چنانچه بخواهید حرکتی مانند کمپین را با حرکت اجتماعی حق خواهانه ی دیگری در دنیا مقایسه کنید، آن را به کدام حرکت شبیه تر می دانید؟ از چه جهاتی؟
کمپین یک میلیون امضاء در تداوم کنشگران زنان و فرهنگ سازی در راستای تغییر قوانین تبعیض آمیز در جو اجتماعی و سیاسی که به سبب به روی کار آمدن آقای احمدی نژاد به نظر می رسید بسیار نامطلوب تر از سابق برای فعالیت های مدنی باشد، در شرایطی که بدرستی چنین برداشت می گردید که روزهای تیره ای در انتظار کنشگران جنبش های اجتماعی باشد با گامی جسورانه با تشکیل ائتلافی از کلیه نیروهایی که خواهان رفع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان بودند با بیانیه ای بکار خود آغاز نمود. این ائتلاف چهره های فرهنگی و اجتماعی که در مورد زنان فعالیت نموده بودند با تنظیم دفترچه حقوقی که قوانین تبعیض آمیز را توضیح می داد و با بهره برداری از شیوه چهره به چهره با ساختاری افقی و شبکه ای با هدف ایجاد آگاهی نسبت به قوانین تبعیض آمیز، اخذ امضاء و ارائه آن به مجلس به کار آغاز نمود.
این به عبارتی شاید نخستین باری بود که ائتلافی از افراد و گرایشات مختلف و متنوع به طور مستقل با تکیه بر بهره برداری از فضاهای عمومی و فعالیتی عینی و با خشونت پرهیزی خواهان تغییر قوانین تبعیض آمیز گردید، و قدرت حاکم را به چالش کشید.
بیانیه کمپین که حداقل موازین به توافق رسیده گرایشات مختلف در جامعه زنان فعال بود از مصمم بودن نسلی که عمدتاً در دوران جمهوری اسلامی در ایران پرورش یافته بود برای مطالبه آنچه که افراد حق خود می دانستند، آن هم از موضع قدرت بود. اگرچه در این ائتلاف برخی گرایشات نگاه به قدرت حاکم داشته اما روح حاکم بر کمپین یک میلیون امضاء روح تکیه بر مطالبات زنان و جوهر حرکت از پائین را دربرداشت.
این حرکت اجتماعی حق خواهانه را شاید بتوان با تحولات مربوط به حقوق شهروندی زنان در کشورهای الجزایر، مراکش و تانزانیا نزدیک برآورد کرد. احقاق حقوق شهروندی و برخورداری از برابری جنسیتی از منظر قانون به ویژه در بخش قوانین مربوط به خانواده، مناسبات جنسیتی زن و مرد در هر یک از کشورها با ویژگی های خاص بومی شکل می گیرد.
در مراکش و الجزایر پس از پیروزی مبارزات ضد استعماری (charrad 2001) و به عبارتی در ایران پس از انقلاب زنان به حقوق خود دست نیافتند. در مراکش گفتمان حقوقی در مقایسه با تانزانیا کمتر به حقوق شهروندی زنان توجه نمود. در تانزانیا فضای مساعدتری برای شکل گیری حقوق فردی که فرآیند توجه به حقوق زنان را در برداشت به وجود آمد. در مراکش در خلال دهه ۱۹۹۰-۱۹۸۰ نهادهای زنان به وجود آمد و این نهادها خواهان رفرم هایی در زمینه تغییر قوانین خانواده و حقوق شهروندی آنان گردید.
نقش مدافعین حقوق زنان در این کشورها کارساز بود زیرا توانستند به طور موثر فشارهائی بر نظام حاکم در دهه ۲۰۰۰-۱۹۹۰ وارد آورند. رفرم های مربوط به قوانین خانواده در سال ۲۰۰۴ که حقوق زنان را در زمینه ازدواج و طلاق گسترش داد فرآیند فعالیت های سازمان ها و نهادهای زنان در این کشور بود.
