در فضایی که رفتار نیک آهنگ کوثر در خصوص اخلاقی بودن انتشار فایل صوتی مکالمه محرمانه تلفنی با مهدی هاشمی با عناوینی نظیر” اخلاق در سیاست و رسانه “، ” بی اخلاقی نیک آهنگ کوثر “، ” نیک آهنگ کوثر و نقض اصول رسانه ای و مردمی” مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در شبکه های اجتماعی و رسانه های داخلی و خارجی به اشکال مختلف، نسبت به این مکالمه اعلام موضع شد-تا جاییکه آقای سعید سلطانپور از اهالی رسانه معتقد است “ نیک آهنگ خطای بزرگی انجام داده است و داغ ننگی بر پیشانی روزنامه نگاری حرفهای ایران در داخل وخارج گذاشته است “- .به نظر می رسد آنچه از دید همگان پنهان ماند خشونت کلامی – جنسیتی نیک آهنگ کوثردر استفاده از ضرب المثل توهین آمیز و ادبیات ضد زن بود که در سایه اعاده حیثیت از روزنامه نگاری حرفهای ، نادیده انگاشته شد.
“گفتن مادرزن، زن نمیشه. گفت ما کردیم و شد! “
این ضربالمثل که در مکالمه تلفنی مورد استفاده قرار گرفته ، از انواع خشونت کلامی – جنسی در جوامع مردسالار است که نه تنها منعکس کننده واقعیات جامعه جنسیت زده است بلکه با ترویج شیوه های بی ادبانه، تحقیرآمیز و تبعیض آمیز و قراردادن زنان در موقعیت فرودست و انفعالی، ادبیات نابرابر، جنسیتی و زن ستیز را بازنشر می نماید. تا آنجا که زنان را تا حد ابژه جنسی تقلیل می دهد. از سوی دیگر با نگاهی عمیق تر در مییابیم که ضرب المثل مورد اشاره تصویری حقیر از مردان جامعه ارائه میکند که نمایش اراده شان صرفاً با غرور جاهلی، بی اخلاقی و سلطه جویی میسر است.
هرچند میتوان تصور کرد گوینده به صورت مشخص چنین قصدی نداشته و فرهنگ و زبان جنسیتی یک جامعه او را به این سمت و سو سوق داده است.
زبان حقایق فرهنگی، باورهای اجتماعی و ذهنیت نهادینه شدهی یک جامعه را رونمایی میکند و از کلیشه های نادرست جنسی که در مورد زنان رایج است پرده بر میدارد و از سوی دیگر با القاء نمادها، تصاویر و کلیشه های مردسالارانه، ذهنیت و فرهنگ جامعه را شکل میدهد. و از این روست که برای درک قوانین و هنجارهای یک جامعه و شناسایی ساختار روابط و نابرابری های جنسیتی باید با درنگ و تاملی بیشتر مورد مطالعه قرار گیرد.
واقعیت این است که زبان فارسی هم مانند دیگر زبان ها جنسیتگراست و اغلب به شکل سیستماتیک تحقیر و تبعیض جنسیتی و ناچیز شمردن زنان را در خود آشکار و نهفته دارد.
تاکنون مقالات متعددی در خصوص جنسیت گرایی و”مفهوم زن ستیزی ” در زبان فارسی منتشر شده که این نوشته در این مختصر توان بازنمایی این پژوهش ها را ندارد . اما با اشاره به چند نکته و ذکر چند مثال شاید تصویر روشن تری ازجنسیت زدگی زبان و ادبیات فارسی ارائه شود.در این خصوص دکتر مریم حسینی دانشیار دانشکده ادبیات فارسی در ارزیابی خود از ادبیات فارسی اینگونه توضیح میدهد:
“در ادبیات ما ریشه های زن ستیزی مشخصی دیده میشوند. در این زمینه، بدیهی است که هنگامی که از ریشهها صحبت میکنیم، قطعاً منظور یک یا دو مورد خاص نیست بلکه یک روند طولانی مدنظر است که طی آن، فرهنگ کلی جامعه تحت تاثیر مکاتب فلسفی ، فکری و همچنین آرای مختلف دینی و تحولات اجتماعی و اندیشه ها قرار گرفته است و در نهایت، فرهنگ در جامعه کنونی به وجود آمده که از آن ، به عنوان فرهنگ زن ستیزی یاد می شود.”
