه در این مدت تجربهکردهاید متاسف شدیم. با این همه همان طور که می دانید انتخاب سخنرانان به دور از جانبداری، تنها بر پایه چکیده مقالات پیشنهادی صورت گرفته است و ما از آنجا که پیشتر از این کار و پس از آن، هم امکان بررسی سوابق همه افراد شرکتکننده را نداشته و نداریم، هم صلاحیت مداخله در یک پرونده قضایی را نداریم و نمی توانیم در جایگاه قاضی بنشینیم و حکم صادر کنیم، نمیتوانیم تغییری در ترکیب شرکتکنندگان بدهیم و آن را در چارچوب وظایف و اختیارات خود نمیدانیم. ما در کمیته برگزاری، داوطلبانه کار سخت تدارک کنفرانس را با تلاش برای ایجاد فضایی فمینیستی، ارتباطی و انتقادی پیش می بریم و امیدواریم بتوانیم آنچه در توان داریم در جهت اهداف کنفرانس انجام دهیم.
امیدوار هستیم که پرونده های تاسف انگیزی که به آن اشاره کرده اید بتواند از طریق قانونی در بهترین شرایط به نتیجه برسد. یکی از اعضای کمیته محلی میتواند با شما تماس تلفنی بگیرد تا در صورت تمایل با شما صحبت کند و روند کار را توضیح بدهد.
با دوستی و بهترین آرزوها
کمیته محلی بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران/ استکهلم»
پس از اعلام نظر کمیته اجرایی (کمیته مقالات و کمیته اجرایی)، شادی امین با گلناز امین تماس گرفت و از او خواست که از حق رد انتخاب کمیته استفاده کند. گلناز امین پاسخ داد: «صلاحیت این حکم افترا که شادی می گفت ایشان مرتکب شده را بنیاد ندارد و ویتو هم نمی کنم که ۲۹ سال ویتو نکردم.»
پس از آن از سوی شادی صدر نامهای به سخنرانان غیر ایرانی کنفرانس و مرکز بینالمللی اولاف پالمه فرستاده شد. او در این نامه، از آنان خواسته بود خواهان حذف سخنرانی مهناز قزلو به دلیل شرکت در افترا شوند. او حتی شرکت در چنین کنفرانسی را به خاطر اصول فمینیستی جایز ندانسته بود.
مدیرکل مرکز بینالمللی اولاف پالمه نیز در نامهای کوتاه به رابط کمیته محلی نوشت:
«من جواب کوتاهی به آنها دادم و تشکر کردم از اطلاعاتی که ارسال کردند و نوشتم که شما (کمیته) را در جریان ایمیل گذاشته ام و اینکه من اعتماد کامل به کمیته که مشغول تدارک و برگزاری کنفرانس هستند، دارم.»
همزمان نامه دیگری از سوی شادی صدر به بسیاری از فعالان اجتماعی، سیاسی و زنان فرستاده و در آن خواسته میشود تا با اعتراض به برنامه سخنرانی فرد یادشده، نشان دهند که به سخنرانی مهناز قزلو در کنفرانس پژوهشهای زنان ایران اعتراض دارند و از خشونت حمایت نمیکنند.
من هم که این نامه را از شادی صدر دریافت کرده بودم، پاسخ زیر را به وی دادم:
«شادی عزیز،
انتظار داشتم که این مسئله در بین زنان آگاه روند متمدنانه تری نسبت به جامعه ایرانی پیدا کند، متاسفم از اینکه این راه بنظر شما رسیده است. ما در جامعه ای زندگی کرده ایم که گمانه زنی و تهییج جایگزین استدلال و منطق و به تبع آن زور و فشار جایگزین اثبات و متقاعد کردن است. منهم به سهم خودم از آسیبی که افترا محکوم شده در دادگاه کانادا، به شادی زده بود، ناراحت شدم، ولی از آنجائیکه جرم مهناز قزلو ثابت نشده و تنها اتهامی است که از جانب یک متهم دیگر به او زده شده است و خود هم در نوشته اش در پژواک اخیرا علنا رد کرده است، بهیچوجه در خودم صلاحیت حکم دادن درباره او را نمی بینم. فکر میکنم عدالت می طلبد که کسی را غیاباً و بدون حق دفاع محاکمه و محکوم نکنیم. حتی اگر پای منافع دوست عزیزی مانند شادی در میان باشد. این مسئله می توانست برعکس پیش بیاید، آنوقت آیا قابل پذیرش بود که کمیته ای به خود حق قضاوت و محاکمه بدهد؟
بنظر من شرکت یک سخنران در یک کنفرانس بمعنی تایید آن فرد از جانب کنفرانس نیست، بلکه ضرورت طرح آن مبحث در کنفرانس است. تازه اگر کسی در زمینه ای اطلاعات خوبی داشته باشد هم به این مفهوم نیست که انسان خوبی هم هست. البته اگر ایشان مانند آقای پارسی محکوم شده بود، آنوقت حق داشتید. ولی ایشان محکوم نشدند. از قضا حضور ایشان و نقد متمدنانه ایشان در همان مکان می تواند رشد زنان فمینیست را در برخورد با مسائل بینشان نشان دهد.
شادی جان من نمیدانم چگونه افرادی می توانند خود را در مقام قاضی قرار دهند، پای چنین نوشته ای را امضا کرده و فردی را غیابا محاکمه و محکوم کنند و در درون خودشان هم احساس بدی نداشته باشند. من تصمیم داشتم که در زمان صحبت او از جلسه خارج شوم ولی الان دیگر مطمئن نیستم.
این مسئله باید بتواند راه حلی انسانی پیدا کند. حقش نبود که شادی عزیز چنین رنجی را بکشد ولی آیا نباید به شیوه ای انسانی پایانی به این خشونت داد؟ آیا این شیوه خود دامن زدن به خشونت و فشار روانی نیست؟ چرا نباید یک رفتار غلط در یک روند سالم امکان اصلاح پیدا کند؟ آیا یکی از طرفین باید به حذف فیزیکی کشیده شوند؟
من امیدوار بودم که با صحبت با کمیته سوئد، به راه حلی انسانی دست یابید. چون بنظر من دقیقا تصمیم گیری در زمینه چنین پیش آمد هایی است که می تواند محکی بر ادعای ما در زمینه تحقق جامعه مبتنی برقانون و حقوق انسانی باشد.
با مهر و دوستی
هلن»
نامه اعتراضی ابتدا با صد و هفده و در آخر صد و سی امضا با انتشار در رسانه ها به اطلاع کمیته اجرایی و بنیاد رسید.
اعتراض بیش از ۱۰۰ کنشگر حوزه های مختلف به کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان
چندتن از امضاکنندگان از رسانهای شدن نامه خبر نداشتند و آن را صرفاً نامهای به کمیته محلی میدانستند و امضای خود را پس گرفتند و یا ابراز پشیمانی کردند.
با انتشار بیانیه اعتراضی در رسانه ها کمیته محلی به این نتیجه رسید که:
«کمیته اجرایی و برگزاری کنفرانس بنیاد در استکهلم براین باور است از آنجا که حکم قضایی در مورد فرد مزبور صادر نشده، افراد این کمیته نمیتوانند در مسند قاضی و دادستان و “شورای نگهبان ” بنشینند و یک فرد را به خواست فرد یا افراد دیگری از ایراد سخنرانی حذف کنند.»
کمیته مقالات نیز اظهار کرد که:
«حذف این فرد در حیطه اختیارات و صلاحیتشان نیست و اگر شرکت این فرد در کنفرانس با اساسنامه بنیاد مغایرت دارد و یا اگر فرد مزبور در دادگاهی مجرم شناخته شده و یا در پروسه دادگاه است تصمیم نهایی با بنیاد پژوهش های زنان ایران است.»
ما در بنیاد ابتدا فکر میکردیم کمیتهای که چکیده مقالات ارسالی را انتخاب کرده، لازم است خود در این زمینه پاسخ دهد. با گسترش بحث و تبادل نظر، به این نتیجه رسیدیم که توقع چنین مسئولیتی از یک «کمیته موقتِ چندماهه» و البته «داوطلب»، نمیتواند درست باشد. کمیته محلی نمیتوانست درباره معیارهای پذیرش افراد هم تصمیم بگیرد؛ آنهم درباره مسئلهای که در روش کار بنیاد هم تعریف نشده بود. بنیاد با وکیلی مشورت کرد. در کنفرانس از رابط کمیته محلی هم شنیدم که آنها هم در این زمینه دوباره با حقوقدانی مشورت کردهاند و در هر دو مورد روشن شد که بنیاد از نظر حقوقی حق حذف این سخنرانی را ندارد. دوستان در بنیاد هم بر این نظر بودند که آغاز چنین سنتی در یک بنیاد فرهنگی، پایان ادعای دفاع از آزادی بیان است، که بنیاد علیرغم فشارهای چپ و راست کوشیده به آن وفادار بماند.
در نتیجه در پی انتشار نامه اعتراضی در رسانهها، بنیاد پژوهشهای زنان ایران در ۳۱ مای ۲۰۱۸ اطلاعیه زیر را برای نشریاتی که نامه اعتراضی را درج کرده بودند فرستاد:
«اطلاعیه مطبوعاتی
نامه اعتراضی به حضور یکی از سخنرانان در کنفرانس امسال بنیاد پژوهش های زنان ایران را با تاسف بسیارخواندیم. جای بسی دریغ است که چنین جدل هائی درحاشیه کنفرانس مطرح شده است. با رسانه ای شدن متن اعتراضی ناگزیر به یادآوری نکات زیر هستیم:
ما بی گمان با هرگونه اعمال خشونت، با هرتضییق حقوقی مخالفیم و آنگاه که یکی از یاران بنیاد و یکی از فعالان جنبش زنان مورد این تضییقات قرارگیرد، بی شک همدرد و همراه او هستیم. اما این همدردی نمی تواند به تنهائی دلیلی برای حذف یکی از سخنرانان گردد.
لازمست یادآوری کنیم که کمیته محلی کنفرانس بنیاد در استهکلم، داوطلبانه برگزاری کنفرانس را به عهده گرفته و علاوه بر تقبل دلسوزانه زحمات بسیار، انتخاب سخنرانان را بی هیچ جانبداری به انجام رسانده است. اینک روزها و روزهاست که دوستان این کمیته با ما و دیگر یاران بنیاد، به چند وچون و رایزنی درباره این اعتراض هم پرداخته اند.
نتیجه این است که نمی توان به جای دادگاهی صالح در جایگاه قاضی نشست و حکم حذف را صادر کرد. ما برای جامعه ای قانون مند و مبتنی برحقوق انسانی مبارزه می کنیم و بر این باور ایستاده ایم. امیدواریم که این مباحثه و جدل در شرایطی مناسب ادامه یابد و شیوه های بهتری برای رسیدن به نتیجه را بیابد.
ما خواهان انتشار این اطلاعیه ی مطبوعاتی، در همان قسمت از نشریه شما که متن حاوی امضاها انتشاریافته، می باشیم.
گلنازامین، بنیاد پژوهش های زنان ایران»
پس از انتشار این بیانیه، کمیته و بنیاد فشارهای زیادی را تحمل کردند که هم وقت گیر بودند و هم طاقتفرسا.
گشایش رسمی کنفرانس
پس از پایان این پروسه که در یک کار داوطلبانه و در زمان مفید و محدود هر یک از دوستان کمیته محلی و بنیاد انجام می گرفت، کنفرانس بنیاد در هشتم ژوئن آغاز بهکار کرد.
قرار بود پنج نفر از ایران در کنفرانس شرکت کنند. یک سخنران، خیلی پیش از این به دلیل احساس تهدید در یک روند کاری دیگر، از شرکت در کنفرانس انصراف داده و یک سخنران دیگر هم وقت سفارت را از دست داده بود. در همان روز نخست نیز گفته شد که دو نفر از سه سخنران دیگر ایران نیز نتوانستهاند ویزا بگیرند.
به دلیل حواشی پیش آمده برخی از دوستان که قرار بود مجری باشند، به دلیل پرهیز از فضای متشنج و پراسترس، از همکاری سر باز زدند.
لیلا دانش، فعال سیاسی و پژوهشگر ساکن سوئد نیز دقیقاً در آستانه کنفرانس از شرکت در برنامه انصراف داد.
شایعه بود که لیلا دانش بهدلیل اعتراض به سخنرانی مهناز قزلو از شرکت در کنفرانس خودداری کرده است. در حالیکه او در نامه ای به کمیته برگزاری علت عدم شرکت خود را اینگونه توضیح داده بود: «با اینکه واقعا مایل بودم بحثی در این کنفرانس داشته باشم، باطلاعتان می رسانم که از حضور در کنفرانس بدلیل بحث ها و مجادلاتی که در هفته اخیر پیرامون کنفرانس امسال در جریان بوده است، معذورم. هفته گذشته در سفر بودم و می خواستم که در بازگشت بحث ها را با دقت بیشتری دنبال کنم و تصمیم بگیرم. چند نکته برای روشن بودن قضیه در همین توضیح کوتاه:
مساله من سمپاتی به هیچکدام از طرفین این بحث نیست. و با لشکرکشی های امضایی هم میانه خوشی ندارم.
شخصا تصور می کنم که ایستادن در مقابل افترا و تهمت بمنظور ساختن فضای بحث سازنده بسیار مثبت است ولی متاسفانه آنچه این دوستان درگیر آن بوده اند، از هر دوطرف کوچکترین قرابتی با این مساله ندارد. برای من شرکت در کنفرانس می تواند بمعنای حمایت از یک طرف و یا تخطئه طرف دیگر، و یا اصلا بی توجهی به اهمیت فضای مثبت و سازنده در مباحث باشد.
شاید بهتر بود کمیته برگزار کننده کنفرانس در انتخاب سخنران با احاطه و دقت نظربیشتری تصمیم می گرفت. امیدوارم روشن باشد که بهیچوجه منظور من حذف یکی برای پیشگیری از قلدری دیگری نیست. مساله این است که بتوان فضای مثبت و سازنده برای مباحثه را حفظ کرد. در شرایط فعلی چنین نیست.»
زینب پیغمبرزاده هم که از شرکت در میزگرد «فمینیسم و جنبش کوئیر» خودداری کرده و سخنرانیاش را به تنهایی ارائه داده بود، پیش از برگزاری کنفرانس، علت آن را اینگونه در فیس بوک خود توضیح داد:
«من در طول چند سال گذشته سعی کردم از بحثهای غیرسازندهای که قطعاً به ضرر جنبش دگرباشان و جنبش فمینیستی ایراناند فاصله بگیرم و فکر میکنم در جو متشنج موجود عملاً امکان گفتگوی سازنده وجود ندارد. بنابراین در کنفرانس امسال بنیاد پژوهشهای زنان به عنوان سخنران شرکت نخواهم کرد. چند ساعت دیگر عازم اولین کمپ دوجنسگرایان انگلیس در جنگل هستم و احتملاً تا یکشنبه که برمیگردم دسترسی به اینترنت نخواهم داشت. امیدوارم این تنشها فضای عمومی کنفرانس و همین طور فضای عمومی جنبش دگرباشان و جنبش فمینیستی ایران را بیش از این تحتتاثیر قرار ندهد.»
او سپس به عنوان پی نوشت اعلام کرد: «خوشبختانه بنیاد پیشنهاد کرده که من جداگانه صحبت کنم و در پنلی که از قبل اعلام شده بود شرکت نکنم و من هم از این پیشنهاد استقبال کردم. به امید دیدار در استکهلم ١ یونی ٢٠١٨»
روز گشایش کنفرانس کریدور ورودی منظم و آماده بنظر می رسید. دیدن چهره های آشنا و ناآشنا برایم خوشحال کننده بود. بسیاری از امضاکنندگان اطلاعیه اعتراضی را نمیشناختم، ولی به چند دوستی که میشناختم اشارهای هم در این زمینه نکردم تا راحت باشند. خیلی طبیعی بود که به کاری معترض باشند. انتظارم این بود که این اعتراض روندی متمدنانه پیش بگیرد و ما زنان نشان بدهیم که می توانیم مسائل بین خودمان را بهدور از خشونت و با شیوههای انسانی حل کنیم. این تصور را به شادی صدر که روز شنبه به کنفرانس آمد، دوستانه گفته بودم و او هم دوستانه پاسخ داده بود که او هم به همین دلیل آمده است.
در روز اول کنفرانس چندین نفر با تیشرت های سیاه مزین به شعار «ما با شادی امین هستیم» حضور یافته بودند.
کنفرانس در روز اول و دوم با وجود حواشیهایی که وجود داشت، به خوبی برگزار شد. گفته میشد که شادی امین اذیت شده است. بسیاری از دوستان پیامهای دلجویی خصوصی برایش فرستادند. من هم در پیامی به او گفتم که جایش خالیست و کاش تلاشش این بود که این مسئله را با اقناع دوستان و ایجاد یک پرنسیب در جنبش پیش ببرد. البته در همان زمان احساس می کردم که جای هایده درآگاهی برگزار کننده کنفرانس پیشین هم برایم بسیار خالی است. لازم به ذکر است که در آن روزها گفته میشد که شادی امین در استکهلم است و حتی یکی از دوستانش اصرار داشت که چند نفر از ما برویم و او را با خود به کنفرانس بیاوریم.
روز سوم کنفرانس
روز یکشنبه، پس از سخنرانی زینب پیغمبرزاده، نوبت اجرای سخنرانی مهناز قزلو بود. فیلمبردار سوئدی سالن محل برگزاری، دو روز ونیم برنامه را فیلمبرداری و مستقیماً در یوتیوب پخش کرده بود. او از پیش هم روشن کرده بود که فیلمبرداری روز یکشنبه تا نیمه روز ممکن است. همین مسئله اما منبع شایعاتی شد که برنامه روز یکشنبه سانسور شده است.
دوستی که قرار بود گرداننده میزگرد «فمینیسم و جنبش کوئیر» باشد، نه به دلیل جانبداری، بلکه به دلیل حواشیهای موجود و پیشبینی تشنجهای احتمالی، از شرکت در این برنامه عذرخواهی کرده و کنار کشیده بود. همه از تنش پرهیز میکردند. یکی از مسئولان کمیته گفته بود، به دلیل شرایط موجود، اغلب از تشنج پرهیز میکنند و کسی مایل نیست برای یک کار داوطلبانه اینهمه استرس را تحمل کند و گرداننده جلسه سخنرانی مهناز باشد.
بدین ترتیب گلرخ جهانگیری مسئولیت این جلسه را برعهده گرفت و احساس احترام عمیقی در من ایجاد کرد. چون می دانستم که این تصمیم چقدر برای او دشوار است و شاهد تلاش هایش در جستجوی راه حلی برای این انتخاب بودم، اما آیا بهترین محک برای آزادی بیان، خواستن این حق برای کسی نیست که تاییدش نمیکنیم؟
گلرخ در آغاز جلسه گفت که انسانی نیست کسی را برای سخنرانی دعوت کنیم ولی جلسه او را بدون مجری بگذاریم.
با شروع سخنرانی که صبح روز یکشنبه برگزار شد، گفته شد نزدیک به یک سوم از شرکتکنندگانِ حاضر در محل، سالن سخنرانی را ترک کردهاند. من بشخصه نگاه نکردم و آنها را نشمردم، اما از عکس جمعی این دوستان در بیرون سالن، معلوم هست (که با در نظر گرفتن اینکه شماری از آنها حاضر به گرفتن عکس دسته جمعی نشده اند)، حدوداً چند نفر بودهاند. این نکته نیز حائز اهمیت است که در هر سه روز، شمار شرکتکنندگان در برنامه های بعد از ظهر بیشتر بود.
به هنگام سخنرانی مهناز قزلو، خروج معترضان به دلیل اینکه از پیش مطرح شده بود، امری غیر منتظره نبود، اما خبرنگار آسو که از امضا کنندگان بیانیه اعتراضی، موافق حذف سخنرانی مهناز قزلو بود و به همراه معترضان از جلسه خارج شده بود و در عین حال مسئولیت پخش برنامههای امسال بنیاد را به عهده گرفته بود، دوربین را به سمت افراد نشسته در سالن گرفت که همین امر موجب اعتراض و آزردگی برخی از حاضران شد. چون از یک سو به طور علنی از معترضان جانبداری میکرد و از سوی دیگر پذیرفته بود که بدون جانبداری از سوی بنیاد گزارش روزانه را ارائه دهد. او و زنی جوان، از دو سوی سالن مشغول فیلمبرداری از حاضران و خارج شوندگان بودند. چندنفر به عکاس جوان اعتراض کردند و حتی با او این نکته را مطرح کردند که به دلیل اینکه با انتشار عکس و فیلمشان مخالفت کردهاند و این را در لحظه به وی اطلاع داده اند، در صورتی که آن عکسها را منتشر کند، بر اساس قانون موجود در سوئد، از او شکایت خواهند کرد.
به راستی این فیلمها به چه حقی علیرغم مخالفت افراد از آنان گرفته میشد؟ برای چه و با چه هدفی؟ آیا بهتر نبود که خبرنگار یادشده وظیفه انعکاس غیر جانبدارانه از یک کنفرانس را به فرد دیگری محول می کرد تا خود بتواند به عنوان شرکت کننده و فعال حقوق زنان اعتراضش را به خوبی نشان دهد؟
پس از پایان سخنرانی، افراد خارج شده بازگشتند و در بخش ارزیابی در صف سئوال کنندگان قرار گرفتند. در این بین یکی از زنان شرکتکننده، بعد از سخنرانی مهناز قزلو، با به زبان آوردن نام و آدرس زنی که در سالن نبود، ولی بسیاری او را می شناختند، به وی تهمت و افترا زد و با آوردن مثالی در رابطه با سخنران، او را نیز مورد حمله قرار داد. من زن مورد افترای این فرد را نمی شناختم. بعداً دانستم در سن کم به زندان افتاده و تاکنون برزخ های روانی بسیاری را پشت سر گذاشته است، ولی سخنان آن شرکتکننده، به نظرم زننده و نادرست آمد. همزمان متوجه شدم دوستانی که زن مورد افترا را می شناختند، به شدت منقلب و آزرده شدهاند.
جلسه ارزیابی کنفرانس
بخش ارزیابیِ کنفرانس بعد از ظهر روز یکشنبه و پس از زمان تنفس آغاز شد. پس از صحبت کوتاه رابط کمیته، مسعود مافان، پروین اردلان پاسخ کمیته محلی و مقالات استکهلم را در خصوص عدم حذف یکی از سخنرانان کنفرانس به شرح زیر قرائت کرد:
«چند روز مانده به آغاز بیست و نهمین کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران در استکهلم (۸ تا ۱۰ژوئن )، بیانیه ای با خواست حذف یکی از سخنرانان کنفرانس سال ۲۰۱۸ منتشر شد. با توجه به ابهاماتی که به دنبال انتشار بیانیه مذکور به وجود آمده است، کمیته برگزاری کنفرانس ذکر توضیحاتی را به امضا کنندگان و سایر مخاطبان کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران ضروری می داند:
روش کار بنیاد پژوهش های زنان ایران برای برگزاری کنفرانس سالانه انتخاب سخنرانان بر مبنای دریافت چکیده مقالات و سپس گزینش از میان آنهاست.
تا فوریه ۲۰۱۸ ، تعداد ۴۷ چکیده مقاله به دست کمیته محلی رسید و کمیته محلی نیز آنها را برای بررسی به کمیته مقالات ارسال کرد. معیار اصلی کمیته مقالات در گزینش سخنرانان، “کیفیت چکیده مقاله” و ” میزان ارتباط با موضوع اصلی کنفرانس ” -متحدان جنبش زنان در ایران و کشورهای منطقه- بود.
تا پایان ماه فوریه ۲۰۱۸، اسامی کسانی که مناسب ترین مقالات را برای طرح در کنفرانس ارائه کرده بودند، به بنیاد پژوهش های زنان ایران ارسال شد. بر اساس گزارش کمیته مقالات، در میان متون منتخب (۱۵ چکیده مقاله)، از جمله مقاله مشترک خانم مهناز قزلو با فرد دیگری (که بعد به دلیل بیماری انصراف داد)، با عنوان «مطالعه ای پیرامون پیوند جنبش کوئیر و جهانی سازی در زمینه گسترش ارتباطات از طریق شبکه های حمایتی» به جهت کیفیت و تناسب با موضوع کنفرانس انتخاب شد. تنها مقاله دیگر در حوزه ال جی بی تی کیو آی اِی + با کیفیتی غیر قابل قبول در میان پیشنهادها وجود داشت که از ابتدا رد شده بود. تمام تلاش کمیته مقالات بر این بود که فارغ از روابط دوستی، جنبشی، عاطفی، و یا مناسبات قدرت و …، که می تواند صاحب اثر را بر خود اثر در اولویت قرار دهد، عمل کند.
اوایل ماه مه، خانم شادی امین طی نامه ای به کمیته محلی ( و تعداد بسیاردیگری) به انضمام اسناد دادگاه تورنتو در کانادا مبنی بر محکومیت قضایی یکی از فعالان ال جی بی تی کیو آی اِی +، آقای آرشام پارسی، از این کمیته درخواست کرد که مهناز قزلو که بنا به نامه شادی امین در افترا و خشونت سایبری سازمان یافته علیه او نقش داشته است، از میان سخنرانان منتخب حذف شود.
در نیمه دوم همان ماه، خانم شادی صدر نیز طی نامه ای که به سخنرانان غیر ایرانی کنفرانس ارسال کرد، از آنان خواست که کمیته برگزاری را متقاعد به حذف مهناز قزلو کند.
کمیته محلی که به شدت درگیر مسائل اجرایی و تدارک برگزاری کنفرانس بود، پس از بحث و تبادل نظر، اواسط ماه مه در پاسخ به نامه شادی امین نوشت که انتخاب سخنرانان به دور از جانبداری، تنها بر پایه چکیده مقالات پیشنهادی صورت گرفته است و کمیته بررسی مقالات نه امکان بررسی سوابق همه افراد شرکت کننده را داشته و دارد و نه صلاحیت مداخله و قضاوت در یک پرونده قضایی را. بنابراین نمی تواند یک سخنران را حذف کند و چنین اقدامی را در چارچوب وظایف، اختیارات و صلاحیت خود نمی داند.
کمیته محلی،هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ مسئولیت فمنیستی مخالف اتهام زنی، آزار و تخریب فعالان جنبش های اجتماعی هست اما همچنان بر این باور است که هر نوع دخالت به ناگزیر بررسی دقیق ادله طرفین را طلب می کند. اگر بدون این بررسی به حذف دیگری اقدام می کردیم از یک سو عملکرد خودمان مورد پرسش قرار می گرفت و از سوی دیگر طبق قوانین کشوری که کنفرانس در آن برگزار می شود پیگرد و عواقب قضایی برای کمیته محلی نیز امکان پذیر می بود.
اعضای کمیته مقالات پیشتر اعلام کرده بودند که اگر شرکت مهناز قزلو در کنفرانس به هردلیل با اساسنامه بنیاد مغایرت داشته باشد، تصمیم نهایی به عهده بنیاد پژوهش های زنان ایران خواهد بود نه کمیته مقالات. اعضای کمیته مقالات در موضع شخصی خود آزاد بودند که نظرات گوناگونی داشته باشند اما در انتخاب مقاله و نه الزاما سخنران از اتفاق نظر برخوردار بودند. کمااینکه مقاله مذکور اثر مشترک دو نفر نیز بود و وظیفه کمیته مقالات داوری اثر بود نه ممیزی نویسندگان آن. کمیته مقالات این نکات را در طول مراحل طی شده از طریق کمیته محلی با خانم گلناز امین ، مسئول بنیاد پژوهش های زنان ایران در میان گذاشته است. ایشان نیزدر پاسخ مطبوعاتی خود به تاریخ ۳۱ ماه مه چنین اعلام کرد:« ما بیگمان با هر گونه اعمال خشونت، با هر تضیق حقوقی مخالفیم و آنگاه که یکی از یاران بنیاد و یکی از فعالان جنبش زنان مورد این تضیقات قرار می گیرد، بی شک همدرد و همراه او هستیم. اما این همدردی نمی تواند به تنهایی دلیلی برای حذف یکی از سخنرانان گردد.»
***
پس از قرائت اطلاعیه کمیته محلی، جلسه ارزیابی با پرسش یا نظرات شرکت کنندگان آغاز شد. در این جا شاید بد نباشد که فشرده ای از صحبت های برخی از دوستان را برای روشن کردن فضای گفتگو بنویسم:
میهن روستا از کمیته محلی تشکر کرد و از فشاری که به او و دیگر دوستان در کمیته بنیاد آمده است، سخن گفت؛ از «فشار اینکه یک سخنران، نباید در جلسه شرکت کند و باید حذف شود.» او تاکید کرد که این خطر را می دیده که «این کار به یک مبارزه علیه خود تبدیل شود.»
او ابراز خوشحالی کرد که «این قضیه با یک روش فمینیستی توانست یک راه حل مدنی برای اعتراض خودش پیدا کند و فرصت بدهد به آنهائیکه به جای فحش و بد و بیراه به کسانی که حاضر نیستند، درش شرکت کنند، فرصت گفتگو با هم را پیدا کنند. او این اعتراض را حق افراد دانست ولی خطاب به شادی ها متذکر شد که آنها نیاز نداشتند که انهمه کارهای از قبل را انجام دهند.»
میهن روستا یادآور شد: «ما احتیاج نداریم، علیه هم باشیم. ما با هم هستیم چون یک دشمن بزرگتر هست و ما دیدیم که ان دشمن بزرگتر در این چند روز از این اختلافی که بوجود آمده بود، چه سوءاستفاده ی عظیمی کرد و اظهار خوشحالی کرد از دوستان در کمیته و یا بنیاد و هم از آنهایی که متمدنانه از سالن به اعتراض خارج شدند.»
***
شهلا شفیق در بین صحبت هایش به افترایی که در صف پرسش و پاسخ سخنرانی مهناز قزلو مطرح شده بود اشاره کرد و کسانی را که علیه افترا، نامه اعتراضی می نویسند ولی در برابر چنین حرکتی از درون خودشان، واکنشی نشان نمی دهند، مورد نقد قرار داد. او گفت که «خودش هم از کسانی بوده که فکر می کرده باید راه حل دیگری جستجو می شد» وی خطاب به معترضان سخنرانی که چنین رفتارهایی را با سخنرانی که مخالف او بوده اند، جایز می دانند، این سئوال ها را مطرح کرد:«تا کجا می خواهیم به بهانه فمینیسم و حقوق بشر در تخریب یک دیگر پیش برویم ؟ آیا می شود به بهانه هدف های مبارزاتی اصول انسانی را زیر پا گذاشت؟ چگونه است که کسانی که به افترا اعتراض دارند در مقابل چنین رفتارهایی که از جانب همراهانشان سر می زند ساکت می مانند؟»
او گفت که نماینده بنیاد نیست. فقط به عنوان یک فرد صحبت می کند. این رفتارها از نظر او دیگر از محدوده زنی و مردی و مبارزات جنسیتی بیرون می رود و مسئله آدم بودن را زیر سئوال می برد.
شهلا شفیق خاطر نشان کرد که «همه این مبارزات برای اینست که انسانیم. آیا اهداف ما این اجازه را می دهند که انسانیت آدم ها را بی حیثیت کنیم؟»
(در پی اعتراض شهلا شفیق و بازگشت او به انتهای سالن، برخوردی در گوشه ای از سالن رخ داد که سبب برداشت های ضد و نقیض شد. در این باره توجه شما را به نوشته های شهلا شفیق، نعیمه دوستدار و نورا بیانی که به صورت مقاله در سایت ها و رادیو زمانه منتشر شدند جلب می کنم.)
***
شادی صدر گفت که این یک اعتراض متمدنانه بوده و در بین صحبت هایش گفت که «در سال ۲۰۰۱ سخنران بنیاد در استکهلم بوده و بدلایل امنیتی حجاب داشته است.» او یادآور شد که «به دلیل مشی اصلاح طلبی و حجاب او تنها پنج نفر با او در این کنفرانس صحبت می کردند که هنوز به یاد دارد.» (سخنان شادی صدر برای من این سئوال را ایجاد کرد که چگونه کسی که خود آسیب و فشار چنین جو خشنی را در عدم پذیرش دیگری تجربه کرده است، می تواند مبتکر ایجاد چنین جوی برای نفی دیگری گردد؟)
او در ادامه سخنانش خاطر نشان کرد که همواره گفته است که کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان، تنها جایی بوده که سبب شده در ٢۷ سالگی با واقعیتهای تازهای آشنا شود: «تازه فهمیدم که کشتار ۶٧ اتفاق افتاده تا قبل از آن من هیچ آشنایی نداشتم و اصلا نمی دانستم این اتفاق چیست.»
او اضافه کرد: «کنفرانس بنیاد سوئد جایی بود که من اولین بار با مقوله ای به اسم همجنسگرائی به شکل یک حق برخورد کردم. تا قبل از آن همجنسگرائی برای منِ وکیل آن چیزی بود که در قوانین ایران نوشته شده بود و این به نظر من از دستاوردهای بنیاد است. و از دستاورهای همه زنان و مردانی است که تمام این سال ها تلاش کردند که این کنفرانس بماند. بنابراین ما کسانیکه این بیانیه اعتراضی را امضا کردند این اصل را همه شان داشتند. »
(گفته های شادی صدر در قدردانی از بنیاد با جمله «از کوزه همان برون تراود که در اوست» که صبح آن روز در صف پرسش و پاسخ جلسه مهناز به طعنه درباره بنیاد گفته بود همخوانی نداشت، ولی جمله صبح را تا زمانی که در فیس بوک ندیده بودم به حساب برداشت اشتباه خودم گذاشته بودم.)
شادی صدر در ادامه سخنان خود در مورد آزادی بیان متذکر شد که «حق آزادی بیان همیشه محدودیت هایی دارد و در واقع در تمام جوامع علمی و پژوهشی مرامنامه های روشنی وجود دارد که می تواند از یک سخنرانی جلوگیری کنند، وقتی یک سخنران صحبت راسیستی می کند، صحبت سکسیستی می کند.»
***
سعیده سعادت آخرین نفر در صف ارزیابی پیش از خواندن بیانه ای که تهیه کرده بود از روش رفتاری که در طول سه روز کنفرانس دیده بود انتقاد کرد و گفت: «از تمام تنشها ده روز است که خبردار شدم و وقتی هم وارد اینجا شدم میخواستم از فرصت و بحثها استفاده کنم.»
او اضافه کرد: «ما ٢٨ سال است که آمدیم و داریم صحبت میکنیم، ولی روشهایی که بعد از این همه سال و رفتاری که با هم داریم متاسفانه روشهای خشونت آمیزی هست و یکی از آرزوهایم، یکی از خواهشها و امیدم این بود کمیته از این فرصت استفاده و این موضوع را وارد بحث بکند که ما ببینیم، چه جوری میتوانیم با هم همکاری داشته باشیم که به هم افترا نزنیم.»
بر اساس مقررات محل سخنرانی، امکان نصب متن دستنویسی که به پیشنهاد دوستی خارج از کنفرانس و به ابتکار سعیده سعادت و همکاری الهه صدر در محل کنفرانس تهیه شده بود، وجود نداشت. متاسفانه به این متن که مورد موافقت بسیاری از شرکت کنندگان، دوستان بنیاد و اعضای کمیته محلی قرار گرفت، در آن یکی دو روز پرالتهاب، کمتر توجه شد.
سعیده سعادت متن اصلی این اطلاعیه را به عنوان یک سند در اختیار کمیته اجرایی قرار داد.
عکس این متن از سوی کمیته اجرایی در اختیار من قرار گرفته است که در حاشیه این متن میبینید.
بیانیه نیز به شرح زیر است
:
«نه به خشونت!
نه به هتاکی، افترا، حذف و بی احترامی!
سال هاست که فعالین جنبش زنان ایرانی موفق شده اند، درباره معضلات و مشکلات درون جنبش به گفتگو بنشینند. این روزها یحث های زیادی در میان فغالین حقوق زنان و جنبش ال جی بی تی در گرفته است و خود را در نامه ای که به کنفرانس بنیاد نوشته شده و پاسخ بنیاد به آن و نوشته ها، مصاحبه ها و ویدئوهای مختلف نشان می دهد.
ما جمعی از شرکت کنندگان کنفرانس بنیاد پژوهش های زنان ایران سال ۲۰۱۸
مخالف هر گونه افترا هتاکی و حذف هستیم، حتی اگر آن پاسخی به افترا و هتاکی باشد!
مخالف سوئ استفاده از فرصت های بوجود آمده برای تسویه حساب های شخصی و سیاسی هستیم!
ما به اینگونه برخوردهای خشونت آمیز چه از طرف مخالفین جمهوری اسلامی و از طرف ارتش سایبری این حکومت نه می گوییم و به آن اعتراض می کنیم!»
برایم عجیب بود که برخی از افرادی که در صف ارزیابی صحبت میکردند، در سالن نمیماندند تا پاسخ دوستان دیگر را بشنوند. آیا ما با گفتار یکطرفه می توانیم به فهم یکدیگر دست یابیم؟
باید توضیح بدهم، که در هفته قبل از کنفرانس چند ویدئو کلیب انتشار یافت که به روشنی نشان می داد، چگونه سازمان اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران مشغول ماهیگیری از این آب گل آلود است.
***
از آنجایی که سه تن از دوستان کمیته انتخاب مقالات جلسه مهناز قزلو را ترک کرده بودند، برای من که در ارتباط با این کمیته و رای آنان قرار گرفته بودم، سئوال ایجاد شد و در ایمیلی از این دوستان سئوال زیر را پرسیدم:
«بنیاد که به انتخاب شما احترام گذاشت. بنظر شما اشکال کار در چه بود که خودتان هم به انتخاب خودتان معترض یا ممتنع شدید؟»
از آنجایی که پاسخ دوستان به روشن شدن فضای کار و چگونگی روند آن کمک می کند، تکه هایی از این پاسخها را در زیر آورده ام. پاسخ دوستان را به شکل زیر می توانم جمعبندی کنم:
۱- «مقالات قبل از نامه شادی امین و حکم دادگاه انتخاب شده بودند. در آن زمان نظر همگی این بود که چیزی در دادگاه هنوز رسماً اعلام نشده است. در نتیجه ملاک تنها کیفیت چکیده بود.
هنگامی که نامه شادی امین رسید. بین خود یک نظرسنجی گذاشتیم. من از جمله کسانی بودم که گفتم به نظرم حضور مهناز قزلو با توجه به ارزشهای فمینیستی به صلاح نیست و بهتر است نباشد. اما در مجموع موافقان بیشتر بودند. چون این نظر وجود داشت که نمیخواهیم تسلیم فشار بیرونی شویم.»
۲ – «با توجه به اینکه مسئوولیت ما انتخاب مقالات بر اساس کیفیت مطالب رسیده و نزدیکی آن با موضوع کنفرانس تعریف شده بود، ترجیح دادیم بجای ورود به یک پرونده ی قضایی و داوری در مورد آن، صرفا به انجام وظیفه خود در حوزه ی تعیین شده بپردازیم و تصمیم گیری در این خصوص را به مسئولین بنیاد و کمیته ی اجرایی وانهیم.»
۳ – «من شخصا به مقاله و موضوع و اینکه مهناز از فعالین پرکار جنبش ال جی تی بی در سوئد است رای دادم نه به شخص او. با توجه به مسایلی که او درگیرش بوده و ما بیشتر از چند و چونش بعد از حکم دادگاه کانادا مطلع شدیم ما با هم بحث و گفتگو زیاد داشتیم و اینکه چطور می توانیم بدون حذف یک فرد در عین حال اخلاق فمینیستی را هم در مورد کسی که مشارکت در اتهام زنی به یک فعال دیگر داشته رعایت کنیم. این که چطور می توانیم بدون اینکه حق و آزادی بیان او را به عنوان فردی که طبق قانون مجرم شناخته نشده و ما هم توانایی و امکان بررسی حقوقی و شنیدن حرف ها و دفاعیات و ادعاهای طرفین را نداریم رعایت کنیم ولی با مشارکتش در اتهام زنی بدون ارائه سند و مدرک مخالفت نشان دهیم. بنابراین تصمیم اینکه هر فرد چگونه می خواهد مرزبندی اش را با مهناز روشن کند به انتخاب شخصی هر کدام از ما واگذار شد. من و فکر کنم همه ما از حق مهناز برای سخنرانی حول موضوعی که مربوط به حیطه فعالیتش هست دفاع کردیم نه ازخود او.»
۴ – «لیست پانزده نفره ی انتخابی کمیته ی مقالات را که خانم قزلو نفر چهارم آن بود برای مسئولین مربوطه ارسال و صراحتا اعلام کردیم دلیل تعدد نفرات لیست این است که کمیته ی اجرایی و بنیاد بتوانند از میان این افراد هر کسی را به هر دلیلی (اجرایی، مالی و یا هرگونه ترجیحات و ملاحظات دیگر) که مایلند انتخاب و یا حذف کنند.»
ولی بنیاد با کدام پرنسیب می توانست نفر چهارم یک لیست پانزده نفره را حذف کند؟ تنها نفرات آخر لیست را می شد به عنوان رزرو در نظر گرفته و جایگزین سخنرانانی کرد که به هر دلیل ازجمله ویزا نمی توانستند شرکت کنند.
ما فکر می کردیم که با پذیرش نظر کمیته انتخاب مقالات به رای آنان احترام گذاشته ایم در حالیکه آنها در پاسخ سئوال من نوشتند:
۱ – «اعضای کمیته تا آنجا که من می دانم «اصراری» بر سخنرانی مهناز نداشتند وحتی نوشتند که اگر انتخاب سخنرانی او با توجه به مسایل پیش آمده تناقضی با کار بنیاد دارد او را حذف کنند. ما اختیار تصمیم نهایی را به بنیاد دادیم. اکثریت ما گفتند که ما نمی توانیم حذف کنیم. این مسئله مهمی است که گویا فراموش شده است. بنابر این موضوع احترام به رای ما و یا دخالت نکردن وقتی ما خودمان تصمیم را به عهده بنیاد گذاشتیم مطرح نیست.»
۲ – «ما یک کمیته موقت با مسئولیت مشخص بودیم نه یک حزب یا کسانی که مسئولیت برگزاری کنفرانس را داشتند و ضرورتا باید در بسیاری مسایل هم نظر و هم صدا باشند. بنابراین هر کدام صاحب نظر خود در مورد نوع قضاوتمان در رابطه با اختلاف شادی ها و مهناز بودیم.»
دوستانی از کمیته انتخاب کننده که جلسه را ترک کرده بودند. دلایل زیر را بیان می کردند. یکی از آنان بر این نظر بود که پس از نامه شادی امین با اجرای سخنرانی مخالف بوده ولی در اقلیت قرار گرفته است و دوستان دیگر نوشته بودند:
۱ – «من یکی از کسانی بودم که به تنهایی پس از شروع سخنرانی مهناز به آرامی جلسه را ترک کردم. من از حق او دفاع کرده بودم که بتواند حرف بزند نه از خود او.»
۲ – «من یکی از کسانی بودم که خیلی دیرتر و نه همگام با موج هیاهو و نه حتی برای گرفتن عکس یادگاری با معترضان، سالن را ترک کردم. البته بعدتر به خاطر فشاری که به اعضای بنیاد وارد شده بود فکرکردم بهتر بود که می ماندم.
دلیل ترک سالن اعتراض ام به خود او و نه مقاله اش بود. رفتار مهناز را غیرمسئولانه و غیراخلاقی در ارسال یک نامه به دیگری و بدون ارائه توضیح می دانستم و نه بیشتر.
اما این موضوع بدان معنا نیست که اگر خودم نرفتم چرا مقاله اش را پذیرفتم. اگر مهناز یک راسیست بود، یهودی ستیزبود، همجنسگراستیز، زن ستیز بود و … این را نه دادگاه که شواهدی عینی تر از دادگاه حتی ثابت کرده بود من نه تنها مقاله اش را با صدای بلند حذف می کردم که علیه او هم بیانیه امضا می کردم. دراینجا برای من شخصی سیاسی است اما مهناز هیچ یک از آنها نبود.
شادی ها با هیاهویشان ، هم سعی کردند اختلاف دو فرد از جامعه ال جی بی تی کیو آی ای یا حتی افترا یکی علیه دیگری را با رفتارهایی چون خشونت ناظم مدرسه علیه دانش آموزان یا یهودی ستیزی یک استاد دانشگاه یا ضد زن بودن یک سخنران…که اساسا یک دیدگاه را راهبری می کنند عمومیت دهند و ما را وادار کنند که در بازی مقایسه ای آنها وارد شویم و حتی رسانه ها و امنستی را هم آلوده همدستی خود کنند و با تریبون های رسانه ای دادگاه خود را تشکیل دهند و در عین حال هم در نقش قربانی قرار بگیرند.. به نظرم فرق گذاشتن بین همه اینها و یکی نکردن همه چیز زیر یک جواب ساده مهم هست.»
تقریبا اکثر دوستان اعتراض به شیوه متمدنانه، خروج از سالن را حق طبیعی هر فردی می دیدند:
«در عین حال من شخصا معتقد بودم که حضور مهناز قزلو اگر بنا بر تصمیم جمعی قابل پذیرش است، اعتراض به حضور او از سوی گروهی از شرکت کنندگان هم یک حق است و نمیتوان مانع اعتراض کسی شد: مادامی که خشونتی در کار نباشد.»
با اینکه کنفرانس فشار روانی بسیاری برای بسیاری از دوستان بر جای گذاشت. دوستان نوشته بودند:
۱ – « به رغم اتفاقاتی که افتاد شخصا بسیار خرسندم که بنیاد این کار را نکرد و به رغم تحمل هزینه ای گزاف، محکم و استوار در مقابل این تهدیدها و هیاهوها ایستاد. البته در پاسخ به این پرسش که چه الترناتیو دیگری می توانست مطلوب باشد حتما نظرات متفاوتی وجود دارد اما ساده لوحانه است که عده ا ی فکر کنند کمیته ی انتخاب مقالات می توانست با حذف نام مهنازقزلو از فهرست سخنرانان، مانع از بروز تمام مشکلات پیش آمده شود ویا اگر می شد گزینه بهتری می بود.»
۲ – «این حکایت پررنج آموزه های بسیاری برای همه ما دارد. قضیه برد و باخت نیست. کنفرانس با همه سختی ها و دشواری هایش و به همت همه شرکت کنندگان و دست اندرکاران بنیاد به خوبی برگزار شد اما موضوع اصلی کنفرانس که دغدغه همه ما به ویژه در شرایط حاضر است و می توانست زمینه خوبی برای ارتباط بیشتر و استفاده مطلوب مان از گردهمایی مان در یک جا باشد درگیر مسائل دیگری شد که در نهایت بد هم نبود و هم لایه برداری از مناسبات و چهره ها را موجب شد و هم ضرورت بازاندیشی در مناسبات و روابط را شدت بخشید.»
پاسخ های صمیمانه دوستان در کمیته انتخاب مقالات نشان می داد که ما و دوستان کمیته از نظرات یکدیگر به خوبی باخبر نبودیم که بتوانیم راه هایی برای آسیب کمتر را جستجو کنیم. در یک کار گروهی داوطلبانه، چه در درون کمیته اجرایی، چه در کمیته انتخاب مقالات و چه در خود بنیاد وقت مفید محدودی وجود دارد که برای کسانی که از بیرون به کنفرانس نگاه می کنند، متصور نیست. بسیاری از مسائل زمان لازمه را برای تبادل نظر نمی توانند پیدا کنند. دوستان همکار تمامی این زمان را از ساعتهای استراحت و مفید باقیمانده زندگی صرف می کنند و در چنین شرایطی فشارهای حاشیهای به یک فشار مخرب برای افرادی که داوطلبانه کار میکنند تبدیل میشود.
بنظر من بحث آزادی بیان هر چند به شکل متناقضی در این کنفرانس مطرح شد ولی نکات مهمی را به زیر ذره بین برد که شاید بتواند همه ما را نسبت به این واژه حساس تر کند و کمکی باشد که روابطمان در سطح بالاتری ادامه یابد.
معیار های فمینیستی چگونه تعریف می شوند؟ آیا این معیار ها به ما اجازه می دهند که پنهانی ترین لایه های زندگی یک فرد را در دید همگان قرار دهیم؟ آیا لازم نبود که چنین بحثی عمق یابد تا پرنسیبی را در روابط ما وارد کند تا اینکه در سطح بماند و ما را تنها به حذف یک سخنرانی دلخوش کند؟
آیا حتی اگر کسی در یک جامعه دموکراتیک مجازات شود، باید برای همیشه حق بیان از او گرفته شود؟ مرزهای انسانی چگونه تعریف می شوند و تا کجا کسی حق دارد به خودش اجازه گذشتن از این مرزها را بدهد؟ این حق از کجا سرچشمه می گیرد؟
آیا چنین رفتاری پیشبرد بحث در درون جنبش و کمیته بود یا استفاده از اهرم فشار بر فعالین کمیته؟ آیا کمیته محلی و یا بنیاد می بایست با اتوریته امضا کنندگان به این نظر می رسیدند یا استدلال اقناعی دوستان؟
آیا واقعا تلاشی برای گفتگو شد؟ آیا اعمال فشار به کمیته محلی با نامه نگاری با میهمانان و نهادهای خارجی، گسترش بحث به رسانه ها را می توان روندی دوستانه و منطقی برای حل یک مسئله در درون جنبش زنان و تلاشی برای گفتگو دانست؟
دوستانی که بیانیه را امضا کردند، تا چه حد در به وجود آمدن فضای فشار موجود، مسئولیت دارند؟ آیا واقعا تصور می کردند که با اتوریته جمعی یا ارائه مدارک دانشگاهی این مهم پیش خواهد رفت و با آن امضاها می توانند پرنسیبی در جنبش زنان ایجاد کنند؟ آیا زمانی که بحث به رسانه ها می کشد و مسئله ابعاد دیگری می گیرد، می شود از دخالت افراد خارج از جنبش زنان جلوگیری کرد؟ آیا جنبش زنان می خواهد با دخالت افراد دیگر مسائل درون خود را حل کند؟
شاید اگر کمیته محلی و بنیاد امکان تبادل نظر بیشتری داشتند می توانستند به راه هایی برای التیام طرفین درگیر دست یابند و کنفرانس در فضای دوستانه تری اجرا شود.
به باور من حرکتی که تلاش می کند دیالوگ را دور بزند و با قدرت نمایی به کرسی بنشیند، ارثیه جامعه قدرت/ مرد محوری است که بنیاد مانند هر جنبش فمینیستی دیگر تمامی هویت آن بر نفی چنین حرکتی شکل گرفته است.
چهار جولای ۲۰۱۸