جای بسی خوشحالیست و تشکر میکنم برای فرصتی که در اختیار ما گذاشتید که ما به همراه همه زنان دنیا در روزجهانی زن در مورد مسائل زنان صحبتی داشته باشیم امیدوارم وضعیت زنان روز به روز در همه جای دنیا خصوصا در کشور خودمان بهتر بشود و ما هم بتوانیم مثل همه زنان دنیا با خیالی راحت و بدون دردسر دور هم جمع بشویم در مورد مسائل خودمان حرف بزنیم.
وضعیت فعلی زنان در آذربایجان جدا از وضعیتی که در کشور بردیگر زنان میرود نیست همان نگاهی که حاکمیت در مورد زنان دارد در این منطقه نیز دیده میشود نقشی که جنسیت زن تعیین کننده آن است، یعنی بالاترین نمود آن در نقش مادر و همسربودن خلاصه میشود.
این اصل حتی در مورد زنان همراه و همفکر نظام مرد سالار که در عرصه های عمومی حضور دارند اهمیت دارد وتلاش میشود که برجسته نشان داده شود. مثلا خانم عشرت شایق یکی از نمایندگان تبریز در مجلس هفتم در یک مصاحبه ای میگوید: « من زمانی وارد عرصه ی فعالیت سیاسی شدم که خیالم از بابت بچه هایم راحت شد!هرچند در گفته های این خانم با توجه به سوابقی که در تبلیغات خود برای جلب آرای مردم ذکرکرده بود جای شک دارد چرا که لازمه چنین سابقه ای حضور طولانی در عرصه سیاست و اجتماع است.»
ولی هدف اصلی از بیان این گونه مطالب الگو سازی برای زنان مطلوب این نظام است که میخواهند بگویند برای زنان ما اولویت اول نقش هایی هست که در خانه هایشان دارند یعنی اول همسر و مادر هستند بعد نماینده مجلس یا هرنقشی و مقامی که در اجتماع بر عهده گرفته اند.
لازم است اشاره شود زنی که تلاش میشود بعنوان زن نمونه برای این نظام ساخته شود شخصیتی است با ایفای نقش کامل در همه جا، یعنی زنان مورد نظر آنان باید بسیار قوی، بسیار صبور، بسیار هوشمند، داری توانایی های بیشمار و… باشند تا اگر از وظایف مادری و کدبانوگری خود فراغتی یافتند بتوانند در عرصه های عمومی نیز حاضر شوند برای همین است که ریسک قبول مسئولیت در زنان بسیار بالاتر از مردان ماست زنان هرجا مسئولیتی قبول کردند زیر ذره بین هستند تا در صورت بروز کوچکترین اشتباهی مچ گیری شوند در حالیکه برای مردان شرایط اینگونه نیست.
ونمونه بارز چنین دیدگاهی بسیار پائین بودن درصد حضور زنان در پست های عالی مدیریتی است و شاید یکی از دلایلی که پس از گذشت ٣٠ سال از عمرانقلاب، نظام همچنان در تربیت زنان مدیر ناموفق عمل کرده و در مقایسه با تعداد مردان مدیر تربیت کرده، قادر به تربیت زنان نشده همان نگاه جنسیتی و تفکیک وظایف براساس نقش جنسیتی است که نمود آن درتعداد بسیاراندک زنان در پست های عالی درمقایسه با مردان است. هروقت پرسش میشود که چرا به زنان ما در سطوح عالی مسئولیت داده میشود فورا بحث شایسته سالاری را پیش میکشند و برای همین تعداد اندک زنان حاضر در عرصه های اجتماعی نقش در نظر گرفته شده بیشتر در جهت پادویی نظام مرد سالارخلاصه شده است، ما در اینجا قصد توهین به این زنان را نداریم چراکه کارکرد دیده شده در نقش محول شده به آنان چنین برداشتی را قوت میدهد.
و یکی از دلایل این ادعا سرازیر شدن بخش عظیمی ازنیروی کار زنان به بخش خدمات است و حتی حضور زنان در نیروی انتظامی و سپاه با وجود مردانه بودن شغل در این چار چوب تفسیر میشود مثلا در این ارگان ها شما زنان دارای درجات عالی فرماندهی را نمیتوانید ببینید و زنان خیلی کمتر از مردان دارای درجاتی بالاتر ازستوان و سروان دارند هرچند از لحاظ قانونی مانعی وجود ندارد اما درعمل دست یابی به درجات عالی برای این زنان خیلی مشکل تر است ونیز علت اصلی حضور زنان در این نوع پست ها وجود موانع شرعی مردان در برخورد با زنان و نداشتن وجه ی موجه در نزدمردم است .و استفاده از زنان نظامی برای رفع مانع شرعی طراحی شده است .
در زمان خاتمی در رابطه با بهبود وضعیت زنان تلاش هایی صورت رفت اما با اتمام دوران ریاست جمهوری او نتوانست ریشه بگیرد وعمر آن کوتاه بود.
درحال حاضر در استان ما آذربایجان شرقی در سطح عالی مدیریت ٢ زن شانس حضور دارند یکی خانم شایق نماینده مجلس هفتم و دیگری خانم پیر سمساری معاون استاندار درنهاد خانواده و امور بانوان اما میزان فعالیت اینان نیز در چارچوب نظام مرد سالار حاکم تعریف میشود خانم پیر سمساری مسئول اجرای طرح دولتی رحمت است که هدف آن برگزاری کلاسهای آموزش قرآن واحکام برای زنان و دختران است همان کاری که سال های سال است سازمان تبلیغات اسلامی و بسیج با صرف پودجه های کلانی متولی آن است و نتیجه آن منجر به اجرای طرح امنیت اجتماعی توسط پلیس شده است این خانم اگر هم حرفی برای گفتن در مورد زنان داشته باشد از نظر مقررات قادر به انجام چنین کاری نیست و خارج از وظایف محوله اوست.
خانم شایق هم در طول ۴ سال نمایندگی عملکرد ی قابل ارائه در رابطه بهبود وضعیت زنان در کارنامه خود ندارد.
هماطور که قبلا نیز اشاره شد وضعیت زنان در منطقه آذربایجان جدا از وضعیت دیگر زنان ایرانی نیست نظام حاکم در ایران نظامی است سنتی و تمام کار گزاران آن نیز انسان هایی با نظام فکری سنتی هستند ودر اینجا نیز بعلت شرایط خاص قومیتی، مردان تصمیم گیرنده سنتی تر از مرکز درمورد زنان برنامه ریزی میکنند.
انچه ما را به آینده امید وار میکند و نوید بخش برای زنان است حضور روز افزون زنان در نهاد ها و سازمان های غیر دولتیست و الان تعداد زنان حاضر درنهاد های مدنی بیش از مردان است و همین حضور خودبخود باعث رشد خود آگاهی زنان ما خواهد شد برای همین است حاکمیت از رشد نهاد های مدنی در هراس است و با طرح و بزرگنمایی تئوری براندازی مخملیین برای فعالین نهاد های مدنی مشکل ایجاد میکند و مانع فعالیت آنان میشود و فضایی نا امن را برای آنها ایجاد میکند تا به انزوا کشید شوند و جرئت حضور در عرصه های اجتماعی را نداشته باشند.
دوسال است که در استان ما از برگزاری مراسم ٨ مارس بشدت جلوگیری میشود و تمامی برنامه های مربوط به آن با تهدید واعمال فشار لغو میشوند حرف زدن از زنان و مسائل مربوط به آنان به مسئله امنیتی تبدیل شده است زنان اینجا علاوه بر همشهری درجه دوم بودن بعلت تبعیض قومیتی تحت ظلم مظاعف تری هستند و با آنها مثل همشهری درجه چهار رفتار می شود.
بخشی از تلاش زنان اینجا صرف گفتمان با دیگر زنان هم فکر مرکز نشینی میشود تا ثابت کنند شرایط در اینجا متفاوت تر هست.