بهدنبال انتشار بیانیهای با حمایت هفت سازمان و ۱۱۵ کنشگر و پژوهشگر حقوق و مسایل زنان و جنسیت (در تاریخ ۱۶ ژانویه ۲۰۱۸ / ۲۶ دی۱۳۹۶)، دربعضی شبکههای مجازی به خصوص توییتر، شایعات ناروا و ناصادقانهای علیه این بیانیه و امضاء کنندگان آن آغاز گشت. ما وظیفه خود میدانیم که در جهت رفع ابهاماتی که برای برخی از کنشگران و حامیان جنبش زنان ایجاد شده است، در حد توان خود و به اختصار توضیحاتی ارائه کنیم:
طرح اولیه این بیانیه همبستگی، با ابتکار، همکاری و همت چهار تن از کنشگران حقوق زنان/حقوق بشر ایرانی شناخته شده مقیم کالیفرنیا تهیه و تنظیم شد. همه افرادی که در تنظیم و تدوین متن دخالت داشتند، فمینیستهای سکولار و مخالف حکومت مذهبی و غیر دموکراتیک بودهاند. همانطور که در دو روز گذشته دیدیم «راهپیمایی زنان» بزرگترین حرکت اعتراضی در سراسر آمریکا و بسیاری شهرها در کشورهای دیگر دنیا در یک سال اخیر بوده است. ما با توجه به اعتراضات دی ماه مردم ایران در بیش از ۸۰ شهر، و فرا رسیدن دومین «راهپیمایی زنان» (Women’s March) در آمریکا، فرصت را مناسب دیدیم که نسبت به مبارزات دموکراتیک مردم ایران، به ویژه مبارزات حقخواهی زنان ایجاد حساسیت و حمایت بکنیم.
قصد ما زمینهسازی اتحاد و همراهی فمینیستی در ایران و آمریکا در دفاع از مبارزات مدنی و دموکراتیک مردم در هر دو کشور بوده است. ما نگران کمتحرکی و گاه بیتفاوتی و سکوت نیروهای مترقی، از جمله فمینیستهای آمریکا، نسبت به مبارزات مدنی در ایران، به ویژه جنبش زنان، بودهایم. ما شاهد بودهایم که بسیاری از فمینیستهای کنشگر و یا دانشگاهی آمریکائی گاه تحت تاثیر تئوری «نسبیت فرهنگی»، و اخیرا نیز از ترس این که مبادا نقد و اعتراض به تبعیض و سرکوب علیه زنان در ایران منجر به دامن زدن به مسلمانهراسی شود، به انفعال کشیده شدهاند و در مقابل مبارزات مردم و حتی زنان ایران سکوت پیشه کردهاند. بنابراین، هدف اصلی این بیانیه ایجاد دیالوگ، تحرک، تعامل فکری و نظری و همراهی عملی در جهت همبستگی فراملی فمینیستی مستقل و متمایز از اهداف همه نیروهای سلطهجو، افراطی و واپسگرای مذهبی و غیرمذهبی، بوده است.
ما از برگزارکنندگان راهپیمایی سراسری زنان در آمریکا از طریق خانم کارمن پرز درخواست حمایت کرده بودیم. چند تن دیگر از گردانندگان «راهپیمائی زنان» در شهرهای بزرگ، از جمله کل کمیته برگزاری در شهر سانفرانسیسکو نیز بیانیه را امضا کردند. «بنیاد اکثریت فمینیست» (Feminist Majority Foundation ) که یکی از بزرگترین سازمانهای فمینیستی زنان آمریکاست و در گذشته جایزه جهانی خود را به «کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» اهدا کرده بود، و مجله «میز» (Ms. Magazine) که از پر خوانندهترین مجلههای قدیمی فمینیستی است، هم در ویرایش بیانیه و هم در گردآوری امضاء تعدادی از فعالان سرشناس آمریکایی نقش بازی کردند. سایر شبکهها و سازمانهای نام برده در لیست حامیان نیز سهم مشابهی در نظردهی و جمعآوری امضا داشتهاند. بزرگترین انجمن آکادمیک و پژوهشی مربوط به زنان خاورمیانه (Association for Middle East Women’s Studies) نیز از طریق «کمیته دفاع از حقوق بشر» این انجمن به حمایت از بیانیه پیوست و همه آنان در انتشار بیانیه در سایتهای خود به این همبستگی یاری رساندند.
در آخرین ساعات بسته شدن لیست امضاءها بود که امضای دو تن از برگزارکنندگان مرکزی راهپیمایی زنان در واشنگتن توسط خانم کارمن پرز به ما ارسال شد که نام خانم لیندا صرصور یکی از آنها بود که ما هیچگونه سابقه ارتباط و همکاری چه قبل و چه در فرایند تهیه و تدوین این بیانیه با آنها نداشتهایم. واقعیت این است که ما با قبول گنجاندن این امضاء تصور نمیکردیم تمامی تلاشها و اهداف این بیانیه و اسامی افراد شناخته شده دیگر نادیده گرفته شود. بیانیهای که سراسر در اعتراض به حکومت فقها و قوانین شرع و سیاستهای ضد حقوق زنان و در دفاع از برابری حقوق و حق آزادی انتخاب و به طور مشخص ضدحجاب اجباری و حق انتخاب پوشش از سوی خود زنان بدون دخالت دولتها است. این بیانیه به هیچ وجه حمایت از اعتقادات و مواضع هیچ شخص یا گروه خاصی را مد نظر نداشته است.
اگر میدانستیم که کلیت درست بیانیه؛ نام ۱۱۴ نفر دیگر در این بیانیه که همگی نیز از مبارزان و فرهیختگان متعهد به حقوق بشر و حقوق زنان هستند؛ و هفت سازمان شناخته شده فمینیستی بزرگ و کوچک؛ همگی نادیده گرفته شده و تمام زحمات و اهداف دموکراتیک این حرکت منتفی شده، همه چیز به یک فرد تقلیل داده خواهد شد، لینک مونتاژ دو عکسی که توسط جک بسوییک (دست راستی آمریکایی واز مبلغان برتری نژادی) او را در کنار عکس «دختر خیابان انقلاب» قرار داده است را نیز بکار نمیبردیم. هدف ما از گنجاندن آن لینک نشان دادن نمونهای در جهت نقد ما از حرکات تفرقهافکنانه نژادپرستان شناخته شده آمریکایی بود که، از یک طرف به همه فمینیستهای گرداننده «راهپیمایی زنان» حمله کردهاند و از طرف دیگر با استفاده ابزاری از عکس «دختر خیابان انقلاب» در تهران، مبارزه به حق این زن شجاع علیه حجاب اجباری را علیه همه زنان روسری بهسر شرکتکننده در راهپیمایی به کار بردهاند. لینک دیگری هم در بیانیه به یک مقاله در سایت فاکس نیوز (شبکه دستراستیها) مربوط است که به همه فمینیستهای آمریکایی از جمله حرکت ضد آزار جنسی «می تو» حمله کرده و ظاهرا از زنان ایرانی دفاع میکند.
ما معتقد هستیم که باید در میان نیروهای ترقی خواه آمریکا، به خصوص فمینیستها فعالتر شویم و روشنگری کنیم که بدانند دفاع از مبارزات مردم ایران منجر به مسلمانهراسی نخواهد شد. از سوی دیگر، اگر میخواهیم در ائتلافها و فعالیتهای مدنی ملی و فراملی حقخواهانه در آمریکا و سایر کشورها صدایی داشته باشیم، باید خود زحمت کشیده وارد گود این مبارزات ائتلافی درگروههای مختلف بشویم و در فرایند دیالوگ و همکاری، دیدگاههای جنسیت گرا و عقب مانده را به حاشیه برانیم .
امروز حامیان حقوق زنان، آزادی و دموکراسی در همه جا (حتی در دموکراسیهای با سابقه در اروپا و آمریکای شمالی) با چالشهای پیچیدهتری روبرو هستند. ما در چند دهه اخیر در بستر جهانی شدن فزاینده، با رشد گرایشها و جریانات افراطی خشونتطلب و سلطهجو متفاوت با استبداد و استعمار و استثمار گذشته روبرو بودهایم: از یک سو انواع بنیادگراییهای مذهبی، به ویژه اسلامگرائی سیاسی، و از سوی دیگر جریانات نژادپرست، مهاجرستیز و ناسیونالیستی افراطی و پوپولیستی. این وضعیت، گفتمان حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و حقوق اقلیتهای مذهبی، قومی-ملی، و جنسی، و مهاجرین و پناهندهها را بیش از پیش به خطر انداخته است. حتی در کشورهای برخوردار از دموکراسی نسبی، بخشی از این حقوق به دست آمده میرود که با سیاستهای واپسگرا، باز پس گرفته شود. بنابراین، محور قراردادن بحث حقوق بشر/حقوق زنان و آزادیهای مدنی، به ویژه حق آزادی انتخاب و پلورالیسم یا تکثرگرایی بیشتر از پیش اهمیت پیدا کرده است.
ما نباید در دو قطبیهای فاشیسم و نژادپرستی و استبداد ارتجاعی و تمامیتخواه اسلامی، مجبور به انتخاب یکی از دو شده و یا دچار انفعال گردیم. و یا اجازه دهیم مبارزات ما مورد سوء استفاده و بهرهبرداری برای اهداف سیاسی صاحبان قدرت گردد. همان نیروهایی که به خاطر سیاستها و دیدگاههای زنستیزانه، نژادپرستانه و مهاجرهراس در داخل و خارج آمریکا مورد اعتراض میلیونها زن و مرد در بزرگترین راهپیمائیهای مدنی تاریخی قرار گرفتهاند، نمیتوانند متحد راستین ما ایرانیان در حقخواهی و ساختن دموکراسی باشند.
طبیعی است که هم فعالان زنان ایرانی و هم فعالان زنان آمریکایی در همه زمینهها با هم موافق نیستند و تعدادی از افراد ایرانی و آمریکایی نیز این بیانیه را امضا نکردند و نقدهای متفاوت و قابل تاملی به آن داشتهاند. برخی اساسا اصل «آزادی انتخاب» را در مورد حجاب قبول نداشتند و معتقد بودند بیانیه باید کلا حجاب را نفی کند. و بعضی فعالان آمریکایی نیز که امضا نکردند نگران بودند که به زنان محجبه ایرانی توهین شود. متاسفانه شرایط شبکههای اجتماعی فرصت تامل و بحث جدی را از افراد میگیرد و گاه فضا بیشتر برای کسانی باز میشود که قصد تفرقهافکنی و ترویج بدبینی را دارند.
اما چیزی که اهمیت بیشتری دارد شنیدن انتقادات و باز کردن بحثهای سالم و پذیرفتن اشتباه در هر حرکت در میان فعالان حقوق بشر و حقوق زنان در دو کشور است. خوشبختانه فعالان ایرانیای که این بیانیه را امضا کردند با یکدیگر و با کسانی که قدم اول را برای این حرکت به سوی همبستگی فراملی برداشتهاند، آشنایی عمیق دارند و در جریان هستند که ما با اسلام سیاسی، ادغام دین و دولت، و از جمله با حجاب اجباری سرسختانه مخالفیم. امیدواریم نوشتن این توضیح به رفع بعضی ابهامها و شبهههای ایجاد شده کمک کند. و ما بتوانیم با یاری همگی علاقمندان و داوطلبین در مسیر همبستگیها و فعال کردن بیشتر حمایتهای فراملی و تدقیق و روشنگری بیشتر مباحث پیچیده و دستیابی به راهکارهای ممکن و موثر گامهای بزرگتری برداریم.
و در پایان، پیشنهاد مشخص ما برای قدم بعدی، دعوت از همه علاقمندان برای تقویت همبستگی فراملی در راه گسترش مبارزه و کمپین با خواست مشخص آزادی بدون قید و شرط «دختر خیابان انقلاب» است که از تاریخ ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷ بازداشت شده است. حرکتی که چند روزی است در شبکههای اجتماعی آغاز شده، میتواند با استفاده از همین همبستگی فراملی مقدماتی، کنشگران آمریکایی را نیز به همدلی و همیاری ما بکشاند تا در سطحی فراملی همگی طی بیانیه مشترک بزرگتری از حکومتگران در ایران بخواهیم زندانیان مبارزات مدنی و حق طلبانه در ایران، و بطور مشخص او را که با روشی مدنی بر ضد حجاب اجباری برخاست، آزاد کنند.
برای نظردهی و همیاری با این حرکت با ما تماس بگیرید:
Email Address: iran.us.fem@gmail.com