در تانزانیا در اوائل ۱۹۹۰ نمونه دیگری از این روند میل به تغییر قوانین مربوط به خانواده را می توان مشاهده نمود. (charrad 2000)
در خلال سه دهه پایانی قرن بیستم و نخستین دهه قرن بیست و یکم شاهد آن هستیم که در بسیاری از کشورهای آسیای غربی و آفریقای شمالی تعریف و باز تعریف حقوق زنان به سود قوانینی که حقوق زنان و مناسبات جنسیتی را با نزدیکی بیشتری به موقعیت و نقش زنان در جهان امروز که گفتمان برابری جنسیتی از حاشیه به مرکز سوق داده شده است به موضوعی محوری مبدل گردیده. قوانین خانواده در بسیاری از کشورهایی که اکثریت مسلمان دارند با حقوق بشر و حقوق شهروندی زنان که گفتمان برابری را مطرح می سازد در تناقض آشکار قرار دارند. این کشاکش در کشورهایی که نیروهای دولتی حاکم و نیروهای غیر دولتی مسلط بر جامعه از خوانش بنیاد گرایانه مذهب برای پیش برد مقاصد سیاسی خود بهره می گیرند کار مدافعان حقوق برابر زنان را با چالش های گوناگون مواجه می سازد. بسیاری از زنان که با حفظ هویت اسلامی خود خواهان قوانین و حقوق برابر زنان می باشند اساساً رشد بنیاد گرایی و افراط گرائی مذهبی را به مثابه پدیده هایی که تنها از مذهب استفاده ابزاری نموده برآورد می کنند در حالی که نیروهای سکولار که خواهان برابری جنسیتی می باشند تئوکراسی را گره اصلی و کور چالش های اجتماعی دانسته که رفع هرگونه تبعیض از نفی آن عبور خواهد کرد.
به نظر شما حرکت های مسالمت جویانه ای مانند کمپین یک میلیون امضا تا چه حد به لحاظ خواست و شیوه ی عمل وابسته متن اجتماعی خود است؟
تاکتیک و روش های اتخاذ شده توسط جنبش های اجتماعی یا برخاسته و متاُثر از مختصات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی جغرافیائی هر جامعه می باشد. هر جامعه روانشناسی خاص خود را دارد. نه الگوبرداری کاربردی راهگشایانه خواهد داشت و نه مسیر جنبش های اجتماعی را می توان با اتخاذ روش هایی که برخاسته از خصوصیات جامعه نیست می توان کوتاه نمود.
امروزه جنبش های اجتماعی بیشتر از هر زمان در تاریخ جوامع سیال تر هستند و تحولات اجتماعی از شتابی روز افزون برخوردار است. اصطلاح رایج “تحلیل مشخص از شرایط مشخص” در آستانه دومین دهه قرن بیست و یکم مفهومی بسیار پررنگ تر از سابق دارد. خصیصه سیال بودن و شتاب تغییرات بدان مفهوم نیست که کنشگران جنبش ها ی اجتماعی نباید اهداف کوتاه مدت و دراز مدت خود را بدقت شکل ببخشند بلکه کنشگران را بر آن می دارد که در بازه های زمانی کوتاه تری به بازبینی این اهداف پرداخته تا تعیین نمایند که استراتژی ها و تاکتیک ها نیروهای جنبش اجتماعی را در جهت موثر و هدفمندی راهنمائی می نماید.
پارادوکس هائی از قبیل جنبش اصلاح طلبانه و حکومت اصلاح ناپذیر، خواست قانون مداری از حکومت قانون گریز تدوین استراتژی های آینده نگر را در فضای بسته سیاسی به غایت مشکل می نماید.
در جهان امروز استفاده از روش های خشونت پرهیز و جنبش های اعتراضی از طریق نافرمانی مدنی از توجه فزون تری نسبت به سابق برخوردار است. اصل احترام به حقوق انسانی و کرامت انسانی بیشتر در قلب جهانیان نشسته است و توسل به خشونت از مقبولیت برخوردار نیست. این امر به ویژه در فرهنگ غالب بر جنبش های زنان در کشورهای گوناگون وزنه سنگین تری دارد. بررسی علمی پدیده خشونت در خانواده و جامعه و چرخه خشونت در حوزه های مختلف خصوصی و عمومی و مسئله امنیت و سلامت جسمی و روانی زنان، خشونت پرهیزی را می توان یکی از خصائص جنبش های زنان دانست.
توان و قدرت حرکات خشونت پرهیز در خصیصه عدالت جوئی آن ها نهفته می باشد. بی عدالتی، ظلم و ستم تحقق صلح را به مثابه یک وسیله و یا هدف ناممکن می سازد. از سوی دیگر تبعیض، نقض حقوق انسانی، خشونت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شرایط تشویق کننده ای را برای دست یازیدن به خشونت برای تحقق عدالت فراهم می آورد.
Del Vasto (1974) در “From warriors’ of peace” می نویسد که ریشه هر جنگ و خشونتی تملک، قدرت و عدالت است.
کمپین یک میلیون امضاء با اتخاذ روش های خشونت پرهیز به طور آگاهانه سهم ارزنده ای در تعمیق درک عمومی جامعه از مبارزه خشونت پرهیز و غنای ادبیات سیاسی در این زمینه داشته است. این یکی از خصائص فرهنگ سیاسی مسلط بر فعالیت کنشگران حقوق برابر زنان در ایران است که تاثیرات چشمگیری در جنبش اعتراضی متعاقب انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته در ایران داشت.
به نظر می رسد که گفتمان مبارزه خشونت پرهیز می تواند از تعمیق تئوریک و نظری در دو زمینه غنای بیشتری یابد.
نخست گرایش به رمانتیزه کردن Romanticize مبارزه خشونت پرهیز که می تواند بر مقاومت در مقابل خشونت که مورد قبول کلیه مکاتب و تئوری های خشونت گریز می باشد سایه افکند.
دوم این که ادبیات مبارزه با روش های خشونت پرهیز و نافرمانی مدنی به امر “درونی کردن” مبارزه خشونت پرهیز نیز می پردازد که به نظر من در گفتمان کنونی و جاری مبارزه خشونت پرهیز در جامعه ایران زیاد به آن پرداخته نشده است.
اگر پرهیز از خشونت در مبارزات اجتماعی خصیصه ای مورد قبول باشد این امر می باید بخشی از سیستم ارزشی افرادی که در این مبارزات شرکت می جویند هم باشد. ارزش های فردی کنشگران یک جنبش به ارزش های اخلاقی بدل می شوند که روح و شخصیت یک جنبش اجتماعی را شکل می بخشند.
همان گونه که تحقق آمال هایی چون آزادی، دموکراسی و برابری در جامعه نیازمند تلاش بی گسست رهروان و پویندگان راه این آمال ها می باشد، درونی کردن این ارزش ها در بعد فردی نیز نیاز به کار و تلاش و ارزیابی ارزش های آموخته شده و باز آموختن مکرر برای تعالی و تکامل درونی کنشگران باشد.
گسل های شخصیتی مانند گسل های زلزله در پیچ و خم مبارزات اجتماعی می تواند برای تحقق اهداف سوانح عدیده ای را بوجود آورد. از این رو می باشد که Vinoba می گوید “عرصه تربیت برای پرهیز از خشونت قلب انسان است” مبارزه برای صلح، عدالت اجتماعی، برابری و کرامت انسانی نمی تواند از محور تنفر، رقابت، خشونت های رفتاری، تک صدائی صورت گیرد بلکه از محور عشق به آمال ها و اهداف انسانی، هم یاری و همبستگی، ایمان و باور به توان بدنه جامعه می تواند تحقق یابد.
گاندی می گوید “من ذره ای تردید ندارم که هر زن و یا مردی می تواند به تمام چیزهایی که من به آن ها نائل گردیدم نائل گردد اگر همان تلاش ، امید و ایمان را داشته باشد”
اساسا در تحلیل جنبش های اجتماعی جایگاه کمپین کجاست؟ می توان آن را یک جنبش اجتماعی تلقی کرد؟
کمپین یک میلیون امضاء ائتلافی از کنشگران حقوق زنان برای تغییر در قوانین تبعیض آمیز با تکیه بر اطلاع رسانی و آگاهی دادن نسبت به این قوانین از طریق دفترچه های حقوقی و روش چهره به چهره و تماس با جامعه در فضاهای عمومی بود. این ائتلاف از طیف های گوناگون و گرایشات مختلف در بین فعالان حقوق زنان به وجود آمد. این چندگانگی نقطه قوت و سرمایه این کمپین بوده و می باشد.
اما کمپین یک میلیون امضاء در کنار سایر ائتلاف ها از جمله ائتلاف گروه زنان از دیدگاه های متنوع مذهبی و غیر مذهبی برای مقاومت در برابر بردن مناسبات جنسیتی در خانواده به سیاه راه تحجر واپسگرائی و انهدام خانواده تاثیراتی بیشتر از آنچه که در ظاهر نمایانده می شود دارند. ائتلاف ها بوجود می آیند تا با متمرکز کردن نیروهای اجتماعی حول مطالبات مشخص قدرتی کسب کنند که فزون تر از تمامیت تک تک سازمان ها و نهادها و جمع افراد شرکت کننده در ائتلاف فزون تر باشد تا بتوانند در مصاف با قدرت حاکم آن را به چالش بکشانند.
ائتلاف هائی چون کمپین یک میلیون امضاء، ائتلاف مقابله با “لایحه حمایت خانواده” کمپین ضد سنگسار و سایر حرکات اجتماعی می توانند به بستر ماندگاری برای تغییرات اجتماعی، مستند سازی، فرهنگ سازی، پرورش کادرهای کار آزموده، گسترش ادبیات جنسیتی و فمینیستی، تبدیل گردند. کمپین یک میلیون امضاء و صدها وبلاگ، دهها سایت فعال مربوط به مسائل زنان، نشریات، کارهای هنری، گفتمان برابری زنان را در جامعه تقویت کردند. کمپین بر دوش شهروندان و با تکیه بر شرکت آنان شکل گرفت. این مجموعه که ویژگی هایی چون اطلاع رسانی، ارتقاء آگاهی در زمینه مسائل حقوقی، تشویق به گسترش وسعت کمپین به صورت شبکه، نقد و نفی قدرت، بهره برداری از تکنولوژی مدرن، حضور فعال مردان جوان نکات قوت کمپین یک میلیون امضاء بوده. این مجموعه بدون شک در زمره جنبش های نوین اجتماعی و یکی از فعال ترین و امید بخش ترین جنبش های زنان در آسیای غربی می باشد.
جنبش زنان در ایران جنبش مطالبه محور است که خواسته هایش تنها از مسیر گذار سکولاریسم در جامعه ایران می گذرد. تحولات یک سال اخیر در ایران تاکیدی بر این باور بود که تغییر قوانین تبعیض آمیز زنان از مسیر لابی گری و حتی ارائه یک میلیون امضاء به مجلس نخواهد گذشت. اما همانگونه که Don Williams, Jr داستان نویس و شاعر آمریکائی می گوید “جاده زندگی پر از پیچ و خم است و هیچ دو مسیری همانند نیست اما آموخته های ما از راه است نه از مقصد” و یا Alex Nobel می گوید ” موفقیت مکانی نیست که فردی به آن برسد، بلکه روحی است که فرد با آن به راه ادامه می دهد.”
کمپین یک میلیون امضاء بیشتر از یک بیانیه، دفترچه حقوقی و امضاء ، روح مطالبات و خواسته هائی است که زندگی اکثریت زنان را متاثر می گرداند. روح جسارت و شجاعت برای غنا بخشیدن به گفتمان ضد تبعیض. روح هزینه دادن و وثیقه های سنگین را پذیرفتن و به راه ادامه دادن، روح کنشگری است که لحظاتی پس از آزادی در صدد دفاع از حقوق زندانیان است.
روح رفتن در میان مردم، از آن ها آموختن و آموخته ها را ارائه دادن، روح به چالش کشیدن و نقد سلسله مراتب قدرت، روح فرهنگ سازی، مستند سازی، خلاقیت، دهها بار زمین افتادن و بار یازدهم ایستادن است. این جوهر است که حتی ریزش نسبی توان جنبش در سرکوب اعتراضات و دستگیری های گسترده نمی تواند آن را از رخسار جامعه ایران پاک گرداند.
از نظر شما، مهم ترین پیوند کمپین یک میلیون امضا و دیگر حرکت های زنان، با جنبش های اجتماعی فراگیرتر مانند جنبش یک ساله ی اخیر در ایران در کجاست؟
کمپین یک میلیون امضاء و سایر فعالیت های زنان در ایران در زمره جنبش های نوین اجتماعی محسوب می گردند. جنبش های اجتماعی خواهان تصرف قدرت سیاسی نبوده بلکه در جهت تجهیز نیروها حول محور خواسته های اجتماعی مشخص فعالیت می کنند. هرچه جامعه به سمت تمامیت گرائی حرکت کند و از مردم گرائی و چند صدائی در اتخاذ سیاست های خود فاصله گیرد به عبارتی مرز جنبش های اجتماعی و سیاسی به هم نزدیک تر خواهد شد. در جوامعی که مردم سالاری نهادینه شده جنبش های اجتماعی مرزهای مشخص و شفاف با امر تصرف و تغییر در قدرت دارند.
دنیای بسیار پیچیده قرن بیست و یکم اما جنبش های اجتماعی را در مسیر تکامل خود در برابر نه تنها قدرت حاکم بلکه قدرت های کلان منطقه ای و جهانی و همچنین کمپانی های چند ملیتی قرار می دهد. مطالبات جنبش زنان در ایران و کمپین یک میلیون امضاء برای برابری حقوقی و عدالت در امر قوانین مربوط به خانواده و حقوق شهروندی بدون شک از نقد و نفی قدرت در جامعه مرد سالار در خانه و جامعه در حوزه خصوصی و عمومی می گذرد. دست یابی به آب آشامیدنی سالم برای ساکنان کشور بولیوی که یک جنبش مطالباتی است و به ظاهر خواست “غیر سیاسی” می باشد آن ها را به مقابله با روند جهانی “خصوصی کردن” ثروت هائی که به عموم مردم تعلق دارد، در همین ارتباط بانک جهانی و نظام حاکم می کشاند.
مطالبات و پی گیری های مبارزاتی زنان روستائی در هند بر علیه فروش مشروبات الکلی با تخفیف برانداختن خشونت خانوادگی این جنبش را در برابر قدرت حاکم منطقه ای، فروشندگان مشروبات الکلی و قانون گذاران قرار می دهد.
خواست های مطالباتی کارگران مکزیکی در ماکیلادورا که منطقه ای در نزدیکی مرز آمریکا در خاک مکزیک می باشد، در زمینه زباله های صنعتی، بهداشت عمومی آن ها را به دست و پنجه نرم کردن با NAFTA و مقابله با آن می کشاند، مطالبات کارگران زن در بنگلادش آن ها را به رویاروئی با دولت خود و کمپانی های چند ملیتی تهیه لباس می کشاند.
از این رو از یک سو خواست و مطالبات کمپین یک میلیون امضاء و یا ائتلاف بر علیه “لایحه حمایت از خانواده” خواسته های اجتماعی می باشد که خواهان تصرف قدرت سیاسی نیست اما به عبارتی “سیاسی” هم محسوب می شود.
پس از انتخابات ریاست جمهوری برخی از شکست پروژه کمپین سخن گفتند و در قیاس با رخدادهای پس از انتخابات، بیان کردند که ادامه کار کمپین دراین دوره چندان موثر نخواهد بود. نظر شما چیست ؟
نیکولاس جی.جی.وینتر، آیسیس سهلس و ابیگل جی. استورات* سه محقق از دانشگاه میشیگان در پژوهشی تحت عنوان “زنان و جنبش های اجتماعی سال ۱۹۶۰، فعالین، ناظران و کسانی که شرکت نکردند”* می نویسند: بسیاری از زنانی که در سال های ۱۹۶۰ در دانشگاه تحصیل می کردند در این تحقیق اظهار نمودند که از جنبش های اجتماعی آن دوران متاثر شده اند در حالیکه برخی فقط ناظر بودند و برخی اساسا شرکت نکردند.
علاوه بر فعالان سیاسی، جنبش های اجتماعی در بر گیرنده ناظرانی هم هست که مسائل، ادبیات و افت و خیزهای این جنبش را از نزدیک دنبال می کنند. از این جنبش حمایت معنوی و حتی در مواردی مادی می کنند اما هیچگاه در این جنبش ها شرکت نمی کنند. زنان در خلال اعتراضات و خیزش عمومی شهرهای بزرگ در اعتراض به نتایج انتخابات سال ۱۳۸۸ در صف مقدم حماسه آفرینی نمودند. صفحه اول روزنامه های جهانی و سایت های خبری با درج تصاویر بی شمار زنان ایرانی که به یاری دیگران می شتافتند و با شجاعت در برابر صف سرکوبگران قد علم می کردنند، چهره ای مصمم و شجاع و مقابله گر از زنان ایرانی تصویر نمودند. شاید به عبارتی بخش عظیمی از این زنان آگاهی جنسیتی نداشته و برای حق زندگی کردن، حرمت انسانی، حرمت به رای و انتخاب خود به خیابان ها کشانده شدند.
اما برای این زنان عمدتا جوان که همگی در دوران جمهوری اسلامی رشد یافته بودند این اولین تجربه سیاسی در زمینه درک این موضوع است که “شخصی” و “عمومی” لزوما از هم مجزا نیستند و شعار شخصی “رای من کجاست؟” می تواند سیاسی هم باشد. “در واقع حوزه های شخصی و سیاسی همدیگر را تعریف کرده و شکل می دهند.” (Phillips 1999، Okin 1999، Elshtain 1947-1981)
از این رو بسیاری از جامعه شناسان که روی شرکت زنان در مبارزات گسترده و عمومی اجتماعی کار کرده اند، بر این باورند که هم حضور فعال و هم حضور ناظرگونه در حرکات اجتماعی می تواند تاثیرات وسیعی بر رنگ آمیزی نگاه افراد و فرآیند اجتماعی شدنشان داشته باشد.
از این رو حضور میلیونی مردم ایران و زنان در خلال خیزش عمومی و جنبش فراگیر پس از انتخابات که به عنوان جنبش سبز شناخته شده است، پتانسیل زیادی را در جامعه برای حمایت از مطالبات زنان در زمینه اصلاح قوانین تبعیض آمیز به وجود آورده است. اینکه چگونه و با چه استراتژی، تاکتیک و نوآوری می توان این زمینه آماده بالقوه را به بالفعل تبدیل نمود نیاز به نواندیشی و خلاقیت در زمینه اتخاذ شیوه های موثر و بدیع دارد.
اینکه چگونه جنبش های اجتماعی و جنبش زنان در فضای بسته و تمامیت گرای کنونی که گاهی با حضور سنگین نیروهای نظامی همراه است می توانند همچنان به راه خود ادامه دهند به نظر می رسد در گرو تکیه و ایمان به نیروی زنان و مردانی است که حق زیستن، آزادی، کار، حرمت، تحصیل، بهداشت، مسکن و سایر حقوق انسانی را مطالبه می کنند. تحکیم رابطه جنبش زنان با سایر جنبش های اجتماعی و بهره برداری از موقعیت کنونی برای ظرفیت سازی فعالین جنبش های اجتماعی است.(کاری که فعالان کمپین در کارگاه های آموزشی متعدد در سال گذشته انجام داده اند.)
جوانان ایرانی که در خلال سی و یک سال گذشته در ایران متولد شده اند نسلی را تشکیل می دهند که به یمن ارتباطات و رسانه های اجتماعی گسترده در جهان امروز و اطلاع از شرایط و موقعیت جوانان در سایر نقاط جهان، حقوق انسانی خود را طلب می کنند. آنها حق زندگی، حق رها شدن از قید و بندهای پوشیده و واپسگرا و حقوق شهروندی را می خواهند.
این خواسته ها اگرچه با مطالبات اقتصادی سایر اقشار و طبقات گره نخورده اما جنبشی پرتوان است که آرام نخواهد گرفت. چگونگی رابطه دیالکتیک جنبش زنان با سایر جنبش های اجتماعی امری قابل تامل است. استقلال جنبش زنان و تعامل با باز و گسترده اجتماعی باید به گونه ای باشد که نه جنبش زنان در گستره جنبش وسیع و عمومی حل شود و نه آنچنان در خود باقی بماند که از توان بخشیدن و انرژی گرفتن از جنبش گسترده اجتماعی به دور افتد. زنان هویتی دو سویه و در مواردی چندسویه دارند. از یک سو به دلیل زن بودن و خواست مطالبه در زمینه رفع تبعیض جنسیتی دارند و هم به دلیل شهروند بودن خواهان تحقق وعده های عمومی جامعه هستند. این امر در مورد زنان اقلیت های قومی بعد سومی دارد که حضور آنها را در مبارزات قومی و منطقه ای می طلبد. موضوع کلیدی که جنبش ها را پیش می برد، تعادل و توازن بین این حوزه ها است.
جوهر و ذات نفی و نقد قدرت، طرح گفتمان رفع تبعیض، غنی نمودن روش های خشونت پرهیز با بهره برداری موثر از تکنولوژی های مدرن، حضور و هزینه ای که مردان به ویژه مردان جوان برای حقوق زنان می پردازند، تشویق ائتلاف هایی که وسیعترین بخش های زنان ایران را در کنار هم قرار می دهد، باور به قدرت مردم به ویژه کسانی که به حاشیه رانده شده اند و جزو اکثریت محروم قرار دارند، دوری جستن از ساختارهای عمودی، تاکید بر اطلاع رسانی و فرهنگ سازی و مستند سازی، غنی نمودن ادبیات زنان و فمینیستی، تحکیم رابطه با سایر جنبش های اجتماعی، ابتکار و خلاقیت در کابرد روش هایی که از مختصات محیط برگرفته شده است، حضور فعال در عرصه بین المللی و پیوند با سایر جنبش های زنان در منطقه و در سطح بین الملل از ارزش هایی است که کمپین یک میلیون امضا در شکل دادن به آن سهم روشن و قابل تقدیری داشته است.
با توجه به افقی و شبکه ای بودن ساختار کمپین ، بارها از نبود رهبری در کمپین سخن رفته است ، که بیشتر متوجه افقی بودن و متکثر بودن رهبری یا سازماندهی در کمپین بوده است پس از انتخابات گذشته بحث رهبری نیز از بحث های قابل مطرح در جنبش عمومی شد. به نظر شما تاثیرات، ضرورت ها و پیامدهای چنین ساختاری در درون کمپین به عنوان یک تجربه آزموده شده چگونه هست و تا چه حد می تواند در جنبش کنونی موثر واقع شود.
یکی از ویژگی های عصر کنونی که عصر تکنولوژی اطلاعات نام گرفته است و یمن بهره برداری از فضاهای مجازی، روند افقی شدن تشکل ها و سازمان ها، گروه ها و ارگان های اجتماعی است. ساختار شبکه ای و افقی کمپین یک میلیون امضا برای جامعه ایران نوعی نوآوری بود اما این ساختار در سطح جهان و برای سایر جنبش های اجتماعی مانند محیط زیست، زنان، دانشجویان، جوانان، جنبش علیه خصوصی سازی، جنبش برای شفاف سازی فعالیت ها و صدها جنبش نوین اجتماعی دیگر در چند دهه گذشته رایج بوده و همگام با رشد تکنولوژی مدرن و رسانه های اجتماعی بسط و گسترش یافته است. میل به افقی شدن در واقع یکی از روندهای غالب در دنیای امروز است که نه تنها در جنبش های اجتماعی بلکه در احزاب سیاسی، تشکل های دولتی و بخش خصوصی در درجات مختلف دیده می شود.
در مورد جنبش های اجتماعی نبردی که در حیطه عینی بین نیروهای آینده نگر و نیروهای بازدارنده وجود دارد، در حرکت روبه جلوی جامعه در فضای مجازی نیز وجود دارد. دهها مورد فیلتر کردن سایت های تغییر برای برابری، مدرسه فمینیسیتی و کانون زنان تبلوری از این نبرد در فضای مجازی ایران است.
اما ساختار افقی کمپین یک میلیون امضا گرچه یکی از نقاط قوت آن محسوب می شود اما در بازه های زمانی مشخص در خلال چهار سال گذشته به نقطه ضعف این کمپین در زمینه تصمیم گیری بدل شده است. اصطلاحی در دنیای غرب به کار برده می شود که مفهوم آن چنین است: “چاره مشکلاتی که با تکنولوژی مدرن به وجود می آید، تنها با تکنولوژی مدرن قابل حل است.” ساختار شبکه ای از خصوصیات این عصر است و با کاربردهای مختلف تکنولوژی و یا ترکیبی از روش ها و ابزارها موجود در زمینه رای گیری از طریق تکنولوژی می توان به آن پاسخ داد.
خلاقیت و نوآوری یکی از برجسته ترین و کلیدی ترین سرمایه های یک جنبش است. این خلاقیت ها باید منطبق با فرهنگ و ارزش های خاص محیط باشد. در کنفرانس جهانی زنان در پکن در سال ۱۹۹۵، در کارگاه آموزشی تکنولوژی توسط زنان روستایی هندی مورد استفاده قرار گرفته بود. آنها با حضار از روش بدیع خود برای ریشه کن کردن خشونت خانگی در روستایشان سخن گفتند. زنان این روستا هنگامی که زنی مورد خشونت قرار می گرفت با کمک یک سوت به دیگر اهالی خبر می دادند و این باعث شرمساری و سرافکندگی مردی که خشونت اعمال کرده بود، می شد. و به این ترتیب حفظ آبرو و حرمت باعث شده بود که خشونت از آن روستا ریشه کن شود.