حق آزادی حرکت زنان

فرزانه میلانی در گفت‌وگو با زمانه، درباره آخرین کتاب خود، « کلمه و نه شمشیر، زنان نویسنده ایرانی و حق آزادی حرکت »‌* توضیح می‌دهد.

فرزانه میلانی – عنوان کتاب من به انگلیسی Words, Not Swords است و بحث محوری آن هم این است که در جوامع اسلامی و در تمام جوامع مردسالار یک جدایی بین دنیای زن و مرد وجود دارد. این جدایی به این ترتیب امکان‌پذیر شده که حق آزادی تحرک زن و به اصطلاح حق رفت‌وآمد آزادش، از او گرفته شده است. رفت‌وآمدی که برچسب‌های مختلف به آن نچسبانند،‌ با آن مخالفت نکنند و برای زن خطر نداشته باشد و بتواند در حیطه اجتماع و در عرصه‌های عمومی عرض اندام بکند.

شما در مورد وجود یک انقلاب سوم در تاریخ ۱۶۰ سال اخیر ایران صحبت کرده‌اید. این انقلاب کجای تاریخ ماست؟

به گمان من در ایران صد و اندی سال گذشته فقط دو انقلاب مشروطه بین سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ و بعد انقلاب سال‌ ۱۹۷۹ به اصطلاح انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده، بلکه یک انقلاب دیگر به مفهوم دقیق لغت هم رخ داده است. چرا که مفاهیم سنتی فرهنگی ما را از بیخ و بن جابه‌جا و زیرو رو کرده و آن انقلاب زنان است. مقصودم از انقلاب زنان این نیست که فقط زنان در این انقلاب شرکت داشته‌اند، بلکه مردان بسیاری با همت و شرافت جان خودشان را در این راه فدا کردند که زن هم از حق انسانی خودش بهره‌مند شود و هم‌بال و هم‌پرواز مرد باشد.

حق آزادی حرکت چقدر مهم است؟

در واقع به گمان من این مهم‌ترین آزادی محوری است. تز کتاب من روی حرف یکی از نویسندگان مورد علاقه‌ام، ویرجینیا وولف – نویسنده انگلیسی که من شاگرد او هستم و روی من تأثیر بسیاری گذاشته- بنا شده است. جمله‌ای در کتاب معروفش “اتاقی از برای خود” دارد و می‌نویسد:‌ «یک زن برای نویسنده شدن نه‌تنها احتیاج به اتاقی از آن خود دارد، اتاقی که بتواند در آن تنها به کار نوشتن خود برسد، بلکه احتیاج به استقلال مالی هم دارد.» ضمن اینکه این تئوری را کاملاً قبول دارم، اضافه می‌کنم اگر زنی آن اتاق را داشته باشد و استقلال مالی را هم داشته باشد ولی اجازه رفت‌وآمد آزاد و خروج از این اتاق را، هر وقت که خواست نداشته باشد، نه تنها حقوق انسانی این زن که حقوق ادبی او نیز نقض می‌شود.

زنان نویسنده ایرانی در به دست آوردن این حق آزادی حرکت که هنوز هم کامل به دست نیامده چقدر سهم داشته‌اند؟

به نظر من زنان نویسنده ایران در این ۱۵۰ سال اخیر که رویارویی ما با تجدد آغاز شد، پیشکسوت و پرچمدار آزادی زن و آزادی حرکت بوده‌اند. تا جایی که من افتخار آشنایی با زنان نویسنده ایرانی و آثارشان را داشته‌ام و طلبه آثارشان بوده‌ام، می‌بینم که در این نوشته‌ها همواره دو درون‌مایه اصلی وجود دارد. یکی عدم آزادی حرکت است و دیگری نیاز به حرکت، پرواز، در جریان بودن و در آب راکد نماندن و در مردابی نمردن. بنابراین اگر در این کتاب به این تئوری رسیده‌ام، خواب‌نما نشده‌ام. بلکه این تئوری بر مبنای نوشته زنان ایرانی به نتیجه رسیده است؛ بر مبنای تئوری‌ای که زنان نویسنده ایرانی در این انقلاب سوم به من آموختند.

زنان نویسنده به حکم اینکه قلم در دستانشان بوده و این بند را نه‌تنها به پای خود که به صدای خود نیز احساس می‌کرده‌اند، پیشکسوت این حرکت بوده‌اند. به گمان من تاریخ این حرکت را باید با شیرزنی به اسم طاهره قره‌العین آغاز کرد. همانطور که می‌دانید در سال ۱۸۴۸ که آغاز جنبش زنان در آمریکا و شاید جهان بود، چنین جنبشی را در ایران شروع کرد. منتها او را بعد از چهارسال به نحوی کشتند که حتی برای مردان بابی هم مرسوم نبود. او را در سکوت شب خفه کردند و در چاهی انداختند. به گمان من همین که احتیاج بود یک زن شاعر را خفه کنند، نشانه اهمیت و ویژگی اصلی این انقلاب سوم است. بعد از قره‌العین ما زنان بسیار دیگری داشتیم که جان‌شان را در راه کف گرفتند و برای این آزادی به هر نحوی که می‌توانستند جنگیدند.

آیا واقعاً در طول این سال‌ها و بعد از این‌همه تلاش مرز بین فضای زنانه اندرونی و مردانی که می‌توانستند آزادانه به هر سو که دلشان می‌خواست بروند، کمرنگ‌تر شده است؟

به این چند خط از شعر عطار در منطق‌الطیر دقت کنید و ببینید او چقدر بر اینکه این پرندگان مردوار و مردانه به کوه قاف رسیدند، پافشاری می‌کند:

شیرمردی باید این ره را شگرف

زانک ره دورست و دریا ژرف ژرف

جان بی‌جانان اگر آید به کار

گر تو مردی جان بی‌جانان مدار

مرد می‌باید تمام این راه را

جان فشاندن باید این درگاه را

دست باید شست از جان مردوار

تا توان گفتن که هستی مردکار

جان چو بی جانان نیرزد هیچ چیز

همچو مردان برفشان جان عزیز

گر تو جانی برفشانی مردوار

بس که جانان جان کند بر تو نثار

ببینید در این چند خط کوتاه چندین بار واژه مرد و مردوار تکرار شده است. حال آنکه برای بسیار جالب بود که کمپین یک میلیون امضا در ایران شعار خود را چهره به چهره، رو‌به‌رو، کوچه به کوچه،‌ دربه‌در انتخاب کرده‌ است. شعر متعلق به قره‌العین است و از آن مهم‌تر شعری است که بر مبنای حرکت، کوچه به کوچه و در‌به‌در رفتن این زنان است.

می‌دانیم که متآسفانه بسیاری از فعالین کمپین یک میلیون امضا در زندان هستند و یا به قید وثیقه‌های سنگین آزادند، ولی به نظر من شاید بشود این زنان را زندانی کرد، ولی نیاز به حرکت و آزادی و آزادگی را نمی‌شود زندانی کرد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *