در قانون مدنی “جمهوری” اسلامی افغانستان ماده های ۷۰ و ۷۱ آمده است ”اهلیت ازدواج وقتی میگردد که ذکور سن (۱۸) و اناث شانزده سالگی را تکمیل کرده باشد و عقد و نکاح صغیره کمتر از (۱۵ ) سال به هیچ وجه جواز ندارد”
با وجود چنین ماده صریح قانون مدنی در افغانستان هزاران زوج را میتوان پیدا کرد که دختران زیر سن قانونی به اشکال مختلف به شوهر داده شده و میشود و اگر تعارف نکنیم معامله و فروخته میشود. طبق ماده ۷۰و۷۱ قانون مدنی این نوع ازدواج ها جواز ندارد و غیر قانونی قلمداد میشود.
آیا این نوع ازدواجهای غیر قانونی با کودکان و نوجوانان زیر سن٬ نوع تجاوز محسوب نمیشود ؟ مطعنا همگان این نوع ازدواج ها را محکوم میکند و عمل مغایر با حقوق بشر می پندارد! اما وقتی این ازدواج هارا از نگاه شرعی و اسلامی توجیه و مجاز اعلام میشود هیچ کس جرات نمیکند که اعتراض کند٬ گفته میشود که پیامبر اسلام هنگام ازدواج با دختر خیلفه مسلمین ابوبکر صدیق (عایشه ) فقط نه (۹) سال داشت٬ نه (۹) سال هجری قمری برابر است با هشت سال نیم حجری شمسی اگر بیایم ازدواج دختر نه ساله را با این استدلال که در دین مجاز دانسته و سنت پیامبر است مشروع بدانیم آیا میشود با شاگرد صنف دوم مکتب ازدواج کرد؟!
اما هرگز به این مسایل توجه نشده است که دختران عرب هم از نگاه نژادی و ژنتیکی متفاوت با دختران افغانستان هستند و هم اقلیم و طبیعت کشورها در چگونگی کندی و سرعت به بلوغ رسیدن نقش اساسی دارند. که متاسفانه علمای ما هنوز بر آن نکته ایستاده اند که سن بلوغ در دختران ۹ سال تمام است و بدین معنی است که ازدواج با دختر نه ساله جایز و مشروعیت دارد.
اگر قوانین اسلامی و سنت پیامبر چون ابزاری در دست اینان نبود این مردان هوسران و اکثرا پیر ٬ اما کودک پسند از کدام منبع جواز ازدواج با کودکان را دریافت میکردند؟!
یکی دیگر از عوامل پدیده ی غیر انسانی (ازدواج با کودکان ) در کشورما افغانستان٬ فقر است٬ که خانواده ها در بدل دریافت پول کودکان و نوجوانان شانرا که هنوز بوی شیر از دهن شان به مشام میرسدبه فروش میرسانند و این عمل را متاسفانه «ازدواج» مینامند.
وزارت زنان٬ سازمان حقوق بشر و دیگر نهاد های مربوطه کدام برنامه مشخص و عملی را در دست ندارند تا شاهد کاهش و مقابله با این پدیده نا پسند و عیر انسانی باشیم.
ظاهرا قانون مدنی حاضر در کشور از سوی دولت تطبیق نمیشود تا جلو رشد این فاجعه انسانی گرفته شود اینکه چه موانع در سر راه تطبیق قانون مدنی وجود دارد هم مشخص نیست و تنها دختران خردسال این سرزمین است که قربانی میشوند و همه نوع شکنجه های جسمی و روحی را تحمل نموده و در نهایت به خود سوزی خود کشی و فرار از خانه می انجامد و یا هم تا آخر عمر با درد و رنج در جهنم به نام خانه شوهر کنیزگونه به سر میبرند.
دخترک دوازده ساله که در ولایت هرات مورد خشونت قرار گرفته. وی جبرا به عقد مردی درآمده که وحشیانه او را مورد لت و کوب قرار میدهد. وی میگوید که شوهرش با کارد وی را زخمی نموده و لت کوب مینمود. وی عذر میکند که او را از چنگ وی برهانند چون اینبار بوسیله شوهرش به قتل خواهد رسید.