پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران، سرکوب دولتی و مهاجرت وسیع به خارج از ایران، نیاز به ایجاد ارگانی فراگیر در رساندن صدای زنان ایرانی به گوش جهانیان وجود داشت.
بنیاد پژوهش های زنان ایران در تابستان ١٩٨٩ توسط افسانه نجم آبادی ، گلناز امین و شهلا حائری در کمبریج آمریکا پایه ریزی شد. زمانیکه از جانب بنیانگذاران بنیاد اعلام شد که تاریخ ایران بیشتر بیانگر شرح حال، رشادت ها و پیروزی های مردان است و بنیاد کوشش می کندبا نگاه و زبانی زنانه به تاریخ ایران بنگرد، فراخوان بنیاد با استقبال وسیعی در خارج از ایران روبرو شد.
گفتمان مذکر بودن تاریخ در جامعه ایرانی در گذشته طرح شده بود، ولی ایجاد بنیادی برای مستند کردن تلاش های زنان برای اولین بار توسط بنیاد تحقق یافت. با همیاری و همگامی بیشماری از دانشگاهیان، علاقمندان و کنشگران جنبش زنان ایران در آمریکا، اروپا، کانادا و ایران زندگی بیست و پنج ساله بنیاد پژوهش های زنان ایران شکل گرفت. بنیاد در شناساندن و حمایت از زنان صاحب نظر و کنشگر در زمینه اندیشه، هنر ، مبارزه اجتماعی و سیاسی نقش داشته و از آنان در کنفرانس های خود دعوت کرده است. به جرات می توان گفت که زنی در جنبش زنان و در جامعه هنری و فرهنگی ایرانی بویژه در خارج از ایران نمی توان یافت که بعنوان برگزار کننده، سخنران یا هنرمند مهمان در کنفرانسی از بنیاد حضور نداشته باشد.
بنیاد هرگز حقیقت را در انحصار خود ندانست و تنها ابزار انتقال آن شد و نتیجه گیری را به شرکت کنندگان کنفرانس ها وا گذارد و از ابتدا با ارج نهادن به تنوع نظر، مکانی دموکراتیک برای چند صدایی بوده و تلاش کرد به افکار و نظرات گوناگون امکان بیان داده و محیطی برای چالش های سالم نظری فراهم آورد.
پایه ریزی بنیاد حرکتی فمینیستی در جنبش زنان ایران است و کنفرانس های بنیاد در شناساندن تاریخ جنبش زنان ایران سهم بسزایی بازی کرده اند. باور به تاثیر مهمی که چنین کنفرانس هایی در شالوده ریزی نظری و سازمانی جنبش زنان ایران و تقویت استقلا ل آن دارند، بسیاری از علاقمندان و کنشگران برابری حقوقی زنان را بسوی بنیاد جلب کرد. فمینیسم زمینه بسیاری از مباحث کنفرانس ها بوده و تلاش شده نشان داده شود که مبارزه برای رفع تبعیض از زنان بر خلاف تفکر ارتجاعی در شرق که می کوشد القا کند، یک امر وارداتی و یا توهمات گروهی زنان مرفه نیست، بلکه انعکاس روح حرکت و تغییر در جامعه است و مثل هر تلاش عدالت خواهانه دیگر از بطن جامعه، حتی در سیاه ترین لحظات تاریخ می جوشد و حقانیت خود را تحمیل می کند.
در اولین کنفرانس بنیاد در ١٩٩٠ در کمبریج برای اولین بار در کنفرانسی مختلط میزگردی از فعالین گروههای مختلف زنان ایرانی تشکیل شد که در آن زنان به بررسی تجربیات خود و پروسه تحولاتشان پرداختند. از نگاه به مسئله زنان به عنوان فعالیت صنفی تا برداشت های عمیق تر و همه جانبه تر. از گروه زنانی برای سازمان « پدر » تا جنبشی برای خود، برای کشف هویت و جایگاه خود.
سومین کنفرانس در لس آنجلس نقطه عطفی در زندگی بنیاد است. از این سال کمیته های محلی بنا نهاده شدند. در سال ١٩٩٣ کنفرانس بنیاد برای اولین بار در اروپا و در وین برگزارشد. برگزاری هر ساله بنیاد در یک کشور و آشنایی و همکاری گروههای مختلف زنان به شبکه سازی در بین فعالین زنان کمک نمود و امکان همیاری کنشگران زن ایرانی در کشورهای مختلف را فراهم نمود.
بنیاد در ایجاد و تداوم دیالوگ بین فعالین زنان داخل و خارج از ایران نقش بسزایی بازی کرده است. در سومین کنفرانس برای اولین بار سخنران مهمان از ایران شرکت داشت و از آن پس هرساله حداقل یک سخنران از ایران در کنفرانس های بنیاد شرکت کرد. بنیاد مفتخر است که توانسته مهمترین حلقه ارتباطی مستقیم بین زنان داخل و خارج و ظرف وسیع ترین طیف نظرات و راه حل ها در مورد وضعیت زنان بطور اعم و شرایط اسفبار زن ایرانی بطور اخص باشد. تلاشهای مختلف زنان در داخل از ایران، کمپین یک میلیون امضا ، کمپین قانون بی سنگسار، وب سایتهای فمینیستی و کنشگران درون مرز همیشه مورد حمایت بنیاد بوده و فعالینشان در کنفرانس های بنیاد حضور داشتند.
جلب اذهان عمومی بر تبعیض های جنسیتی در جهت پایان دادن به آنان از جمله تلاشهای بنیاد است. بنیاد در طرح بسیاری از مباحثی که زندگی زنان را تحث الشعاع قرار میداده، در کنفرانس های مختلط ایرانی پیشقدم بوده است . از جمله مسئله « حجاب اجباری » که تا به امروز هم تحت عنوان « آزادیهای یواشکی » مسئله زنان ایران است.
در اولین کنفرانس بنیاد در ١٩٩٠ در کمبریج برای اولین بار در یک کنفرانس مختلط حجاب اجباری مورد بررسی قرار گرفت و در مورد نقش مردسالاری در لزوم حجاب گفتگو شد. در دیگر کنفرانس های بنیاد، از جمله پس از سرکوب جنبش موسوم به سبز در سال ١٣٨٨ ، پس از تقدیر ازجسارت و شجاعت زنان که در راه پیمایی ها شرکت داشتند، بر این نکته تاکید شده است، که اکثر این زنان «بد حجاب » اند، و این به معنای « نه ی بزرگ زن ایرانی » به سیاست « حجاب اجباری » ست. در کنفرانس ٢٠١٣ در آلمان، در میز گردی برای اولین بار دو زن پژوهشگر آته ئیست و مسلمان ایرانی در میز گرد «پیکر زن و حجاب در جوامع اسلامی» به بحث نشستند.
این کنفرانس با عنوان « زن، تن و اختیار » تلاش کرد که عنوان آزادی اختیار زنان بر خویشتن را بی « حجاب » به میان جامعه ایرانی ببرد. اگر چه که عنوان کنفرانس بر خلاف بسیاری از کنفرانس ها در نگاه نخست امری غیر سیاسی بهنظر می آمد، اما با توجه به ساختار سیاسی جامعه ایران، که از اختیار زن بر خویشتن در وحشت است و با تمامی توان مانع از تحقق آن است، پایهایترین مسئله اجتماعی و سیاسی را هدف قرار می داد. انتخاب عنوان در عین ایجاد واکنش های منفی در برخی رسانه های جمعی، با استقبال وسیعی از زنان ایرانی در خارج از کشور روبرو شد.
تجاوز جنسی در زندان از تابوهایی است که از جانب بنیاد برای اولین بار در یک کنفرانس مختلط به بحث گذاشته شد. در سال ١٩٩٧ در کرتی با «آواره» یکی از قربانیان تجاوز جنسی در زندان زنان شاه و جمهوری اسلامی ایران در خارج از جلسه رسمی گفتگویی انجام گرفت که در سالنامه بنیاد منعکس شد. در سال ٢٠٠٠ در برکلی بحث جنسیت، تجاوز، گناه، کفاره و توبه در زندان اسلامی مورد کنکاش قرار گرفت و روایت های تجاوز جنسی به زنان، دختران و پسران نوجوان، در زندانهای اسلامی که با «خودت را بپوشان» بازجو شروع می شد،مطرح گردید و تناقض بی نهایت دردناک و ماهیت ویژه زندان اسلامی را آشکار نمود. در کنفرانس های بنیاد با میز گرد زنان زندانی سیاسی در دوره سلطنت پهلوی و جمهوری اسلامی، دریچه هایی به تجربه های زنان از زندان گشوده شد و با قدردانی از « مادران خاوران » و « زنان زندانی سیاسی در ایران » مقاومت در برابر سرکوب و جنایت در ایران ارج نهاده شد.
