شهرزاد نیوز» برلیناله، جشنوارهی فیلم برلین پایتخت آلمان، امسال شصتساله شد.
این جشنواره در روزهای ۱۱ تا ۲۱ فوریه با حدود ۴۰۰ فیلم از سراسر جهان برگزار گشت.
یکی از حوزههای فستیوال مقولهی همجنسگرایی بود. در همین رابطه با کتایون پیرداوری که از داوران فستیوال در این حوزه بود، به گفتگو نشستیم.
سرکوب همجنسگرایان
پیرداوری تأکید میکند که فیلمهای همجنسگرایانهی امسال بیشتر به همجنسگرایی مردان پرداخته است و کمتر به زنان. با موضوعاتی گوناگون که در کل فقدان پذیرش مقولهی همجنسگرایی را در سراسر دنیا به تصویر کشیده اند.
بویژه فیلمهای مستند گوشههایی از وضعیت همجنسگرایان را در کشورهای مختلف نمایش میدهند و گواه بر این هستند که همجنسگرایان همه جا تحت فشارند، و تفاوت تنها در بُعد و میزان سرکوب و فشار است.
فقدان فیلمهای ایرانی در مقوله ی همجنس گرایی
برخلاف سالهای پیش که فیلمهایی از ایران و کشورهای اسلامی در جشنواره به چشم میخوردند، امسال تنها فیلم همجنسگرایانه، فیلمی عربی است که باز هم به جامعهی عرب بازنمیگردد، بلکه چشماندازی از زندگی داستایوفسکی را ارائه میدهد.
بدینگونه امسال جای فیلمهای همجنسگرایانهی کشورهای اسلامی در ۲۷ فیلم در این حوزه خالی است.
کتایون پیرداوری
مقولهی همبستگی
پیرداوری به چند فیلم اسرائیلی اشاره میکند که نهتنها نوری به جامعهی همجنسگرایان اسرائیل میاندازد، بلکه تاریخچهی بیستسالهی فعالیتهای همجنسگرایان را در تلآویو به نمایش میگذارد. و نیز پیچ و خمها، مشکلات و راه دشواری را که این گروه برای بهبودی وضعیت همجنسگرایی از سر گذراندهاند.
فیلمهای اسرائیلی، همجنسگرایانی همبسته را نشان میدهند. در این همبستگی ملیت و مذهب خللی ایجاد نمیکند و یهودیان در کنار همجنسگرایان مسلمان و یا آلمانی دست در دست هم، در راه احقاق حقوق خود میکوشند.
همبستگیای که پیرداوری در جامعهی برلین میان همجنسگرایان جایش را بسیار خالی میبیند، هنگامی که ترکها برای خود گروه خاص خودشان را دارند و آلمانیها هم محفلهای خودشان را و هر کس ساز خودش را میزند و راه خودش را میرود.
کارتی برای پدر
فیلم برندهی این حوزه “کارتی برای پدر” است. میشائیل شْتوکِ کارگردان، اینبار زندگی خودش را در فیلمی مستند به نمایش میگذارد. میشائیل کوچکترین پسر خانواده است که خواهر و برادری نیز دارد و تنها کودک خانواده است که سالها مورد تجاوز جنسی پدرش قرار گرفته، بیآنکه خانواده کوچکترین آگاهیای در این باره داشته باشند.
میشائیل هجده ساله است که از خانه میرود و مادر که تازه متوجه درد فرزندش شده است، همسرش را ترک میگوید و روانشناسی تحصیل میکند تا پسرش را بیشتر بفهمد.
میشائیل که در سراسر زندگی، کودکی دردناک خود را نادیده میانگارد، به زودی به اعتیاد و هروئین روی میآرود و به بیماری ایدز مبتلا میشود. تا اینکه سال ۲۰۰۷ سکته میکند و ناگهان تصمیم میگیرد که سایهی گذشته را بر زندگیاش کنار بزند و با خانواده به گفتگو بنشیند. این فیلم پراحساس و واقعی که صداقت رکن اصلی آن است، حاصل این گفتگوهاست.
سوءاستفادهی جنسی و خودکشی
فیلمها به موضوعات گوناگونی در زندگی همجنسگرایان میپردازند. از خودکشی از روی ناچاری گرفته تا سوءاستفادهی جنسی از کودکان و نیز ایدز و اعتیاد.
تجاوزگرانی که حس تقصیر را به قربانیان خود حقنه میکنند و زندگی کودکان را برای یک عمر به منجلاب میکشند. و یا حس افسردگی از دوران کودکی تلخ و بزرگسالیای در انزوا در حاشیهی خانواده و جامعه که به خودکشی منجر میشود، شاید در بهترین لحظات زندگی فرد، به هنگام مسافرت در کوهستانی سبز و زیبا در پرتابی به سوی نیستی جاودانه.
همچنین استبداد فرهنگی را در نفی همجنسگرایی میتوان در بسیاری فیلمها مشاهده کرد، هنگامیکه در بوسنی و هرزگووین نئونازیها همجنسگرایان را کتک میزنند و یا همجنسگرایانی که به خاطر فشار جامعه گرایشات جنسی خود را واپس میزنند و پس از دههها سکوت به سخن درمیآیند.
خوانندهی داور
کتایون پیرداوری در رشتههای ایرانشناسی و سیاست تحصیل کرده است و از نوجوانی ـ از سال ۱۹۷۷ ـ در آلمان به سر میبرد. او که عاشق فیلم است، به عنوان خوانندهی مجلهای همجنسگرایانه به هیئت ژوری برلیناله راه یافته است.