جنسیت ـ زبان ـ اندیشه ـ قدرت

شهرزاد نیوز: سمینار سومین روز خود را تحت عنوان «جنسیت ـ زبان ـ اندیشه ـ قدرت» آغاز کرد.

برنامه با سخنرانی الهه علیزاده تحت عنوان «شعر سپید و رابطه‌اش با زبان زنان» شروع شد. او که حدود دو سال قبل به آلمان مهاجرت کرده است، تا کنون مجموعه‌ شعری با نام «دنیا پا به ماه است مرا» و یک کتاب داستان در ایران منتشر کرده، ولی مجموعه شعر دومش موفق به دریافت مجوز از ارشاد نشده است.

الهه علیزاده

الهه علیزاده در ابتدای سخنانش شعری از مجموعه‌ی منتشر نشده‌اش خواند و سپس به تعریف شعر سپید از دیدگاه خود پرداخت: شعر سپید چینش کلمات مناسب کنار هم و زاییدن شکل تازه‌ای‌ست که قبلن از آن کلمات انتظار نمی‌رفت. من از نوشته‌ای که به عنوان شعر می‌خوانم، انتظار دارم که آن سروده مرا دستخوش عواطفم کند. شعر سپید که تعریف‌های گوناگونی از آن شده و می‌شود، به نظر من ظرف گسترده‌ای‌ست که به شاعر انتخاب آزادانه‌ی واژه‌ها را می‌دهد، شعر سپید اجازه می‌دهد که شاعر هر کجا می‌خواهد برود، شعری‌ست که شاعر را در اسارت ساختارهای معین عروض و قافیه قرار نمی‌دهد، به همین دلیل من عقیده دارم زنان می‌توانند بدون اسارت در فرم‌های کلیشه فضایی را پدید آورند که مخصوص آنهاست و این فضا و زبان زنانه زمانی شکل می‌گیرد که با خواندن یک شعر بدون آنکه نام سراینده‌ی اثر را بدانیم، تشخیص دهیم که این شعر سروده‌ی یک زن است.

الهه علیزاده در ادامه گفت شعر سپید به خاطر برخورداری از منطق و مکانیسم‌های شعری از نثر جدا می‌شود مانند بیان تخیل، ادراکات هنری، آهنگ درونی شعر، شکل عمودی و تناسبات درونی، فضاسازی، جانشین‌سازی، ما به ازا، ایجاز و معنا. آنچه که شعر سپید را از نثر جدا می‌کند، محتوی و معناست و به همین ترتیب از دیدگاه خود به تعریف شعر با زبان زنانه پرداخت و با مثال‌هایی از شاعران زن و شعرهایی از خود به صحبت‌هایش ادامه داد و همینطور نگاهی نیز به شعرهای شاعران زن کلاسیک از جمله پروین اعتصامی داشت. او مشخصه‌های زبان زنانه را به شکل زیر طبقه‌بندی کرد: جمله‌های ناتمام و سه‌نقطه‌ها، استفاده بالقوه‌ی زنان از کنایه و تشبیه، دقت و ریزبینی زنان در تصویر و فضاسازی، تنانه سرودن.

مشعل حریر

سخنران بعدی مشعل حریر، نویسنده افغانی و فعال حقوق زنان، بود. او سال ۱۳۴۵ خورشیدی در شهر کابل به دنیا آمد و در همان شهر به تحصیل پرداخت و سپس ازدواج کرد و حاصل ازدواجش ۵ فرزند است که خود معتقد است زیباترین هدیه برای زندگی‌اش بوده‌اند.

مشعل حریر مدت بیست سال است که در هلند اقامت دارد و از شش سال قبل نویسندگی را آغاز کرده است. از او تا کنون پنج رمان در آلمان و هلند به چاپ رسیده است که در این جلسه بخشی از رمان «یک درد و یک دعا» خود را برای شرکت‌کنندگان خواند: او سرگذشت زنی را به تصویر می‌کشد که کنار گور زانو زده و ناله سر می‌دهد، ناله برای از دست دادن پسر خود، نگون‌بختی خود و ناله برای وضعیت نابسامان سرزمین‌اش. او سعی می‌کند با رقص درد خود را التیام بخشد و تا دورها تا دریا می‌رود؛ رقصی که بازتابی از درد بود و دردی که دوایی نداشت. دریا با ملایمت زن را نزد خود می‌طلبد و با هزاران چشم به او می‌نگرد. او با ندایی از دریا از خوابی سنگین بر می‌خیزد و رازهای زیادی را در می‌یابد، راز رفتن. زن فقط سه چیز را در زندگی آموخته بود: راز گوش دادن، اندیشیدن و در انتظار بودن. او از دریا رهایی و پیش رفتن را می‌آموزد و به جایی می‌رسد که حال برای او مطرح می‌شود و زندگی را در جوار دریا از نو می‌بیند و دریا به او لبخند می‌زند.

پس از آن بخشی از رمان «سپیده‌ها اینجا آرامند» را برای حاضرین خواند که مربوط به سرگذشت یک زن رقاصه در نقد جامعه‌ی مردسالار افغانستان بود.

