دومین و سومین روز از بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران
رادیو زمانه – لیدا حسینینژاد:
در بیست و چهارمین کنفرانس پژوهشهای زنان، بیش از بیست نویسنده و پژوهشگر ایرانی و غیر ایرانی حوزه حقوق زنان، به طرح دیدگاهها و پژوهشهای خود پیرامون مسائل زنان پرداختند. از این میان، سه پژوهشگر، برای شرکت در این کنفرانس، از ایران به کلن آمده بودند.
دومین روز کنفرانس با قرائت پیام بنیاد پژوهشهای زنان توسط گلناز امین آغاز شد. او سخنان خود را با یاد چند تن از هنرمندان و فعالان سیاسی – اجتماعی از جمله فریده لاشایی، هوشنگ کشاورز و شهلا فرجاد آغاز کرد.
این فعال اجتماعی، با اشاره به موضوع «زن، تن و اختیار»، گفت: «هرچند در کنفرانسهای پیشین به طور مستقل و مشخص به این موضوع پرداخته نشد، ولی این موضوع در تار و پود پژوهشهای ارائه شده همه این سالها آمیخته بود؛ چراکه مسئله زن از تن او جدا نیست. تن زن، همواره عرصه سیاستورزی و اعمال قدرت بوده است. هیچ سلطه و سلطهگری در جامعه بدون حکومت بر بدن زن قادر به ادامه حیات نبوده است و نیست.»
گلناز امین با تاکید بر اینکه زن ایرانی همچنان در بند اجازه و اذن ولی و همسر است، ادامه داد: «از آنجا که برخی این محدودیتها را کافی نمیدانند هر بهانهای را دستاویز ایجاد محدودیتهای بیشتر میکنند.»
او محدودیتهایی چون محدودیت سنی صدور گذرنامه برای زنان مجرد در ایران یا طرح تفکیک و سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاهها را از جمله این موارد دانست.
گلناز امین با تاکید بر این که محدودیت تن زن، ضامن حیات نظامهای دیکتاتوری است، گفت مقام مادری برترین مقامی است که حکومت مردسالار برای زن قائل شده است. او ادامه داد: «حتی در این مقام هم، اختیار بدنمان، حق باردار شدن یا نشدن و حق سقط جنین از ما گرفته شده است.»
گلناز امین سپس در سخنانش شرایط کار نابرابر و نامناسب، نبود امنیت در فضای کاری، بهدوش کشیدن کارِ خانه و تابوهای اجتماعی را سدهایی در مقابل زنان دانست که باعث کوتاه شدن دست زن از سرمایه و منابع فرهنگی میشود. از نظر او در عرصه سیاست، زن همگام با بقیه جامعه فراز و فرودها را طی میکند، ولی هنگام سهم گیری به کلی حذف میشود. او همچنین حذف فیزیکی زن را راهی دانست که حکومت برای رفع مشکلات خود برمیگزیند.
بازنمایی بدن زن در فیسبوک
در بخش بعدی، چهار فعال حقوق زنان به سخنرانی پرداختند. سخنران اول این بخش که از ایران در این همایش شرکت داشت، به موضوع «بازنمایی بدن زن در فیسبوک» پرداخت.
او ابتدا به توضیح مفهوم«بازنمایی» پرداخت و گفت: «همه رسانهها سیاستهایی دارند که بر اساس آن، آنچه نشان داده میشود، اتفاقی نیست که در واقعیت رخ داده است. بازنمایی واقعیتها ارتباط تنگاتنگ با ایدئولوژی و کلیشهسازی دارد. در مباحث فمینیستی میبینیم که بازنماییای که از زنها صورت میگیرد، در راستای ایدئولوژی و گفتمان مردسالار است. ما در رسانهها شاهد تصاویری خاص از زن، مانند همسر یا مادر یا ابژه جنسی هستیم. خیلی از مواقع ما زن را به شکل واقعیای که هست نمیبینیم. به همین دلیل، ما در رسانهها شاهد فناسازی بدن زنانه و خود زن هستیم.»
این سخنران، فیسبوک را یک رسانه متعامل و مهم در ایران دانست که در آن میتوان پی به بخشی از فرهنگ رایج در ایران برد. از نظر او در این میان، چگونگی بازتولید ایدئولوژی مردسالار در بین جوانان ایران دیده میشود. او این مشاهدات را هشداری برای جنبش زنان دانست تا متوجه کاستیها و کمکاری های خود شود.
این فعال زنان چندین صفحه عمومی در فیسبوک را از جنبه نگاه جامعه به زن و جنسیت مورد تحلیل محتوایی قرار داد و موضوعاتی چون غیرت، باکرگی و اختیار زن را در این صفحات بررسی کرد.
نگاه ابزاری به زن، نگاه تحقیرآمیز و اعمال فشار و تنش برای زنان از جمله مسائلی بود که این سخنران در بحثهای موجود در این صفحات فیس بوکی، با آنها مواجه شده بود.
این پژوهشگر در ادامه به موضوع باکرگی، بدن و اختیار پرداخت و گفت: «صفحه باکرگی ممنوع و من یک باکره نیستم، در پستهای کمابیش مشابه، سعی در ترویج از دست دادن باکرگی اجباری برای زنان دارند. آنچه در این پستها دیده میشود در نظر نگرفتن حق انتخاب زن برای باکره ماندن یا نماندن است. باکرگی اجباری همانقدر زنان را تحت فشار قرار میدهد که تلاش بری زدودن آن بدون انتخاب زن.»
وی در پایان تأکید کرد که در پستها و کامنتهای صفحات مورد بررسی در فیس بوک، میتوان رد پای گفتمان مردسالار را دید. زنان در این صفحات در همین راستا بازنمایی شدهاند و ما شاهد فناسازی نمادین زنان در برخی از آنها هستیم.
جنسیت و حق انتخاب
«جنسیت و حق انتخاب» موضوع سخنرانی نجمه موسوی، جامعهشناس، نویسنده و دبیر نشریه آرش از فرانسه بود.
نجمه موسوی در پژوهش خود با دو زن سالمند فرانسوی گفتوگو و سعی کرده بود مشکلات موجود بر سر راه زنان را برای رسیدن به آگاهی جنسیتی مطرح کند.
فرانسین، نود ساله، هتروسکسوال، در سن ۶۲ سالگی با داشتن شش فرزند عاشق مردی سی ساله میشود. زن دیگر مونیک است، ۸۸ ساله، هموسکسوال. او در سن ۵۵ سالگی بعد از ازدواج و داشتن پنج فرزند، گرایش جنسی خود را اعلام میکند و از همسرش جدا میشود. او سپس با زنی که دوست داشته زندگی میکند.
این دو زن سالمند در گفتوگو با نجمه موسوی از انتخابهای جنسی خود و بهایی که هر یک برای انتخابشان پرداختهاند، سخن میگویند. از نظر این فعال حقوق زنان، آنچه این زنان فرانسوی را از مادربزرگها، مادران یا خواهرانشان متمایز میکند، وقوف آنان بر «زن بودن»شان است. مادر بودن تنها مشخصه و تعریف آنان نیست.
این پژوهشگر در سخنرانی خود همچنین به سنگینی وزن مذهب، سنت و فشارهای اجتماعی بر زنان ایرانی و ممانعت از بروز آزاد خواستههای جنسیشان پرداخت.
به عقیده این نویسنده، نکته حائز اهمیت، بیرون کشیدن زن از پشت پرده مذهب و سنت و رسوم مختلف است. او کار کنشگران حقوق زنان را در جوامع سنتی و استبدادی بسیار مشکل توصیف کرد و جدایی دین از دولت و لائیسیته را راهکار برونرفت از مشکلات زنان دانست. وی تاکید کرد: «امروزمان نتیجه گذشته است. باید جرئت داشته باشیم و مسئولیت گذشته را بپذیریم. به این معنا که باید درسی از آن بگیریم تا دائم نقش قربانی تاریخ را بازی نکنیم. زن، مسئول گذشتهاش است. مسئولیت تاریخ را برعهده گرفتن از راه درک آن میگذرد.»
پلهایی برای زنان
سخنران بعدی، نفیسه آزاد، فعال حقوق زنان و فعال در سایت «پلهایی برای زنان» بود که درباره «شرم از تن، نقش مذهب و سنت» سخن گفت.
سخنرانی نفیسه آزاد، بر اساس گفتوگو با ۴۰ زن پیرامون موضوع «شرم» شکل گرفته بود. او از دستهبندی اولین مواجهههای جنسی زنان، مانند شروع عادت ماهیانه، بزرگ شدن پستانها و برقراری اولین رابطه جنسی و سپس برخورد با این مواجههها سخن گفت و سه واکنش انکار، سرزنش زنانگی و اضطراب باکرگی را در آنها بررسی کرد.
نفیسه آزاد سپس در خصوص سرزنش زنانگی گفت: «به طور مثال بسیاری از زنان بر اثر زود پریود شدن مورد سرزنش واقع میشوند. یا محدود و از فعالیتهای اجتماعی حذف میشوند. جلوههای زنانهگی برای بسیاری از زنان به معنای محدودیت و حذف است.»
این فعال زنان به موضوع اضطراب باکرگی نیز پرداخت و آن را نتیجه همدستی خانواده، جامعه و رسانهها دانست. از نظر نفیسه آزاد، این پدیده برای بسیاری از زنان رمزآلود است و اطلاعات درستی در مورد آن ندارند. بسیاری از زنان در ایران باکرگی را مرز بین نجابت و هرزگی میدانند و به همین دلیل تهیه گواهی بکارت در ایران بسیار رواج دارد.
وی در ادامه به اضطرابهای زندگی زنان، اضطراب باکرگی، نازایی و یائسگی پرداخت و گفت: «تن زن برای بسیاری از زنان جلوه محدودیت است؛ به همین دلیل تن خود را دوست ندارند. آنها در همه زمینههای دیگر مانند داشتن شغل یا امکان تحصیل میجنگند، اما نداشتن تن را میپذیرند.»
نفیسه آزاد در پایان، به موضوع تحسین بدن زن و خطرناک بودن آن اشاره کرد. از نظر او، تن زن در قالب سوپراستارها و مدلها تحسین میشود و این اضطراب زنان را بیشتر میکند.
بدن زن، پاشنه آشیل جنبش زنان ایران
سخنران بعدی، سوده راد، روزنامهنگار و فعال حقوق زنان در فرانسه، در سخنرانی خود با عنوان «بدن زن، پاشنه آشیل جنبش زنان ایران»، به جای خالی گفتمانهای منجر به تغییر در زمینه بدن زن در جنبش فمینیستی ایران اشاره کرد.
او در سخنان خود از نادیده انگاشتن جنبش فمینیستی «فمن» که از بدن خود و برهنگی به عنوان ابزار و سلاحی برای مبارزه با دیکتاتوری، تنفروشی و دین به عنوان عوامل ضایعکننده حقوق زنان، استفاده میکنند و همچنین سکوت جنبش زنان ایران در قبال آنان گفت و توضیح داد: «جنبش زنان ایران همچنان در رسیدن به وفاق در مورد بدن زن و مالکیتاش و بهویژه پوشش تن، در قبال این حملات متعدد دولتی و پسرویهای فرهنگی ناکام مانده است. این عدم وفاق و موضعگیری مشخص در مورد بدن زن، نشان از نوعی خودداری آگاهانه از تلاش برای تعمیق بحث و تصریح مواضع جنبش زنان ایران دارد. قرار ندادن موضوع “بدن زن” در اولویت های جنبش زنان و بیاهمیتی به آن بیتردید مورد سوء استفاده واضح حکومتهای اسلامی و بنیادگرایان قرار میگیرد.»
سوده راد سپس به انتشار تصاویر برهنه گلشیفته فراهانی در فضای اینترنت، اشاره کرد و تأکید داشت که به رغم اهمیت ویژه آن برای جامعه ایرانی و بالا گرفتن بحثهایی در سطوح مختلف جامعه، عکسالعمل جنبش زنان ایران در داخل و خارج از ایران، جز در مواردی محدود، سکوت و نوعی نادیدهانگاری بود.
او این سکوت را «نه تنها موجب از دست رفتن فرصتی کمیاب برای روشن کردن مواضع برابریخواهان، آگاهیبخشی و تأثیرگذاری بر افکارعمومی دانست، بلکه آن را دستاویزی برای حکومت سرکوبگر برای تحکیم مالکیت خود بر بدن زن ایرانی، در داخل و خارج از مرزهای ایران نامید.»
سوده راد در ادامه به مواردی اشاره کرد که در جنبش زنان ایران موجب گفتمان منجر به تغییر و آگاهی عمومی نشده است؛ ازجمله آموزشهای جنسی، رحمهای اجارهای، همجنسگرایی، تنفروشی، عملهای زیبایی و نرمهای زیبایی حاکم بر جامعه.
