دویچه وله» وجود دهها زندانی زن در ایران، خروج اجباری چندین فعال زن از کشور، صدور احکام سنگین وثیقه و حبس برای عدهای دیگر و ممنوعالخروج کردن برخی از زنان، هشت مارس امسال را متفاوت از قبل کرده است. تفاوت در چیست؟
شیوا نظرآهاری، بهاره هدایت، مهسا جزینی، سمیه مومنی، بدرالسادات مفیدی، عاطفه نبوی، شبنم مددزاده، مهدیه گلرو، لیلی فرهادپور، زهره تنکابنی، آذر منصوری، مریم ضیاء، هنگامه شهیدی، نعیمه دوستدار، صفورا تفنگچیها، بنفشه دارالشفایی، جمیله دارالشفایی، توران کبیری، تارا سپهریفر، نوشین جعفری، زینب کاظمخواه، نازنین فرزان جو، حمیده قاسمی، سعیده میرزایی، ماهفرید منصوریان، پروین کهزادی، ملودی محمودی زنگنه، الهام احسنی، مریم کریمی، سحر قاسمینژاد، گلناز توسلی، نیلوفر هاشمی، نفیسه اصغری، نگین درخشان، مهرانه آتشی، سمیه عالمی، فرزانه زینالی، زهرا جباری، کبری زاغهدوست، نغمه قانونی، ترانه قانونی، ماریا جعفری، رومینا ذبیحیان، لیلا کعبی و زینب کاظم خواه زنانی هستند که نامشان به عنوان بازداشتیهای پس از انتخابات رسما اعلام شده است.
این فهرست طبعا نام کسانی را که سابقه فعالیت اجتماعی نداشته و یا کمتر شناخته شدهاند در بر نمیگیرد. به عبارت دیگر اینها کسانی هستند که با عنوان فعالان زنان شناخته شدهاند.
منصوره شجاعی، مریم قنبری، پروین فهیمی، سمیه رشیدی و پریسا کاکایی نیز جزو بازداشتشدگانی هستند که با قرار وثیقه و به طور مشروط آزاد شدهاند.
شادی صدر، آسیه امینی، پروین اردلان، محبوبه عباسقلیزاده، مریم میرزا و آیدا سعادت نیز از جمله زنان فعالی هستند که پس از انتخابات مجبور به ترک ایران شدهاند.
در کشوری که سابقه فعالیت سازمانیافته، هدفمند و مطالبهمحور زنان در آن بیش از ده سال نیست، حذف این مجموعۀ حدوداً شصت نفره، از نام کسانی که حداقل در طی این ۱۰ سال مراسم روز جهانی زن را برگزار میکردهاند، شاید دیگر جای زیادی برای پرسش از چگونگی مراسم هشت مارس باقی نگذارد. اما گویا اینگونه نیست.
مرضیه مرتاضی لنگرودی میگوید برگزاری مراسم هشت مارس در سی سال گذشته خودآگاهی جنسیتی زنان را بالا برده است.
مرضیه مرتاضی لنگرودی یکی از فعالان زن خارج از فهرستهای بالاست. او معتقد است تنها تفاوتی که هشت مارس امسال با سالهای قبل دارد، شاید در این باشد که امکان تجمع خیابانی وجود ندارد. او بلافاصله تاکید میکند که این ممنوعیت البته چیز جدیدی نیست. خانم مرتاضی میگوید: «ما چند سال است که نمیتوانیم سنت هرسالهی این که زنها در روز هشت مارس، در شکل تظاهرات و تجمعات خیابانی بیرون بیایند را اجرا کنیم. ولی واقعیت این است که وقتی تجمعات خیابانی تنها راهحل برای بیان خواستههای زنان باشد، باید منتظر این هم باشیم که اگر آن تجمعات امکان بروز پیدا نکنند، راههای دیگری را جایگزین کنیم. پیدا کردن راههای دیگر برای بیان مطالبات در این روز، به تعمیق جنبش زنان و تعمیق خواستهها و مطالبات و راههای حصول به این مطالبات کمک میکند، آنها را گستردهتر میکند و ما زنان را متوجه میکند که به دنبال راهحلهای عقلانی دیگری هم برای بیان مطالباتمان و تحقق آنها بگردیم».
شهلا لاهیجی مدیر انتشارات روشنگران نیز معتقد است صرف عدم حضور فیزیکی چند فعال زن نمیتواند مانعی برای ادامه فعالیتهای مدنی زنان باشد. او میگوید: «تا وقتی که انسان وجود دارد، طلب جامعهی مدنی وجود دارد. ما دورانهای فراز و نشیب داریم. در تمام طول تاریخمان همینطور بوده. ما ملتی هستیم که به اُفت و خیز عادت داریم. یاد گرفتیم در مواقع طوفان سرمان را خم کنیم، طوفان که رد شد سربلند باشیم. برای همین، این فرهنگ و زبان و جغرافیا را تا الان حفظ کردهایم. این که در ایران به هیچوجه امکان هیچ نوع فعالیت مدنی نیست، یعنی چه؟! تا وقتی انسان هست، تا وقتی زن و مرد در این جامعه هستند، هر نفسی که ما میکشیم، در طلب جامعهی مدنی است».
آنان که رفتهاند…
زنانی که مجبور به ترک ایران شدهاند، لااقل در این هشت ماهه اخیر، همگی پس از ورود به یک کشور امن حتی قبل از تثبیت موقعیت کاری و اقامتیشان، فعالیتشان را از سر گرفتهاند و گاه حتی پر انرژیتر و فشردهتر از قبل.
آسیه امینی یکی از این زنان است. این روزنامهنگار تاکید میکند که برای شرکت در یک مراسم از ایران خارج شده اما ناچار به ماندن شده است.
آسیه در حالی که هنوز چند ماهی بیشتر از اقامتش در اروپا نگذشته به همراه چند فعال زن دیگر ایده کمپین برابری جنسیتی در ایران برای هشت مارس را مطرح کردند. به گفتهی وی این کمپین راهی است برای جلب حمایت جهانی از حرکت زنان در داخل ایران.
به عقیدهی خانم امینی فعالانی که به خارج میآیند بیشتر فعالیتشان روی حرکتهای حمایتی متمرکز میشود. او میگوید: «همهی ما وقتی که تصمیم به ماندن گرفتم، یکی از دغدغههای اصلیمان این بود که چطور میتوانیم فعالیتهایی را که در ایران داشتیم، در اینجا ادامه بدهیم. خیلی از فعالیتها شاید بیشتر از این که متمرکز بر تصمیمگیری باشد، در جهت حمایت از فعالیتهایی صورت میگیرد که در داخل کشور هست. من این را با قاطعیت نمیگویم، خیلی از مسائل در اینجا میتواند منوط به تصمیمگیری هم باشد و به گونهای صورت بگیرد که همینجا عمل شود، ولی وقتی هدف ما تغییر در شرایط زنان ایران است، نتیجهی بسیاری از عملکردهایمان هم به ایران برمیگردد. بنابراین نمیتوانیم بدون خواست و بدون تصمیمگیری فعالان جنبش زن در داخل ایران، به خودیخود تصمیم بگیریم، مگر این که جنبهی حمایتی داشته باشد».
آسیه امینی: اگر در خانهی همسایهی من امنیت نباشد، برای من هم امنیت وجود نخواهد داشت.
آسیه امینی که یکی از پایهگذاران کمپین مبارزه با سنگسار در ایران است، جلب حمایت جهانی از حرکت زنان در داخل ایران را مهمترین وظیفه فعالان ایرانی خارج از کشور میداند. او میگوید: «فکر میکنم یکی از رسالتهایی که ما، یعنی یک سری از زنانی که از کشور خارج شدهایم داریم، مثل خیلی از فعالانی که پیش از ما کشور را ترک کردهاند، این است که صدای زنان ایران را یک خواستهی جهانی بکنیم. در واقع، یک حمایت بینالمللی بگیریم، برای این که تغییر در داخل ایران به نفع برابری پیش برود. من فکر میکنم این امر از این نظر مهم است که امکان ندارد توسعه، صلح پایدار، امنیت، دموکراسی و برابری در جهان معنا پیدا کند، بدون این که در داخل مرزها و در داخل جغرافیاهای ملی به این مساله دست پیدا کنیم. اگر در خانهی همسایهی من امنیت نباشد، برای من هم امنیت وجود نخواهد داشت».
زنان: پایههای جنبش سبز
در دوران اصلاحات و با بازتر شدن نسبی فضای سیاسی و اجتماعی داخل ایران، زنان اولین گروهی بودند که خواستههایشان را به خیابان کشاندند. هشتم مارس سال ۱۳۷۸ اولین روز زن پس از انقلاب بود که مراسم آن نه در زیر سقف خانهها که در یک فضای عمومی برگزار شد. ساختمان ’’شهر کتاب‘‘ آن سال میزبان زنانی بود که به دعوت دو مدیر زن انتشارات روشنگران و نشر توسعه- شهلا لاهیجی و نوشین احمدی خراسانی- پس از ۲۱ سال روزشان را با مردم کوچه و بازار شریک شدند.
و این آغاز راهی بود که به جنبش سبز منتهی شد. مرضیه مرتاضی در این باره چنین میگوید: «مراسمی که طی ۳۰ سال گذشته به مناسبت روز جهانی زن در ایران برگزار میشد، پایههایی بودند برای این که زنان بیشتری را متوجه حقوقشان و آگاهیهای جنسیتیشان بکند. این امر امروز به سطح گستردهای از زنان گسترش پیدا کرده است. زنان بسیار زیادی در ایران در اثر همان مبارزات، همان تلاشهایی که روز زن فقط یک وجه کوچک و ناچیزی از آن بود، امروز با حقوق خود آشنا هستند و در این جنبش گسترده و فراگیر مدنی سبز شرکت دارند و تاثیرگذارند».
و این فعال زنان تاکید میکند که این تاثیر کاملا دوطرفه بوده و گسترده شدن سطح مطالبات مردم توسط جنبش سبز نیز باعث گستردگی جنبش زنان شده است: «فعالان جنبش زنان به ویژه و آگاهان و روشنفکران زن و مرد در ایران، مخاطبان گسترده و بسیار جدیدی پیدا کردهاند. چون فضایی که امروز جنبش سبز ساخته است، فضایی است که عدهی بیشتری به دنبال مطالباتشان هستند. این مطالبات از خواستههای دموکراسیخواهی، توسعه و نوسازی گرفته تا مطالباتی در زمینهی رد چندهمسری، تضییقات حقوقی و تضییقاتی که در قوانین مدنی ما برای زنان وجود دارد را دربر میگیرد. به این ترتیب، من فکر میکنم که راههای بسیار بیشتری برای فعالان جنبش زنان گشوده شده، به دلیل این که مخاطبان گستردهتری پیدا کردهاند».
۸ مارس روز زن است حتی اگر…
شهلا لاهیجی: تا وقتی زن و مرد در این جامعه هستند، هر نفسی که ما میکشیم در طلب جامعه مدنی است.
زندانی بودن بیش از چهل زن در آستانه هشت مارس، مشروط کردن آزادی دهها زن، خروج اجباری دهها زن دیگر و فراهم کردن فضایی برای سکوت اجباری باقیماندهها هیچ کدام مانع از آن نیستند که هشت مارس روز زن نباشد.
به قول شهلا لاهیجی: «سالها زنان ما هشت مارس را در خانهها جشن میگرفتند. آدمهایی حتی به خاطر برگزاری جشنهای هشت مارس در خانه ها، به زندان رفتهاند. بعداً این جشنها علنی شد و دیگر مسابقه بود که هر کسی این جشن را چقدر بزرگتر بگیرد. خود ما توانستیم حتی در یکی از مراکز دولتی، هشت مارس را جشن بگیریم. حالا دوباره ممکن است خبری نباشد. ولی روز جهانی زن یک جریان جهانی در گرامیداشت تلاش زنان برای حقوق مساوی، دستمزد مساوی، موقعیت مساوی، مدنیت مساوی است و چه دوست داشته باشند، چه دوست نداشته باشند، این روز وجود دارد و حتما هر زنی در دل خودش این روز را به خودش تبریک میگوید».
تحریریه: رضا نیکجو