نتیجهی پژوهش دیگری که « پروانه زاهدی فر» ، عضو انجمن جامعه شناسی در خصوص ضرب المثل های فارسی انجام داده است نشان میدهد که مردان در ضرب المثل های فارسی با ویژگی هایی چون “عقل و دانایی ” ، “شجاعت ” ، “رازداری” ، “همت بالا” ، ” جنگاوری ” توصیف شدهاند و در مقابل از زنان با ویژگی هایی نظیر”فرمانبرداری” ، “بیوفایی “،”زیبایی” ، “زودباوری” و ” بیعقلی” نام برده شده است. زاهدی فرد همچنین تاکید می نماید که برخلاف صفات مثبتی که برای مردان یافت و روی آنها تاکید می شود، در مورد زنان صفات، عمدتاً منفی و توهینآمیز است. به طور مثال، ” این عجوز عروس هزار داماد است” (دنیا به عجوزه ای هزار داماد تشبیه شده که کودکان خود را از بین می برد) و یا “زنان فقط راز سن و سال شان را فاش نمیکنند “.
در مثالهای دیگر درآمیختن واژگان مثبت با واژهی “مرد” از قبیل جوانمرد، رادمرد زبان را از حالت بی طرف و خنثی خارج مینماید و با انحصار این صفات ارزشی به قلمرو مردانه، موجبات تبعیض و نابرابری جنسیتی را فراهم مینماید. استفادهی رایج از صفات مثبت در کنار واژهی”مرد” در تشویق و تجمید از زنان نمونه دیگری است که بارها در مکالمات روزمره شنیدهایم: “یه زنه ، اما مثل یک مرد ایستاده ” و در مقابل به زن بودن بار معنایی منفی ، منفعل ، سست و احساسی میدهند ” زنان را ستایی ، سگان را ستا” ، ” مثل زنها نشسته گریه میکنه ” و یا قول مردانه ، که واژه مرد با یک مضمون مثبت ستوده شده است ..
ضرب المثل مورد استفاده در این مکالمه این حقیقت تلخ را یادآوری میکند که نه تنها استفاده از این ضرب المثلها قدیمی نشده است، بلکه حتی در بین نویسندگان، اهالی فرهنگ و هنر افرادی هستند که هنوز کماکان در دنیای مدرن امروز از آنها استفاده مینمایند و افراد برای تفریح، خندیدن و انبساط خاطر وعموماً در جمع های مردانه از این زبان زن ستیز استفاده میکنند. البته این به این معنا نیست که بین زنان این نوع زبان کاربردی نداشته باشد . با پذیرش این حقیقت چگونه می توان امید داشت که جامعهی ما نگاهی بی طرف و برابر به مقوله جنسیت داشته باشد و جامعه به سمت حقیر شمردن زنان سوق داده نشود؟
اگر درجامعهای زندگی میکنیم که زنان و مردان نابرابرند یکی از دلایلش همین زبان و ادبیات نابرابر است. زبانی که با واژگان، اشارات و ضرب المثل ها زنان را تحقیرمیکند و به حساب نمیآورد و با کلیشه های منفی ، نابرابر ، توهین و تبعیض آمیز، دائم مسألهی جنسیت را یادآوری می کند. در قالب چنین زبانی است که نوع نگرش واندیشهی انسان ها شکل میگیرد و زن و جنسیتش مورد تمسخر قرارمیگیرد. برای رسیدن جامعهی برابر نیاز به خودآگاهی جنسیتی و تلاش همه افراد جامعه است و پوزش رسمی آقای نیک آهنگ کوثر میتواند یکی ازاین تلاش ها باشد.