مذهب بعنوان دیرینه ترین ابزار کنترل زن موضوع نقد و بررسی بسیاری از کنفرانس های بنیاد بود.در کنفرانس سال ٢٠٠١ در دنور در میز گرد ادیان که با شرکت چهار زن از خانواده های بهایی، یهودی، زرتشتی و مسیحی تشکیل شد، موقعیت زنان در ادیان فوق مورد نقد قرار گرفت. نقش مذهب و سنت در روابط جنسی/ اجتماعی زنان و در قتل های ناموسی و بطور ویژه تاثیرات اسلام بر موقعیت زنان از بحث های کنفرانس ها بودند. در سال ٢٠٠١ در سوئد در میزگرد خشونت، که با شرکت یکی از قربانیان اسید پاشی برگزار شده بود، خشونت علیه زنان و رابطه گسترش خشونت با رشد بنیاد گرایی در منطقه، ازجمله ایران ، کردستان و افغانستان مورد بررسی قرار گرفتند.
جنسیت در اسلام ، اسلام بعنوان دین پدر سالار در برابر فمینیسم، موقعیت زنان در دنیای اسلام در کنفرانس های بسیاری موضوع مورد بررسی بودند. تبعیض جنسیتی در قوای مقننه، مجریه و قضاییه در جمهوری اسلامی ایران و مغایرت قوانین «مقدس آسمانی» با حقوق بشر از جمله مباحث مورد بحث کنفرانس ها بودند.
در مباحث کنفرانس ها تاکید شد که در دوران فروریزی و بحران آرمان های پیشرو، سست شدن ارزشهای عرفی (سکولاریزه) و رو آمدن نگرش دینی در چند دهه گذشته، چگونه مهمترین عقب نشینی های تاریخی در زمینه حقوق زنان انجام گرفته است و چگونه به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران و حاکمیت مذهب، راه را برای گسترش نابرابری جنسی در کشورهای خاور میانه و افریقای شمالی و نیز در میان اقلیت های مسلمان در جوامع غربی هموار کرده است.
جهانشمولی حقوق بشر و مسئله زن ایرانی یکی از عمده ترین مسائل مد نظر بنیاد بوده است. بنیاد همواره تاکید کرد که برابری زن و مرد جزء جدایی ناپذیر حقوق بشر است و بدون کوشش در برقراری آن نمی توان صحبت از احترام به حقوق بشر کرد یا مدعی تحقق بخشیدن به آن شد. حق برابر انسانی را به بهانه های مذهبی، فرهنگی و قومی نمی توان نادیده گرفت.
در کنفرانس ها در دفاع از مدرنیته همواره تاکید شده که از «جنبش زنان » تنها در دوران مدرن تاریخ، می توان سخن گفت و مدرنیته ، یعنی آبشخور اصلی جنبش زنان در تقابل با تفکر سنتی و مذهبی است که شکل گرفته و با نفی آن است که انسجام یافته و خود را بیان کرده است. جدال دیرینه سنت و مدرنیته در تاریخ ایران و رابطه آن با بدن ، تعصبات سنتی و تاثیر آن در زندگی زنان و تفاوت دولت لائیک و غیر لائیک در رابطه با حقوق زنان موضوع مورد بررسی کنفرانس های بسیاری بودند. بنیاد همواره و با همه توان تاکید داشت که شرط مقدم احیا و احراز هویت پایمال شده زن ، در کشور ما ، جدایی دولت از هر گونه دین است.
بنیاد همواره دریچه ای به جامعه زنان غیر ایرانی گشوده داشت. دعوت سخنران از کشور میزبان از سال ١٩٩۶ در سیاتل پایه ریزی شد و هرساله یک سخنران از کشور میزبان در کنفرانس شرکت داشت. در مواردی میزگردهایی با شرکت فعالین زنان از منطقه خاور میانه تشکیل داد و یا در سال گذشته سخنران از مصر برای همبستگی و انعکاس صدای سرکوب شده زنان عرب در جنبش آزادیخواهانه منطقه دعوت شد. علاوه بر آن نماینده بنیاد در کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ١٩٩۵ شرکت نمود تا مسائل ویژه زنان ایرانی را به گونه ای متفاوت از دیدگاه های رسمی و دولتی بیانگر باشد.