محبوبه مقصودی

سخنران دیگر سمینار، محبوبه مقصودی، در سال ۱۳۳۶ خورشیدی در یکی از روستاهای هرات متولد شد، پدرش آموزگار و مادرش بی‌سواد بود. او دو سال در رشته‌ی شیمی و بیولوژی در مدرسه‌ی دارالمعلمین هرات تحصیل کرد و نقاشی را نزد استاد فضل مقصودی که بعدها شریک زندگی‌اش شد، آموخت. در اواخر سال ۱۹۷۹ همراه همسرش به شوروی سابق مهاجرت کرد و در شهر لنینگراد در رشته‌ی سرامیک و کار روی شیشه به تحصیل پرداخت. دکترایش را در رشته‌ی تاریخ هنر و نقش هنر در سرامیک معاصر افغانستان به پایان رساند و از سال ۱۹۹۴ در مونیخ زندگی می‌کند. در آلمان بیشتر در بخش هنر در معماری روی طرح‌هایی برای تلفیق شیشه و موزائیک کار کرده‌است. او که حاصل زندگی اش دو فرزند است، همسرش را در سال ۲۰۱۰ از دست داد.

محبوبه مقصودی از ایده‌ها و تجارب خود در زمینه‌ی هنر و زن صحبت کرد. او هنر را به عنوان آینه‌ای می‌داند که واقعیت‌ها را نشان می‌دهد نه حقیقت را و خاستگاه واقعیت ها، اجتماعی‌ست که انسان‌ها در آن به سر می‌برند و این اجتماع از نظر زمانی و مکانی می‌تواند متفاوت باشد و به همین ترتیب برداشت‌ها نیز متفاوت خواهد بود. از نظر او این روابط اجتماعی بر معیارهای حاکمیت و قدرت می‌چرخد و چون در خدمت مرد و برای مرد است، جامعه را با حفظ این روابط تربیت می‌کند و قوانین وضع شده بر اساس همین معیارهاست. به این ترتیب دسترسی زن به هنر در تمام اشکال تئاتر، ادبیات و شعر، نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و … در محدوده‌ی خانه و در بیرون از خانه فقط تحت نام مادر و همسر مطرح می‌شود.

وی در ادامه صحبت‌هایش از تحصیلات آکادمیک، راه‌یابی به گالری‌ها، نقش منتقدین و مجموعه‌های هنری، حمایت افراد در جامعه و خریداران آثار هنری به عنوان مواردی یاد کرد که در زندگی هنری نقش مهمی دارند.

محبوبه مقصودی در پایان به وضعیت زنان هنرمند در افغانستان پرداخت که چنین زنانی با نگاه سنتی مورد نکوهش قرار می‌گیرند و حتا بدنام نامیده می‌شوند.

اولین کار هنری مقصودی اواخر دوران تحصیل اش در هرات توسط همسر رئیس‌جمهور وقت خریداری شد و به طنز گفت که بدین‌وسیله بخش بزرگی از مشکلات مالی‌اش را در آن مقطع برطرف کرد. او می‌گوید: روزهایم با هنر می‌گذرد، من زن هستم و با هنر خوشبختم.

در بخش پرسش و پاسخ مطرح شد که وجود اسلاید جهت دیدن آثار محبوبه مقصودی ضرورت داشت. تعداد دیگری نیز نظرات یا سئوال‌های خود را در ارتباط با موضوعات سخنرانی بیان کردند و سخنرانان سعی کردند به سئوالات مطرح شده پاسخ دهند.

در بخش پیشنهادات و انتقادات سمینار، منیره کاظمی این نشست‌ها را بیشتر تراپی گروهی دانست تا فعالیتی در حوزه‌ی جنبش زنان که موجب عکس‌العمل زیاد شرکت‌کنندگان و برگزارکنندگان سمینار در مخالفت با این نظر شد.

در پایان برنامه اقدس شعبانی، یکی از برگزارکنندگان، با توجه به سی و هفتمین سال برگزاری سمینار، تاکید کرد که این سمینار یک ایده‌ی سیاسی علیه حجاب اجباری بود که از هانوفر برخاست و یکی از بزرگترین دستاوردهایش کار روی حجاب اجباری در این سال‌ها بود و فروکاستن آن به یک تراپی گروهی بی‌انصافی‌ست و از نقش مسعوده آزاد و نامه‌ی معروفش یاد کرد.

سیمین نصیری، یکی دیگر از برگزارکنندگان، با اشاره به تاریخ‌شماری که سمینار فرانکفورت چند سال قبل تهیه کرده بود، پیشنهاد کرد که از این به بعد در سمینارها، روزشماری از وقایع مهم زنان در جهان تهیه شود.

این سمینار با قدردانی از برگزارکنندگان جهت تنظیم دقیق وقت و حضور سخنرانان افغان که در نوع خود خاص بود، در حالی به پایان رسید که شرکت کنندگان هر یک با سئوالاتی قابل تأمل آنجا را ترک می کردند: واقعا عدم حضور مردها تفکیک جنسیتی ـ سنتی‌ست یا محدوده‌ی زنانی‌ست که محیطی می خواهند تا در آن با یکدیگر بدون حضور مردها تبادل نظر کنند؟ چرا در آرژانتین قانونی طرح می‌شود که در آن انسان می‌تواند هم زن باشد هم مرد، می تواند نه زن باشد نه مرد، می‌تواند امروز زن باشد فردا بخواهد مرد باشد، یا به عکس؟ آیا قانون می‌تواند انسان‌ها را فارغ از جنسیت دارای حقوق برابر کند و فرهنگ‌سازی کند؟‌

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *