جنبش زنان ایرانی و مشکل حجاب / مژده نورزاد

حجاب از لحاظ لغوی به معنی پوشش، پرده و منع است و آنچه میان دو چیز واقع شود و در اصطلاح فقهی به معنای پوشش زن در برابر بیگانه.حجاب در قرآن به عنوان مثال در سوره نور به این شکل مطرح شده:” ای پیامبر به زنان مؤمن بگو نگاه های خود را فروبندند و دامن خویش را پاک نگه دارند وزینت خود را آشکار نسازند ، مگر آنچه که خود ظاهر باشد و باید روسری های خود را برگردن خویش فرواندازند و زینت خود را آشکار نکنند، مگر برای شوهر، پدر، پدرشوهر، پسر، پسرشوهر، برادر، پسربرادر، پسر خواهرشان، زنان مؤمن، کنیزان، غلامان، مردان کم خرد فاقد شهوت واطفالی که از عورت زنان چیزی نمی دانند. ونباید پای خود را برزمین بکوبند تا زینت های مخفی شان معلوم گردد.”

مصطفوی در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم می نویسد: ” در شان نزول آیه فوق آمده: مرد جوانی از انصار در شهر مدینه زنی را دیدکه از روبرو می آید. در آن زمان زنها عادت داشتند که مقنعه را پشت گوش خود می انداختند.نگاه مردهمچنان برزن بود تا از کنارش عبور کرد. وی بدون آن که نگاهش را از زن بردارد، به راه خود ادامه داد، در این حال، استخوان یا شیشه ای که بر دیوار بود، صورتش را خراشید و خون بر بدن و لباسش جاری شد. به خدمت رسول خدا رسید، وقتی پیامبر وی را در این حالت دید، فرمود این په وضعی است؟ در این زمان آیه فوق نازل شد.این آیه از مهم ترین آیات مورد استدلال برای لزوم حجاب است، زیرا تمام زنان مؤمن را مورد خطاب قرار داده و شبهه اختصاص حکم به زنان پیامبر در آن راه ندارد. به صراحت بیان می کند زنان باید روسری را بر گردن خود قراردهند و از پوشش سر سخنی به میان نیامده ولی عدم ذکر پوشش سر به دلیل بدیهی بودن آن است.”

البته حجاب فقط در اسلام نیست، در میان یهودیان بوده، در تمدن های قدیمی بین النهرین بوده، در تمام مناسبات پدر/ مردسالارانه وجود داشته، یعنی قدمت آن خیلی بیشتر از اسلام است.ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن به این موضوع اشاره می کند: “پس از داریوش مقام زن خصوصن در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کارکردن ناچار از آمدوشد در میان مردم بودند، آزادی خود را حفظ کردند، ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بود، رفته رفته امتداد پیداکرد و سراسر زندگی اجتماعیشان را فرا گرفت.زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند.”
البته کسانی هستند مانند محقق داماد یا احمد قابل که پوشش بدن را لازم می شمارند، ولی پوشش سر و گردن را مستحب شرعی می دانند.

حجاب یک ابزار پدر/ مردسالارانه است برای کنترل رفتار جنسی زن و اصولن برای کنترل شخصیت زن. تمام مذاهب هم از این ابزار استفاده کرده اند، در ادیانی مانند یهودیت ومسیحیت در طی سال های طولانی رفرم هایی صورت گرفته، در اسلام این رفرم اتفاق نیفتاده و ما اینک با حجاب به عنوان پرچم اسلامیست ها مواجه هستیم.واقعیت این است، هر جا اسلام سر کار آمده، نمونه اش در ایران، افغانستان، سودان، حجاب وجود دارد.
از نظر کسانی که حجاب را واجب می دانند زن یک جنس است، یک موجود جنسی که صاحب دارد،
صاحبش پدرش ، همسرش یا برادرش است.قرائتی رئیس ستاد نماز جمعه به صراحت می گوید:” شما جنس مرغوب را در کادو می پیچید، روی تلویزیون پارچه می اندازید، کتاب قدیمی را جلد می کنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمی دهید.بنابراین جلد و حجاب نشانۀ ارزش است.” یا مطهری در کتاب مسئله حجاب، زن را به درّ درون صدف تشبیه می کند.

سهیلا وحدتی در مقالۀ حجاب ودیدگاه زنان پس از انقلاب اسلامی می نویسد:” نقش حجاب در واقع زمینه ساز فرهنگی می شود که زن را به شدت در زمینۀ رفتار جنسی کنترل می کند تا از او موجودی بدون هویت جنسی، منفعل و تابع مرد بسازد.زن تنها با کنارگذاشتن و دوری کامل از وجه جنسی می تواند در جامعه حضور یابد.” چیزی که در ایران اتفاق افتاد، خمینی در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ در بارۀ حجاب زنان سخنرانی کرد.بعد از آن سخنرانی ما شاهد تظاهرات خودجوش و وسیع زنان در ۱۷ اسفند ۵۷ بودیم.برخورد سازمان های سیاسی آن زمان را با این تظاهرات به خاطر داریم.سازمان های سیاسی چپ آن دوره به این بهانه که مسئلۀ حجاب در مقایسه با خواسته های دیگر و خطر ضدانقلاب و مهم بودن مبارزه ضدامپریالیستی، غیرعمده و کم اهمیت است، از این تظاهرات حمایت نکردند. باوجودی که بسیاری از طرفداران این سازمان ها در آن تظاهرات حضور فعال داشتند.اساسن بسیاری از ما زنان طرفدار این سازمان ها معتقد بودیم که با پیروزی انقلاب سوسیالیستی مسئلۀ زن هم حل می شود، از جمله مسئلۀ حجاب. حجاب معضل زنان قشرهای متوسط مرفه بود، مشکل زنان طبقۀ کارگر نبود.عدم حمایت این سازمان ها یک اشتباه فاحش سیاسی بود، ولی چیزی که باعث تعجب من می شود این است که بسیاری از ما زنان اشتباه سازمان های چپ را می بینیم ولی در مورد سیاست های دولت موقت، نهضت آزادی و جبهه ملی سکوت می کنیم. در حالی که در زمان وزارت مبشری (وزیر دادگستری) و احمد صدر حاج سیدجوادی (وزیر کشورودادگستری) کلیۀ حقوق قانونی زنان لغو شد.(لغو لایحۀ خانواده زمان شاه).ناصر تکمیل همایون از جبهۀ ملی می گفت که:” باید بروجه آزادی بخش انقلاب برای زنان ایرانی تأکید کنیم.این جنبه بسیار مهمتر از نحوۀ پوشش یا دیگر مسائل جزئی زندگی اجتماعی است.”

این صحبت ها هنوز هم در مورد حجاب وجود دارد.هنوز هم عده ای مسئلۀ حجاب را فرعی و دور از نیازهای زنان ایرانی می دانند.به نظر من امّا مبارزه علیه حجاب اجباری در سال ۱۳۵۷ آغاز مبارزه برای آزادی خواهی بود و تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری نخستین تظاهراتی بوده که در زمان قدرت سیاسی حاکم انجام شد.درآن زمان جمهوری اسلامی هنوز از نظر قانونی وجود نداشت، بلکه پس از رفراندم فروردین ۱۳۵۸ به وجود آمد، ولی خمینی عملن قدرت را در دست داشت.این مبارزۀ آزادی خواهی تا به امروز ادامه دارد.