سنگ بنای میزگرد جوانان و طرح مسائل آنان برای پیوند بین نسل ها از سال ٢٠٠٠ در برکلی پایه ریزی شد. از آن پس در اغلب موارد نیمی از جوانان شرکت کننده از ایران بودند. بنیاد تلاش کرد تا فضایی ایجاد کند که جوانان از خودشان حرف بزنند، از شکافی که میان آنها و نسل پیش از آنها ایجاد شده، از دور افتادن از ریشه ها، از دو یا سه فرهنگه بودنشان، از تقلایشان برای روبرو شدن با خود و تعیین و تثبیت هویت شان.
با آنکه میز گرد نسل دوم سالها در کنفرانس های بنیاد برگزار می شد، اما حضور سیاسی نسل دوم در جنبش سبز و تجربه اجتماعی و سیاسی این نسل، موجب شد که کنفرانسی برای رویارویی دو نسل و تعمیق گفتارهای پیشین ضروری شود. در کنفرانس سال ٢٠١٢ در کمبریج تحت عنوان « گفتمان دو نسل »برای اولین بار در یک کنفرانس ایرانی دونسل در مباحث گوناگون گسست ها و پیوندهای بین خود را مورد ارزیابی و بررسی قرار دادند
در سال ١٩٩٨ در واشنگتن دی سی میزگردی برای شناخت تعصبات جنسی در ارتباط با همجنس گرایی تشکیل شد که از اولین مباحث مطرح در کنفرانس های مختلط ایرانی بود. طرح این بحث مورد اعتراض برخی از شرکت کنندگان کنفرانس قرار گرفت. ولی بنیاد تاکید کرد که ما تردیدی نداریم که زمان درست بودن تلاش ما را برای برداشتن تابوهای موجود از روی این بیعدالتی تاریخی نشان خواهد داد. در میز گرد سال گذشته هم علاوه بر مشکلات همجنس گرایان و عمل های تغییر جنسیت در ایران، مباحث سیالیت بیولوژیک و مرزهای جنسیتی هم مطرح شدند.
اگر چه بنیاد برای شناساندن تلاش های زنان پایه ریزی شده، اما از تلاش های روشنگرانه مردان در زمینه برابری حقوقی دو جنس استقبال کرده است. مردان در مواردی در کمیته های بنیاد شرکت داشتند و در کنفرانس های بنیاد هم مردان روشنفکر و هنرمند سخنران و مهمان برنامه بوده اند.
مسائل زنان غیر فارس ، کرد، عرب، ترک… در کنفرانس های بنیاد انعکاس داشته و با توجه به حساسیت کمیته محلی مطرح شده است.
بنیاد به پرنسیب های خود در همراهی با مردم ایران همواره وفادار ماند. در کنفرانسی که همزمان با تهدید آمریکا به حمله نظامی به ایران بود، در عین اینکه به مخالفت با حمله نظامی آمریکا به ایران تاکید شد و گفته شد که اگر دولت بوش دوم چنین اشتباه بزرگی مرتکب شود فاجعه عظیمی به وقوع خواهد پیوست. با این حال از ترس وقوع این فاجعه بنیاد حاضر نشد که واقعیت های سی سال گذشته را فراموش کند و این را هم اشتباه مهلکی دانست که به هر دلیل با کسانی متحد شودکه حاضر نیستند حساب دین از دولت را از هر نظر جدا کنند.
بنیاد همواره بر نیازهای مبرم زنان ایرانی پافشاری کرده است. بنیاد با بررسی تجربه زنان در جنبش های تاکنونی، بویژه در خیزش مردمی سال ١٣٨٨ که نقش زنان در آن انکار ناپذیر ولی خواسته هایشان مطرح نبود، تاکیدکرد که : « یکی از معضلات جنبش زنان ایران این بوده است که همواره بعنوان جنبش دوم نگریسته شده است. زمانی انقلاب عمده بود، زمانی دیگر جنگ با عراق و زمانی امپر یالیسم آمریکا و خطر حمله نظامی. با چنین دست آویزهایی است که جنبش زنان در سایه قرار گرفت و دانسته یا ندانسته به تداوم فضای سرکوب و بسته شدن فضای برابری طلبی و آزادیخواهی کمک شد. یکی از مهم ترین وظایفی که امروز در دستور کار زنان آزادی خواه و برابری طلب ما قرار دارد، تدوین منشور خواسته های زنان برای ایران دموکراتیک فرداست.»