جنسیت و هویت جنسی
در روز یکشنبه الهام ملکپور، نویسنده و فعال حقوق دگرباشان از لندن، سعیده سعادت، فعال حقوق زنان و همجنسگرایان از برلین و شادی امین، فعال حقوق بشر و از مسئولین شبکه «زنان لزبین و ترنس ایرانی (شش رنگ)» از فرانکفورت در میزگرد «جنسیت و هویت جنسی» شرکت داشتند. رها بحرینی، فعال و کارشناس حقوق بشر گرداننده این میزگرد بود.
سعیده سعادت، سخنرانی خود را با یادی از سارا – لوییز- آغاز کرد و نگاهی انتقادی به سیستم دوقطبی تفکیک جنسیتها و سیستم مردسالار داشت. او گفت: «دو ویژگی غالب جوامع امروز این است که جنسیت موضوعی غیر قابل تغییر است و یک بار برای همیشه ساخته شده است. ادعای من این است که جسم تغییرپذیر است و هر انسانی هم آزاد است که خود را تغییر دهد. دومین ویژگی این است که یک جنس در مقابل یک جنس دیگر تعریف میشود، یعنی مثلاً زن در مقابل مرد. سیستم دوگانه جنسی به سرعت با یک نگاه به کروموزومهای xxy، xx ، xy تشخیص داده میشود. اما هرساله در آلمان بین ۳۶۵ تا ۷۰۰ کودک فراجنسی به دنیا میآیند که در مورد آنها تقسیم دوقطبی جنسیتی ممکن نیست. اینها میتوانند از طرفی اندام بیرونی زنانه و کروموزم xxy یا xy داشته باشند یا اندام بیرونی مردانه و از طرفی رحم داشته باشند. سیستم مردسالار دوجنسیتی محور تلاش کرده است به جای پذیرش این جنسیت، آنها را میانجنسیتی بخواند. سیستم پزشکی کنونی که جنسیتی دو قطبی دارد و به شدت مردسالار است تلاش میکند از طریق اعمال پزشکی به جنگ رنگین کمانی جنسها برود تا این انسانها را در چهارچوب جنس زن یا مرد محصور کند. در واقع پزشکان قانون و سنت تعیین میکنند که چه بیولوژی و پیکری زنانه است و چه پیکر و بیولوژی مردانه. این انتخاب و تحکیم در واقع خدمتی به جامعه هترو سکسوآل است که مرد را حاکم و مسلط و زن را مظلوم میخواهد. پس جنسیتی بین این دو امکان ندارد. تمام سیستم این جامعه بر اساس جنسیت دوقطبی است و کسی که پایاش را فرای این سیستم بگذارد مورد تعرض و خشونت قرار میگیرد.»
حجاب، ناموس و جداسازی جنسیتی
الهام ملکپور، نویسنده و فعال حقوق دگرباشان نیز گفت: «در ساختار جوامع امروزی مرزهایی میکشیم و تصور میکنیم که این مرزها میتوانند نظم ایجاد کنند. تعریف “من” و زیرمجموعههای آن شامل اندام، نیازمند تعریف و تعیین مرزهایی است برای این که بتواند من را از دیگری و درون را از برون مشخص کند. در واقع ما، “من” را تعریف میکنیم که بتوانیم دیگری را مشخص کنیم. درهای ارتباطی بین این درون و برون تردیدها و ترسها را دامن میزنند. یکی از این مکانیسمهای نظمبخشی قانون است که پیش از این که انسان ها را برابر سازد، نیاز دارد آنها را دستهبندی کند تا سپس بخ دستههایی مشابه تقسیم کند و این در تفکیک دوگانه جنسیتی واضح است. با این حال نظم بیرونی موجب از بین بردن کامل بینظمی نمیشود و بینظمی درونی همچنان پیش میرود.
در جمهوری اسلامی حجاب، ناموس و جداسازی جنسیتی مقولههایی بودند که در کوتاهمدت توانستند نظمی را که مورد نظر آنهاست را با تولیدات کارخانه شبیهسازی برقرار کنند، اما بینظمی همچنان در لایه درونی گسترش مییافت. این بینظمی، در حوزه اقلیتهای جنسی، خودش را به گونه شدیدتری نشان میدهد. چرا که کسانی که زیست کوییر دارند، در سطح عمومی و برونی هم عامل بینظمی هستند و هم نظم حاکم برای آنها بی نظمیای مضاعف بر بینظمی درونی است که باید در خدمت نظام هتروسکسوال و بنا بر جنسیتی دوگانه باشد.
اگر مرزها را بشکنیم و باور کنیم که همه متفاوت هستیم، میتوانیم همه برابر باشیم.»
گفتمان تغییر جنسیت در ایران
سخنرانی شادی امین، فعال اجتماعی با یک دقیقه سکوت به یاد همه کسانی که به دلیل هویت جنسی و جنسیتیشان جانشان را از دست دادهاند، شروع شد.
او به موضوع جراحی تغییر جنسیت و شرایط انتخاب آن در ایران و تحقیقاتی پرداخت که در این زمینه انجام شده است.
شادی امین گفت: «اگر گفتمان تغییر جنسیت در ایران پیش از انقلاب وجود داشت شاید با تغییر نگاه عمومی امکان زندگی برای بسیاری از همجنسگرایان فراهم میشد.»
به گفته این فعال اجتماعی، «گفتمان غالب امروز، گفتمان بیمار/ منحرف اخلاقی است، یعنی یا باید انتخاب کنیم که بیماریم یا منحرف اخلاقی و صد البته بهتر است که باور کنی بیمار و قابل درمان هستی تا منحرف. این تحقیق بنای این دارد که شرایط انتخاب عملهای تغییر جنسیت را به نقد بکشد و در این حوزه به تولید گفتمان جدیدی بپردازد. در طول این پژوهش دریافتیم که بسیاری از کسانی که از ایران خارج میشوند انتخاب خود را مورد ارزیابی مجدد قرار میدهند و در مواردی متعدد با تغییر محل زندگی و گفتمان غالب انتخاب پیشین خود را تغییر میدهند. شرایط موجود نه تنها بسیاری را به سوی عملهای تغییر جنسیت هدایت میکنند، بلکه شرایط انجام این اعمال هم به هیچ وجه انسانی نیست. وظیفه ما این است که اطلاعات و آگاهی را به همگان برسانیم و باور داشته باشیم میتوانیم جان انسانها را نجات دهیم.»
معرفی پنج کتاب
در بخش معرفی کتاب، ژاله احمدی، کتاب جدید خود، «بدر جان و هفت شهر عشق» را معرفی کرد.
این فعال حقوق زنان، این کتاب را بیوگرافی زنی معرفی کرد که میان دورانهای مختلف در فاصله طبقات و میان نقشهای مخالف و متضاد اجتماعی جای خود را میجوید. این زن با ارزشهای انسانی جهانشمول برای حفظ هویت انسانی خود تلاش میکند.
سپس فرنگیس حبیبی، روزنامهنگار و پژوهشگر حوزه ادبیات و زنان، کتاب «دو صفحه درس تاریخ» را معرفی کرد که هنوز به انتشار نرسیده است. این کتاب مجموعه هفت داستان است. فرنگیس حبیبی یکی از داستانهای این کتاب تازه را با عنوان «چند قدم پس از حصار شمشاد» برای حاضران در جلسه خواند.
«خیزش زنان در اسفند ۵۷»، عنوان کتابی از مهناز متین، پزشک، فعال حقوق زنان و از همکاران نشر نقطه بود که در این بخش معرفی شد. این کتاب به حرکتهای اعتراضی زنان کارمند به اعلام حجاب اجباری برای زنان کارمند در اسفند ۵۷ از سوی آیتالله خمینی و همچنین اعتراضهای زنان در سطح و مشاغل دیگر به این مسئله میپردازد.
شادی صدر، حقوقدان و مدیر سازمان «عدالت برای ایران» به معرفی کتاب «جنایت بیعقوبت» پرداخت. این کتاب در دو جلد به چاپ رسیده است و به خشونتهای جنسی و شکنجه علیه زندانیان سیاسی زن میپردازد. جلد اول این کتاب به زندانیان سالهای ۶۰ و جلد دوم آن به زندانیان دهه ۷۰ و ۸۰ اختصاص دارد. این کتابها حاصل گفتوگو با دویست زندانی سیاسی سابق زن در سه دهه گذشته هستند.
در پایان این بخش شهلا شفیق، فعال حقوق زنان کتاب خود «اسلام سیاسی، جنسیت و جنسگونگی» را معرفی کرد. این کتاب به جایگاه جنسیت در نقطه نظرات اسلامگرایی میپردازد و بخشی از این کتاب نیز به مسئله حجاب با نگاهی دیگر اختصاص دارد.
زندگی مجردی و رابطه آن با اختیار زنان
سخنرانی از ایران درباره «زندگی مجردی و رابطه آن با اختیار زنان» برای حاضران در جلسه سخن گفت.
این سخنران و فعال حقوق زنان، در مورد یک نوع «زندگی خانوادگی» که در تهران و شهرهای دیگر رایج شده است گفت: «زندگی مجردی به نوعی از زندگی در تهران اطلاق میشود که نزدیک به سه، چهار سال است که خیلی از دختران و پسرانی که با هم دوست هستند، بدون قراردادی به نام ازدواج زیر یک سقف با هم زندگی میکنند. این در جامعه ایران که هم بخش زیادی از مردم و هم حکومت مذهبی هستند، یک اتفاق بسیار جدید است. این اتفاق به گونهای در حال گذشتن از مرزهایی است که سنت و شریعت، تاکنون برای سبک زندگی زنان و مردان در جامعه ایران تعریف کرده است.»
این سخنران، تحقیقی روی سبک زندگی زنان در تهران انجام داده است که بخشی از آن به زندگی مجردی اختصاص دارد.
به گفته این سخنران، همگی این زنان با مشکلات بسیاری مواجه بودند. از جمله این مشکلات میتوان به عدم مسئولیتپذیری همراهان آنها، مشکلات اقتصادی، اجارهخانه، یافتن خانه در کشوری که به مجردها به راحتی خانه اجاره داده نمیشود و نگاههای همسایهها اشاره کرد.
بر اساس این تحقیق، ازدواج برای این زنان با دوستپسرهای فعلیشان به دلیل موضوع بکارت بسیار مهم است. دیگر اینکه بسیاری از این زنان تحت شرایطی تن به این زندگی دادهاند و انتخابی آگاهانه نداشتهاند.
شالوده جنسیتی، آینهای از جامعه
خورشید مصلحی، دانشچوی رشته علوم اجتماعی از کلن نیز در سخنرانی خود تحت عنوان «شالوده جنسیتی، آینهای از جامعه» به تعریف ساختار جنسیتی پرداخت. تفاوتهای میان موفقیتهای آموزشی زنان و مردان موضوع دیگر این سخنران بود.
خورشید مصلحی تاکید کرد ساختارگرایی جنسیتی، غیرقابل تغییر بودن جنسیت زن و مرد را زیر سؤال میبرد. به عقیده او بین دو قطب زن و مرد، طیفهای گستردهای از جنسیت وجود دارد.
این دانشجوی رشته علوم اجتماعی، در بخش دیگری از سخنان خود به شکلگیری جنسیتی دانشآموزان پرداخت و تاثیر آموزش و معلمان و مدرسهها را در این خصوص بسیار مهم دانست. او در پایان به نقش آموزش مختلط در از بین بردن تبعیضهای جنسیتی اشاره کرد.
در پایان کنفرانس، دورنا حاتملو از بوخوم نتایج حاصل از بررسی پرسشنامههای مربوط به برنامههای بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان را برای حاضران در جلسه قرائت کرد.
در کنفرانس پژوهشهای زنان برنامههای هنری جایگاهی ویژه دارد. در روز شنبه و یکشنبه سویل از کلن با رقص آذری و شهرام مقدم از ویسبادن با گیتار و آواز هنرنمایی کردند. کنسرت دریا دادور خواننده مقیم پاریس و برنامه گروه موسیقی زنان اینفخ زو از کلن و رقص و نمایش بیبیانا جیمنس روی صحنه با کارگردانی سیما سید از کلن از دیگر برنامههای هنری کنفرانس بود.
بیست و چهارمین کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، همچنین تعدادی از گروههای زنان فعال در شهر کلن معرفی شدند. انجمن ایرانی-آلمانی زنان کلن، گروه مقابله با حجاب، تیم مشاوره و کمک به زنان مهاجر، زنان لزبین مستقل دانشگاه کلن و شبکه انجمنهای فمینیستی زنان در کلن ازجمله این انجمنها و گروههای فعال بودند.