شهرزاد نیوز: در فیلم کوتاه «ایران، زنان مدرن، زنان بنیادگرا» جمیله ندایی پس از هفده سال کنفرانس جهانی زن در پکن را در رویارویی زنان تبعیدی و زنان بنیادگرای محجبه بازتاب میدهد. فیلمی که خاطرهی این کنفرانس پرماجرا را دوباره زنده کرده است. شعله ایرانی، سردبیر نشریه «آوای زن» و دبیر بخش خارجی نشریه فمینیستی سوئدی «فمینیسم پرسپکتیو»، در سال ۱۹۹۵ در کنفرانس پکن شرکت کرده بود و حال پس از نزدیک به دو دهه در گفتگویی با شهرزادنیوز نگاهی به این تکه از تاریخچهی جنبش زنان ایرانی میاندازد.
جهان پیش از اینترنت
شعله ایرانی بر این نظر است که فیلم “ایران، زنان مدرن، زنان بنیادگرا” بازتاب بخشی از رویدادهای کنفرانس میباشد و از بخشی از سمینارهای گوناگون و اکسیونهایی میگوید که در آن ده روز جریان داشت.
شعله: دنیای آن زمان دنیای دیگری بود؛ با اینکه تنها هفده سال از آن زمان گذشته، دنیای قبل از اینترنت. وقتی ما زنان فعال ایرانی که در کشورهای مختلف پناهنده بودیم، از کنفرانس پکن اطلاع پیدا کردیم، تلاش کردیم تا با تمام مشکلات مالی که آن زمان داشتیم در این کنفرانس شرکت کنیم. ما زنان پناهنده و فعال سیاسی و حقوق زنان هر روز آنجا سمینار، تظاهرات و نمایشهای خیابانی داشتیم و بسیار مجهز رفته بودیم و غیر از سمینارهایی که خودمان گذاشته بودیم، در سمینارهای زنانی که از ایران آمده بودند و دیگر زنان فعال جهان شرکت میکردیم. من خودم از قبل نشریهای به زبان انگلیسی در بارهی قوانین ایران و فعالیتهای زنان در ایران چاپ کرده بودم که با خودمان بردیم. همچنین اعلامیههایی که از قبل در مورد قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی نوشته بودیم، همه را چاپ کردیم و با خودمان بردیم. تعداد نزدیک به هزار تیشرت هم با طرح زنی سنگسار شده تهیه کرده و با خودمان برده بودیم، خودمان آنرا میپوشیدیم و به زنان کنفرانس هم میدادیم. روزهای آخر بسیاری از زنان از کشورهای دیگر آن تیشرت ها را پوشیده بودند.
سازمانهای زنان جمهوری اسلامی
تعداد زنان تبعیدی را در کنفرانس پکن شعله حدود چهل نفر برآورد میکند و میگوید زنانی که از سوی جمهوری اسلامی برای شرکت در این کنفرانس بسیج شده بودند، چندین برابر آنان بودند. تعدادی از زنان ایرانی نیز از سوی سازمانهای ان جی اویی که از کشورهای میزبانی که در آن زندگی میکردند آمده بودند، ولی در اکسیونهای زنان تبعیدی شرکت فعالانه داشتند. از شعله در رابطه با چند و چون زنان شرکتکننده از ایران جویا میشوم.
شعله: ما داریم از سالهایی صحبت میکنیم که اصلا استقلال سازمانهای زنان چندان معنی نداشت. یعنی سازمانهای زنانی که در ایران وجود داشت سازمانهایی بودند عمدتا مورد تأئید نظام؛ در غیر این صورت نمیتوانستند وجود داشته باشند. تازه داشت حرف زدن از مسائل و مشکلات زنان شروع میشد و سازماندهیهای مستقل به شکل نیمه علنی در مجامع زنان رشد میکرد. کسانی که به کنفرانس پکن فرستاده میشدند مورد تأئید نظام بودند و همهی زنانی که از بخش غیردولتی از طرف جمهوری اسلامی شرکت کردند محجبه بودند و یا چادر سیاه داشتند. تعدادی هم مرد همراهشان بودند که اکثرا مأمور فیلمبرداری بودند و اغلب برای ما مزاحمت ایجاد میکردند. خوشبختانه اکیپ زنان ایرانی تبعیدی و فعالین جنبش زنان در کنفرانس از حمایت خواهرانهی زنان کشورهای دیگر برخوردار بودند. آنان به محض اینکه میدیدند که ما احساس خطر میکنیم به کمکمان میآمدند و در تمام اکسیونها و برنامهها و سمینارهایمان شرکت میکردند. ما آن زمان حمایت اکثریت زنان اکتیویست دنیا را داشتیم هم چنانکه هنوز هم داریم.
موافقان و مخالفان تصویب حقوق برابر
شعله تأکید میکند که کنفرانس پکن کنفرانس سازمان ملل بود و یکی از مهمترین کنفرانسهای مربوط به مسائل زنان که قرار بود قوانین جدیدی را در مورد حقوق برابر زنان در دنیا تصویب کنند و این را به تصویب دولتها هم برسانند.
شعله: ائتلاف خیلی بزرگی از سوی واتیکان و بسیاری از کشورهای اسلامی، از جمله جمهوری اسلامی، تشکیل شده بود که میخواستند مانع از تصویب برخی از مفاد قطعنامهی سازمان ملل، نظیر حق سقط جنین و اصل برابری حقوقی زن و مرد شوند. و در جاهایی که میتوانستند عذر و بهانههای ممنوعیت و محدودیتهای مذهبی علیه برابرسازی حقوق زنان با مردان در دنیا بیاورند. اهمیت دیگر آن کنفرانس این بود که پس از سالها چندین هزار زنان فعال و نمایندگان سازمانهای زنان را از سراسر جهان یکجا جمع کرد. آن زمان ارتباطات مثل حالا راحت نبود و خیلی مهم بود که چندین هزار زن یکجا جمع شوند و با هم تبادل نظر و گفتگو کنند. برای جمهوری اسلامی هم این یک فوروم بود که به او اجازه میداد تا به یک مجامع جهانی بیاید و در مقابل سازمانها و فعالین جنبش زنان از سراسر جهان از سیاستهای خود مربوط به زنان دفاع کند و این نقشی بود که سازمانهای زنان که از سوی جمهوری اسلامی گسیل شده بودند بر عهده داشتند. در کنفرانس میگفتند که زنان در ایران هیچ مشکلی ندارند؛ خیلی راحتند؛ و این پوشش، شکل زندگی و قوانین تبعیض آمیز را زنان خودشان در ایران انتخاب کرده و میخواهند.
شعله نتیجه را برای زنان جمهوری اسلامی «بسیار بد» ارزیابی میکند.
شعله: با اینکه تعداد ما کم بود، ولی از صبح کله سحر تا نیمهشب با برنامهریزی و تقسیم کار میان خودمان، هیچ سمیناری از زنان جمهوری اسلامی را از دست نمیدادیم و همهجا با رعایت شیوههای دمکراتیک حضور پیدا میکردیم. به سخنرانیشان گوش میدادیم، بعد دست بلند میکردیم و حرفهایمان را میزدیم و بارها از سوی زنان شرکتکننده از دیگر کشورها تشویق و حمایت شدیم. حضور ما برجسته بود.
شیوه پاسخ
در فیلم زنان تبعیدی را میبینیم که با پرسشهایشان از زنان چادرمشکی دررابطه با ارث برابر، چند همسری، شهادت زن و یا حق سفر زن بدون اجازهی شوهر میپرسند و زنان محجبه دستپاچه نمیدانند چه پاسخی بدهند.
شعله: در این فیلم تنها یکی دو نفر از زنان محجبه اند که بر موضوعی که باید دفاع کنند مسلط هستند. در اکثر نشستها چنین بود. فکر میکنم برای بسیاری از زنانی که از ایران آمده بودند اولین بار بود که با زنان تبعیدی و معترض روبرو میشدند و در برابر چنین سئوالاتی قرار میگرفتند. آن دوران در ایران جو خفقان خیلی شدید بود و این مباحث هنوز فرصت ابراز علنی نیافته بود. امروز ما در رسانههای اینترنتی مباحث مربوط به آزادی و برابری زنان را طرح میکنیم که در خارج و در ایران خوانده میشوند. آن زمان این امکان نبود. زنانی که از ایران آمده بودند حزبالهی بودند و در محیطهای بستهای رشد کرده و با مخالفین خود چهره به چهره روبرو نشده بودند. این پرسشها برایشان غریب بود و نمیدانستند چه پاسخی بدهند. از سوی دیگر برای خیلی از پرسشها جوابی نداشتند؛ بنابراین در اکثر موارد طفره میرفتند. و هرچه حرف میزندند بیشتر رسوا میشدند و همان حرفهای خودشان کافی بود که مردم بفهمند اینها که هستند.
شعله اشاره میکند که جدا از سمینارها چندان دیالوگی میان تبعیدیان و زنان جمهوری اسلامی صورت نمیگرفت و گاه حتی دور از چشم دیگران به درگیری میانجامید.
شعله: تا وقتی شاهد داشتیم و زنان فعال کشورهای دیگر دور و برمان بودند زنان جمهوری اسلامی حفظ ظاهر میکردند، ولی به محض اینکه شاهدی نبود رفتارشان خصمانه میشد. یعنی عصبی میشدند و حتی به ما حمله میکردند.
دستآوردهای کنفرانس پکن
شعله یکی از پروژههای مهم جنبش زنان ایرانی را کنفرانس پکن میداند و برای روشن ساختن این اهمیت به چند نکته اشاره میکند.
شعله: یکی اینکه ما توانستیم در میان چندین هزار زن از سراسر جهان حرفهایمان را بزنیم؛ تبلیغ و افشاگری کنیم و تماس برقرار کنیم. دوم اینکه ما زنان تبعیدی از کشورهای مختلف که از وجود هم خبر نداشتیم، یکدیگر را ملاقات کردیم و بسیاری از ما اولین بار در پکن با هم آشنا شدیم. سوم اینکه زنانی که از سوی جمهوری اسلامی آمده بودند ـ کسانی که در میان آنان بُر خورده بودند و شاید کمی صادق بودند و فکر میکردند دارند واقعا کاری برای مسائل زنان میکنند ـ با دیدن ما متوجه شدند که تصویری که از ما داشتند که به زعم جمهوری اسلامی مخوف و تروریست بود، دروغ است. دیدند که ما هم زنانی هستیم مثل همهی زنان، فقط تجربیات، منافع و عقایدمان با آنان متفاوت هست. دیدند و شنیدند که کسانی در میان ما اعضای خانوادهشان در جمهوری اسلامی اعدام شده بودند و یا خودشان زندانی سیاسی سابق بودند و روایت رنجهای ما را از نزدیک شنیدند. یک روز داشتم در کریدور با عجله میدویدم که خانم محجبهای مرا یک لحظه نگه داشت و همانطور که دور و برش را نگاه میکرد که کسی او را نبیند گفت که «من میخوام یک چیزی بگم. همهی ما که با این دار و دسته جمهوری اسلامی اومدیم، یک جور فکر نمیکنیم و بعضی از ما هم مخالفیم و انتقاد داریم. این را از قول من به دوستانت بگو.» این فرد محبوبه عباسقلیزاده بود که من بعدها که عکسش را دیدم متوجه شدم که آن زن محبوبه بوده است. البته اگر حافظهی تصویریام اشتباه نکرده باشد. آن دیدار روی کسانی مانند محبوبه تأثیر گذاشت و تلنگری زد.
اپوزیسیون فعال در رسانهها
شعله به نقطه اوجی در کنفرانس پکن اشاره میکند. با پایانیافتن سمینارهای ان جی اوها، کنفرانس بخش دولتی در محوطهای محافظتشده در خود پکن شروع میشود.
شعله: ما حدود ده نفر بودیم که داوطلب شدیم خودمان را به محوطهی دولتی برسانیم و هنوز باور نمیکنم چگونه موفق شدیم که از صف کنترل پلیس چین رد شویم. ولی موفق شدیم! درست در ساعتی که هیأت دولت جمهوری اسلامی از اتوبوس خود پیاده شدند تا وارد سالن شوند، ما شروع کردیم به شعار دادن، فریاد زدن و پخش اعلامیه. در عرض سه چهار دقیقه تمام رسانه های بینالمللی که در کنفرانس حضور داشتند بیرون آمدند و با ما مصاحبه کردند. سیانان و بیبیسی هم نشان دادند. بعد پلیس و ارتش چین دو سه تا اتوبوس آوردند و ما را محاصره کردند تا دیده نشویم. فکر میکردیم که ما را میگیرند و دولت چین ما را تحویل جمهوری اسلامی میدهد! از یک سو پلیس ما را میکشید و از سوی دیگر خبرنگاران رسانههای مختلف که از ما دفاع میکردند. بالاخره به کمک ژورنالیستها و دوربینهایی که چینیها نمیخواستند چنین صحنههایی را مخابره کنند توانستیم از مهلکه فرار کنیم. بازتاب این ماجرا در رسانههای مختلف غنیمت بزرگی بود که صدای ما را به دنیا برساند و نشان دهد که اپوزیسیونی در مقابل جمهوری اسلامی وجود دارد که تا پکن هم دنبال آنان میرود! حضور ما در کنفرانس پکن شاید برای اولین بار در آن سال ها به سازمان های زنان و مردم دنیا تصویر دیگری از زن ایرانی را نشان داد که با تصویری که جهان از زن ایرانی داشت که توسط جمهوری اسلامی ارائه میشد متفاوت بود.