بیش از سی سال است که پس از تجربه تلخ جمهوری اسلامی و واکنش «برادران» و «رفقا» به سرکوب زنان، در خارج از ایران جنبش مستقل زنان ایرانی شکل گرفته است. این جنبش کوشیده هر ساله در آلمان سمینارهایی با مضمون ریشه یابی ستم جنسیتی را برگزار کند. در کنار آن در سمینارهای دیگری از جمله سمینار چند روزه بنیاد پژوهش های زنان ایران هر ساله مباحث بسیاری در این زمینه مطرح میشوند. زنان «با نام» و «بی نام» بسیاری در زمینه خشونت و خشونت جنسیتی در نشریات مختلف قلم زده اند که واکنش هایی را هم بدنبال داشتند. از سال گذشته و بعد از مقاله خانم شادی صدر ، گویا دوباره برخی مردان ایرانی متوجه شدند که روی سخن با ایشان است و واکنشها پاگرفت.
اخیرا هم در نقد مصاحبه تلویزیونی خانم شادی صدر، آقای نریمان رحیمی مقاله ای با عنوان «فقر فمینیسم ایرانی» نگاشته است. آقای رحیمی میگویند: بدون اینکه انتظار داشته داشته باشیم شادی صدر در یک گفتگوی کوتاه تلویزیونی بخواهد تئوری فمینیستی را بشکافد، ولی لااقل میتوان انتظار داشت که از هسته مرکزی فمینیسم و تحقیقات جنسیتی شروع کند، یعنی اینکه پیش از همه چیز این را بگوید که اصلا جنسیت چیست؟ چگونه در جامعه شکل میگیرد؟ آیا فقط این جنسیت زنانه است که یک محصول اجتماعی است که از ابتدای تولد روی تک تک ما تاثیر میگذارد و آنچه را هستیم میسازد و بطور مداوم بازتولید میکند؟ یا اینکه جنسیت مردانه هم یک برساختهٔ اجتماعی است؟
اولا اینکه چگونه چنین عنوان بزرگ و در عین حال بی محتوایی در نقد یک مصاحبه کوتاه و غیر جدی تلویزیونی انتخاب میشود، جای تامل است و در ثانی فمینیسم ایرانی اساسا ترکیبی بی معنی است. فمینیسم شکل رشد یافته تر جنبش آزادیخواهی زنان است که در یک دوره اجتماعی از درون گروههای زنان در اروپا و آمریکا شکل گرفته و شاخص های عمده اش مبارزه با خشونت، قدرت، اتوریته، سرکوب و آزار جنسیتی است. این جنبش در جنبش های زنان کشورهای آفریقایی و آسیایی تاثیر گذار بوده ولی جهان بینی به نام فمینیسم ایرانی ایجاد نکرده است.
در برنامه مورد نظر آقای رحیمی شادی صدر در پاسخ پرسش مجری برنامه که تعریفاش از فمینیسم چیست گفته است:
دنیایی که من به آن نگاه کنم دنیایی سراسر تبعیض است و یکی از مهمترین انواع تبعیض، تبعیض جنسیتی است. من میخواهم که در این دنیا کسی بخاطر جنسیتاش تحقیر نشود، مورد تبعیض قرار نگیرد، کتک نخورد، مجبور نباشد از چیزی صرف نظر کند، آزاد و امن باشد. همین.
جالب اینکه خانم شادی صدر در برنامه ای که بحثی تئوریک را هم مدعی نیست. به نمایندگی از فمینیستهای ایرانی هم حرف نزده که آقای رحیمی چنان تیتر پر تمتراقی را برای نقدش جستجو کند. ایشان از جانب خودش صحبت کرد. حتی اگر بحث ایشان آن کیفیت را که آقای رحیمی جستجو میکرد نداشت، باز چه ربطی به مجموعه حرکت فمینیستی دارد؟ فمینیستها از جمله ارزش های جامعه مردباور را که زیر سئوال بردند، همین رهبری شدن است. این جنبش نه مانیفست دارد و نه رهبر. در این جنبش هرزنی در کنار زن دیگر با توان خویش حرکت میکند و پاسخگوی شخص خویش است.
خانم شادی صدر در ابتدا بعنوان یک وکیل بر علیه سیستم خشن و قرون وسطایی اسلامی برخاست و بتدریج در زمینه سنگسار و مسائل زنان مطرح شد و بسیاری جوایزی که دریافت کرده بخاطر شهامت وکالت در آن سیستم است. من خوشحالم که بتدریج وزن مباحث زنان در بحث های خانم صدر تقویت شد و میشود. ولی چرا مردانی از این جهت گیری در رنجند؟
ممکن است آقای رحیمی فکر کنند که در این سه دهه نوشته های فمینیستهایی مانند مسعوده آزاد، آزاده آزاد، ایراندخت آزاده، ژانت آفاری، افسانه نجم آبادی……. چرا واکنش چندانی را در پی نداشت؟ آیا آقایان با آن نوشته ها موافق بودند؟ اگر مباحثی را که آنان طرح میکردند، در بین مردان خوانندگان بسیاری داشتند، آیا امروز با مباحثی که خانم صدر مطرح میکنند، به عنوان پدیده تازه برخورد میشد؟
اگر آقای رحیمی با فمینیسم آشنا باشند، حتما خبر دارند که شکل گیری هویت اجتماعی «زنانه» و «مردانه» از جمله مباحثی است که سالها مطرح بوده و مضمون برخی از سمینارهای زنان ایرانی را هم تشکیل داده است. کتابهایی نظیر «عقده سیندرلا»، «زن بدنیا نمیایم، زن تربیت میشوم». و… که برخی هم به فارسی ترجمه شده اند، از دیرباز مشکل اجتماعی، باز تولید نقش« زن » و « مرد » را بررسی کرده و به نقد کشیده اند. از نقش اسباب بازی های کودکان تا مدرسه و تربیت والدین در شکل گیری ارزش های کودک، سالهاست که مباحثی در متون فمینیستی منتشر میشوند. زنان فمینیست ایرانی در نشریات نیمه دیگر، گاهنامه، بنیادپژوهشهای زنان ایرانی، نشریات و سایت های زنان در این زمینه قلم زده اند.
ولی معترضین خانم صدر عموما کسانی نیستند که به سراغ چنین نشریات و یا نوشته هایی بروند، آنان میخواهند از خانم صدر آنچه را که یک وکیل متعارفا میگوید بشنوند. واقعیت اینست که بسیاری از مردانی هم که از مسائل زنان حرف میزنند، عموما مسائل زنان را مسائل زنان دیگر تصور میکنند، نه مسائل همسر، مادر و خواهر خودشان. چیزی که آزار دهنده است حقیقتی است که رک و راست در مقابلشان قرار میگیرد و پیکانی است که خودشان را هم هدف میگیرد. بهمین خاطر هم مباحث سمینارهای زنان- اگر حتی خوانده شوند- از بالای سر همه رد میشود و کسی به خود نمیگیرد، ولی بحث خانم صدر به هدف اصابت میکند و با اعتراض مواجه میشود. آیا باید که همیشه حرفهای کلی زده شود، تا آقایان نیمی را به حساب جمهوری اسلامی و نیمی را هم به حساب دیگران بگذارند و بی نیم نگاهی به خودشان با خیال راحت بخوابند؟
ناگفته نماند که شادی صدر علاوه بر صراحت و صمیمیت گفتارش به این خاطر که وکیل بوده و از مبارزات حقوق بشری برخاسته، این امکان را داشته که خوانندگان مرد بیشتری داشته باشد. اگر از درون جنبش فمینیستی برخاسته بود، از چنین «اقبالی» بهره مند نبود. مشکل «فمینیسم زدگی» فقط در مورد مردان و برخی زنان ایرانی نیست .جنبش فمینیستی در اروپا هم تا مدتها حتی از جانب جریانات چپ که از مدافعان قدیمی برابری حقوقی زن ومرد بودند، «مکروه» شمرده میشد. فمینیست ها خود را به جامعه مردانه، چه چپ و چه راست تحمیل کردند.
بنظر من که سالها در سمینارهای زنان به بررسی کلی چنین مباحثی گذراندم. بدون اینکه تلاش من و امثال من واکنش چندانی در اقشار مختلف مردان ایجاد کند، موجی راکه خانم صدر ایجاد کرده، مثبت ارزیابی میکنم. شادی صدر دقیقا به دلیل حرفه وکالت و ارتباط با اقشار متفاوت، این تجربه و توانایی را دارد که بتواند افرا د گوناگونی را مخاطب قرار دهد. جنبش فمینیستی تنها با پیشبرد مباحث کلی قادر به طرح خود در جامعه ایرانی نیست، «آب در خوابگه مورچگان» هم گاهی لازم است.
مقاله آقای نریمان رحیمی: