در چند روز گذشته از رادیو صدای تهران یکی از قوی ترین استدلالها در مخالفت با دادن حق طلاق به زنان پخش شد.
سرپرست شورای حل اختلاف تهران در این برنامه گفت :«زنان امروز تخم مرغ هم بلد نیستند درست کنند حق طلاق هم می خواهند .»و به همین دلیل محکم با دادن حق طلاق به زنها مخالفت کرد و البته از سر اتفاق باید گفت اظهارات اخیر ایشان که در ادامه دهها اظهار نظر عجیب و غریب جناح محافظه کار در چند سال و بخصوص چند ماه گذشته هر روز در منبرها و رسانه ها آنهم به شکل یکسویه پخش می شود کاملا درست است و زنها اگر هم بلد باشند تخم مرغ درست کنند ،تخم مرغ پختن را جزء و ظایف خود نمی دانند و قدر و منزلت و زنانگی خود را با آشپزی برای امثال ایشان محک نمی زنند واتفاقا نه تنها حق طلاق می خواهند بلکه برای دیگر حقوق مصادره شده خود تلاش می کنند و در نهایت هم به مطالبات خود خواهند رسید .و هر چه مخالفت ها برای احقاق حقوق زنان افزایش یابد ،لوایح زن ستیز به مجلس فر مایشی فرستاده شود،و از زور و قدرت و زندان علیه زنان استفاده شود زنان با اراده بیشتری به حرکت خود ادامه خواهند داد چرا که به خوبی میدانند بدون برابری همه جانبه راه به جایی نخواهند برد وآینده ای برای دختران و حتی پسران ایرانی وجود نخواهد داشت وخانواده نا برابر ریشه نابرابری در اجتماع را پی ریزی نموده و استبداد پروری در جامعه را درونی خواهد کرد .
اظهار نظر فریدون امیر آبادی از رسانه ملی نه تنها توهینی غیرقابل تحمل به همه زنان ایرانی است که جسارت به تمام مردانی است که قدر و منزلت مادران خود را با آشپزی محک نمی زنند و برای آزادی و دمکراسی و عدالت احترام قائلند.
آقای امیر آبادی باید بدانددوران خدمت خانگی و تمکین جنسی در مقابل نفقه به سر آمده است وزن ایرانی با قوانینی که حق داشتن زن های متعدد برای مردان آزاد شمرده است و زنان را برای داشتن شغل و مسافرت تحت سر پرستی مرد می داند مخالفت می کند .
البته ایشان هر حقی را از آن زنان نداند اما نمی تواند حق مخالفت ،حق اعتراض،حق زندان رفتن و حق نوشتن برای حقوق برابر را از زنها بگیرد . وآنها را ازتلاشی مدنی برای فر صت های برابردور کند .زن ایرانی نه تنها می خواهد ارث و دیه و شهادت برابر داشته باشد بلکه میخواهد تعریفی دو باره از نقش های اجتماعی و خانوادگی . چگونگی مشارکت اجتماعی زنان ارائه کند . بتواند کاندیدای ریاست جمهوری شود و در مسند قضاوت بنشیند . بتواند به مدیریت های ارشد دست پیدا کند بدون آنکه بله قربان گوی آقایان باشد . در لیست های انتخاباتی جا بگیرد بدون آنکه گوش به فر مان باشد .
اظهار نظر شورای حل اختلاف خانواده حکایت از تعریفی در درون حاکمیت دارد که گاه زن را طاعون و گاه گرگ و گاه خفاش می خواند . و قدرتش را در فرو دستی زن تعریف می کند و به این اظهار نظر ها افتخار می کندو چون در چتر امنیتی قرار دارد هر اظهار نظری از این دست را مجازبداند .
شاید امروز مریم حسین خواه ، جلوه جواهری ،روناک صفار زاده و هانا عبدی با شنیدن چنین اظهار نظر هایی بیش از پیش به درستی راهی که انتخاب کرده اند پی ببرندو شاید تمام زنان و دخترانی که به دلیل اعتراضات خود در تجمع ۲۲ خرداد و دیگر تجمعات ،هر روز پله های دادگاه انقلاب را بالا و پایین میروند و احکام ریز و درشت دریافت می کنند بیش از پیش بر تداوم مسیر اصرار بورزند .
البته چنین افاضاتی پس از دستگیری زنان تنها به دلیل پوشیدن چکمه خیلی غیر منتظره نیست آنهم با این استدلال که چکمه مصداق خود نمایی و یا جلوه گری است و جاذبه ایجاد می کند چرا که حتما دستور دهندگان چنین بر خورد های با مشاهده چکمه زنان دچار مشکلاتی می شوند و تصور می کنند تمام مردان ایرانی چون انها دچار گناه می شوند .
از چنین تفکری دیگر بعید نیست که دختری پزشک را در پارک به دلیل راه رفتن با یک پسر متوقف کند و بعد از ۴٨ ساعت جنازهاش را با لبخند تحویل پدر و مادرش بدهد و بعد هم به رسانه ها دستور دهد که از زهرا بنی یعقوب مطلب ننویسند و در نهایت لایحه ننگین خانواده را برای قانونی کردن حرم سراها به مجلس شورای اسلامی بدهد و از زنان بابت مهریه اشان مالیات دریافت کند .
فریدون امیر آبادی که از پدیده های جدید در حل اختلافات خانوادگی است،اصلی همه اختلافات خانوادگی را در تحقیقات کارشناسی توقعات نابجای زنان دانسته و همه زنان را قبل از مراجعه به محکمه یکسره محکوم کرده است .
آنهم زنان ایرانی که به صبر . شکیبایی و گذشت بی دریغ شهرت دارندو در هر وظیفه ای که خود به عهده گرفته اند و یا به عهده آنها گذشته شده حتی اگر به آن وظایف اعتراض داشته باشند بی دریغ آن را انجام داده اند و امروز هم که به آن تکالیف و تعاریف اعتراض دارند با روش های مدنی اعتراض خود را بیان داشته و در مقابل جز زندان و باز جویی در یافت نکرده اند و حتی گاهی با طراحان چنین عقاید و لوایحی ولو بی نتیجه به گفت و گو پر داخته اند .
مسئول حل اختلاف خانوادگی شهر تهران معتقد است اگر حق طلاق را به زنها بدهیم هیچ مردی روز خوش نخواهد دید و به عبارتی ایشان برای بهره مندی همه جانبه و یکسویه از روز خوش آگاهانه نیم دیگری از اجتماع را از حقوق خود محروم می کند .آنهم در شرایطی که در بسیاری از کشور های جهان زنان نه تنها از حق طلاق بهره مند هستند بلکه بعد از طلاق اموال خانواده به تساوی و حتی در صورت کار نکردن زن بین زوجین تقسیم میشود .
در قسمتی دیگر آقای امیر آبادی شرط اعتیاد مرد برای حق طلاق زن را امری منسوخ شده می داند . می گوید بسیاری از اعتیاد ها به زندگی لطمه نمی زند و زنان بهتر است با اعتیاد مردان کنار بیایند تا مردان بتوانند با خیال راحت و در نهایت آرامش اعتیاد خود را ترک کنند .در واقع ایشان از طریق رادیو اعلام می کند که برخی اعتیاد ها مضر نیست و چون به زندگی صدمه نمی زند افراد می توانند آن را مصرف کنند و حتما بایداز به بعدقوانین و مراکزی تاسیس شود که نظر خود را در باره حشیش و تریاک و هروئین و کوکائین و کراک اعلام کنند ،که کدام خوب و کدام برای خانواده بد است وزنها مثلا اگر شوهرانشان حشیش کشیدند و یا ساعتها پای منقل تریاک نشستند، شاهد بزرگ شدن فرزندانشان در کنار منقل و زرورق باشند .
ایشان در ادامه رقم چهار ملیون معتاد را اعلام می کند و می گوید چنانچه به این دلیل حق طلاق به زنها بدهیم بسیاری از مردان مجرد می مانند
با شنیدن چنین اظهار نظر هایی باید امید وار بود که زنان و مردان آزادی خواه ایرانی با هر ایده و نگرشی دست در دست هم نهاده و برای مقابله با چنین عقاید متحجرانه ای به پا خیزنند.