شهین نوائی در نوشته اش” گوشه ای از فعالیت های زنان ایرانی در دیاسپورا” می نویسد:” در پائیز ۱۳۸۹ سفارت خانه های ایرانی خارج از کشور اعلام کردند که پاسپورت زنان فقط با عکس باحجاب معتبر خواهدبود.فعالان اجتماعی زنان درآن زمان در خارج از کشور به مقاومت ورسواکردن جمهوری اسلامی پرداختند و به این ترتیب پاسپورت های این زنان لغو شد و آنها بالاجبار درخواست پناهندگی سیاسی دادند.” این زنان درخواست پناهندگی سیاسی کردند به خاطر مقاومت شان در برابر حجاب اجباری.این از نظر من مبارزه برای آزادی است.

زنان ما طی ۳۲ سال گذشته با بدحجابی که اعتراض علنی به حجاب اجباری است در برابر جمهوری اسلامی مقاومت کردند.همواره خواستۀ رفع حجاب اجباری خواست بلاواسطۀ زنان بود.رحیم مشائی رئیس دفتر احمدی نژاد در یک سخنرانی در دانشکاه علم وصنعت سؤالی می کند:” هم اکنون اگر قانونی بود که حجاب الزام ندارد، چنددرصد خانم ها باحجاب بودند، منظورهمین روسری است.چرا هزاران منبر ونصیحت و خطابه تأثیر لازم را نداشته؟ البته بی تأثیر نیست. کجای کار ما اشکال دارد؟”

این آقا هم فهمیده که رفع حجاب اجباری خواستۀ بلاواسطۀ زنان است. زنان همه جا، در کوچه و خیابان در دانشگاه و محل کار به صورت روزمره با بدحجابی به مبارزه علیه مقررات و قانون رسمی رژیم موجود می پردازند.بی جهت نیست که امام جمعۀ مشهد در نماز جمعه از دست این زنان به ستوه در می آید و می گوید:”حاکمیت این نظام، حاکمیت ارزش های دینی و حاکمیت حجاب و عفاف است و بی حجابی بایدبه عنوان نیروی ضد حکومتی براندازی شود. بی حجابی یک بلای خانمان سوز است.تمام دلواپسی های ما برای مبارزه با بی حجابی است.”

پس از طرح ارتقای امنیت اجتماعی بدترین خشونت ها به زنان برای بدحجابی اعمال شد.عکسها و فیلم ها زنانی را نشان می دهند که با سر وصورت خونین از طرف مأموران امنیتی رژیم دستگیر، توهین وجریمه می شوند. این اعتراضات پیش درآمد اعتراض وخیزش مردمی سال ۸۸است.در سه دهۀ گذشته بیشتر درگیری ها در خیابان ها به خاطر مسئلۀ حجاب و جداسازی جنسیتی بوده است.چند سالی است که سیاست رسمی، دیگر قادر به نادیده گرفتن خواست حجاب اختیاری نیست.ولی چیزی که برای من سؤال ایجاد می کنداین است که چرا مسئلۀ حجاب با وجود اهمیتش جزو خواسته های جنبش زنان نبوده و به عنوان یک مطالبه مطرح نمی شود.

همۀ ما می دانیم که حجاب پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است، چشم اسفندیار این رژیم و یک رکن بنیادی برای بقای جمهوری اسلامی است. برخورد با حجاب به این خاطر دشوار است ولی غیرممکن نیست.کمااینکه دیدیم زنانی را که در ایران راجع به مسئلۀ حجاب نوشتند، برخورد نمودند، سؤال مطرح کردند که چرا جنبش زنان به مسئلۀ حجاب نزدیک نمی شود؛ نمونه اش زهره اسدپور از کمپین یک میلیون امضاء رشت و شادی صدر درسال ۲۰۰۸ است.این خواسته امّا جزو مطالبات کمپین یک میلیون امضاء نیست.

کمپین یک میلیون امضاء در جوّ اجتماعی و سیاسی بسیار نامناسبی برای تغییر قوانین تبعیض آمیز آغازبه کار کرد.برای من این کار باارزش است، هرگونه کار روشنگری برایم ارزشمند است، دفترچه ای تهیه شد، زنان به توضیح قوانین تبعیض آمیز پرداختندو تظاهرات گذاشتند.آگاهی دادن نسبت به قوانین تبعیض آمیز کمپین برای بردن ادبیات فمینیستی به جامعه نقش مهمی داشته است.

علت اینکه کمپین مسئلۀ حجاب را به عنوان مطالبه مطرح نمی کند، فقط به خاطر سیا ست سرکوب و ترور جمهوری اسلامی نیست. سرکوب و خشونت رل مهمی بازی می کند ولی تمام قضیه نیست.مشکل دیگر، تسلط گرایش اصلاح طلبی برکمپین است، گرایشی که نگاه به بالا دارد، گرایشی که اصلاحات را در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی می خواهد. کسی که بخواهد در حد اصلاح طلبی با جمهوری اسلامی مبارزه کند نمی تواند حجاب اجباری را که ستون نگهدارندۀ رژیم و پرچم جمهوری اسلامی است به زیر علامت سؤال ببرد.

کمپین جمع همگنی نیست، فقط از زنان اصلاح طلب تشکیل نمی شود، زنان سکولاری که سابقۀ فعالیت های سیاسی و حتی زندان در جمهوری اسلامی دارد هم در آن فعالیت می کنند ولی جوّ غالب در دست اصلاح طلبان است. چندی پیش فیلمی را از بحث های درونی زنان ایران در مورد پیش نویس منشور زنان دیدم.دختر جوانی در آن جمع خیلی صریح در مورد حجاب و آزادی پوشش صحبت کرد.خانم فیلمساز می گفت که بسیاری از زنان حاضر اعتراض کردند وبر این نظر بودند که این قسمت از فیلم بهتر است حذف شود و نشان داده نشود.مسئلۀ حجاب مشکل آنان نبود.

مطرح نکردن حجاب به عنوان مطالبه به جز فاکتور سرکوب و گرایش غالب اصلاح طلبی، به خاطر دید بسیاری از ما زنان نسبت به حجاب هم هست.بسیاری از ما زنان حجاب را به عنوان ابزار پدر/مردسالارانه برای کنترل شخصیت زن نمی بینیم. در خارج از کشور هم که سرکوب و فشار مستقیم از طرف رژیم نیست،هنوز هستند زنانی که مسئلۀ حجاب را عمده نمی بینند، شعار در مورد رفع حجاب اجباری را در تظاهرات سه سال پیش در خارج از کشور در حمایت از خیزش مردمی سال ۸۸ انحرافی می دانستند.حتی بدحجابی زنان را در ایران نشانۀ مقاومت آنان در برابر سرکوب وفشار رژیم نمی بینند.بارها در طی سال های گذشته در مقابل ادعای من که مبارزه در مقابل حجاب اجباری مبارزه برای آزادی است، از بسیاری زنان شنیدم که می گفتند:” از کی تا حالا ماتیک زدن و چهار تاخال شوید را از مقنعه بیرون انداختن مبارزه است.”

در پالتاکی که چند ماه پیش از طرف گروه کاری مقابله با حجاب شبکه بین المللی همبستگی با مبارزات زنان ایران در مورد مخالفت با حجاب کودکان در مدارس آلمان داشتیم، چند نفر مطرح می کردند که با حجاب تنها به عنوان فرم پوشش حکومتی در ایران مخالف هستند.یعنی هستند کسانی که حجاب را نه به عنوان نماد کنترل بدن و نه به عنوان کنترل سکسوالیتۀ زن و نه به عنوان نماد تحکیم قدرت مرد برزن و نه به عنوان نشان دهندۀ زن به عنوان ابژۀ جنسی که باید از چشم نامحرم محفوظ بماند و نه به این عنوان که حجاب وکنترل سکسوالیته، حوزۀ اقتدارپدر/مردسالاری بوده وهست، می بینند.در این موارد دوست دارند سکوت کنند.

در آخر بحثم مایلم خواست ممنوعیت حجاب کودکان در مدارس آلمان را مطرح کنم.صحبت از حجاب کودکان به صورت تابو در آمده.بسیاری به نام دفاع از آزادی مذهب نمی خواهند راجع به آن نظر دهند. من فکر می کنم یک کودک نمی تواند اختیاری حجاب را قبول کند. یا در قبول حجاب، اجبار از طرف خانواده اعمال می شود، یا اینکه کودک از سنین پائین برای قبول حجاب تربیت می شودو انتخاب دیگری ندارد.کودکان با داشتن حجاب سکسوالیزه می شوند.روسری کودکان را به عنوان “دیگری” ازلحاظ اجتماعی و بدنی محدود می کند.حجاب در سنین کودکی ضایعات روحی بسیاری برای کودکان به بار می آوردو محیط زیست آنان را جنسی می کند.مسئله فقط سر یک تکه پارچه نیست، بلکه بر سر جدائی جنسیتی است، مانند معاف شدن از شرکت دختران در درس شنا، ورزش، مسافرت های جمعی در مدرسه و…اینها اتفاقن درس هائی هستند که برای رشد و روحیۀ جمعی در مدارس مهم است.برای پرورش و تربیت روحی وبدنی اهمیت دارد. غیر از این نکات از سال ۱۳۵۷ که رژیم جمهوری اسلامی در ایران سر کار آمده، حجاب به عنوان پرچم اسلامیست هاست. روسری دیگر یک مسئلۀ شخصی نیست یک عرف مذهبی نیست، یک سیاست است. ما باید مارش اسلامیست ها را جدّی بگیریم.

ال مادودی یکی از رهبران فکری بنیادگراها در اسلام که نوشته هایش به عنوان مواددرسی در مدارس قرآن آلمان و انگلستان تدریس می شود، می نویسد:” اسلام و دمکراسی با هم سازگار نیستند. من به شما می گویم که دمکراسی سکولار در هر شکلی با مذهب شما واعتقادات شما در تضاد است.اسلام شما با این سیستم زشت و زننده تفاوت اساسی دارد.هرجا اسلام حکومت میکند، این سیستم کثیف نباید وجود داشته باشد.”

ما باید سر این نکته بکوبیم که ما در آلمان جدائی کامل مذهب از دولت و آموزش وپرورش را می خواهیم. ما خواهان ممنوع شدن هرگونه نشانه های مذهبی، از صلیب گرفته تا روسری و کیپای یهودی ها از کلاس های درس هستیم. تساوی حقوق زن و مرد را نباید به بهانۀ آزادی مذهب زیر علامت سؤال ببریم. هیچ مذهبی برابری زن و مرد را به رسمیت نمی شناسد.به این خاطر ما باید با بودن این نشانه های مذهبی در کلای های درس مخالفت کنیم. لائیسیته را در آلمان به عنوان یک خواست به میان مردم ببریم. ما باید خواهان ممنوعیت روسری برای کودکان در مدارس آلمان شویم.نباید به گروه های راست پوپولیستی اجازه دهیم از این مسئله سوء استفاده کنند و این راه مبارزۀ لائیک رامنحرف نمایند.اگر ما به حجاب کودکان در مدارس به خاطر احترام به آزادی مذهب تن دهیم، باید به تدریج چندهمسری را هم بپذیریم، مشکلی که در کانادا پیش آمد.

ما باید روی این مهم تأکید کنیم وقتی مذهب با تساوی حقوق زن ومرد و ارزش های دمکراتیک که اروپا برای به دست آوردنش مبارزۀ خونین کرده، ناخوانی دارد دیگر تولرانس در مقابل این احکام اسلامی معنی ندارد.
حقوق زنان،حقوق کودکان،حقوق بشر جهان شمول است ونباید به نام مذهب یا فرهنگ محدود شود.

mojdeh.noorzad@yahoo.de

فایل صوتی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *