چرا از ما می ترسند !؟
تغییر برای برابری – درپی فراخوان جمعی از مادران عزادار که قصد داشتند ساعت ۷ بعدازظهرشنبه در پارک لاله با سکوت، راهپیمایی آرامی به دور استخر یا آب نمای پارک داشته باشند به پارک لاله رفتم هر چند مادر نیستم ولی برای احترام به مادران عزیز دلم می خواست که تنهای شان نگذارم .
این مادران در فراخوان شان نوشته بودند ساعت ۷ شنبه شب ، همان ساعتی که به ندا آقاسلطان بیرحمانه شلیک شد ه و اینک سمبل مقاومت فرزندان ما لقب گرفته به یاد بقیه عزیزان کشته شده هم هر هفته ساعت ۷ بعدازظهر در حوالی محل کشته شدن ندا خیابان امیرآباد – پارک لاله جمع می شویم و با سکوت خود بغض و غم مان را نشان می دهیم .
جند نفر از مادرانی که فرزندان شان جزو گمشده ها هستند عکس پسران شان را آورده بودند که دستشان بگیرند و تعدادی از مادران هم با شمع های سیاه و روبان های سیاه آمده بودند که شاید بتوانند در محلی کنار آب نما نشانه ای از عزاداری درست کنند . سکوت و بغض شان هم پیدا بود که چه می خواهند شاید سکوت شان گوش ماموران را کر می کرد که بی طاقت شده بودند و گردان گردان نیرو پیاده می کردند و نمایش می دادند. از ساعت ۵ بعدازظهرنیروهای پلیس مانع از نشستن زنان روی نیمکت های اطراف استخر شدند و زنان را از پارک خارج می کردند برخی که اعتراض می کردند می گفتند همه بروند این خانم بماند تا خدمتش برسیم .
زنی با چادر مشکی اعتراض می کرد که بگو حکومت نظامی است تا من بروم . چنان دشنام های رکیک به زن داد که مادری دیگر طاقت نیاورد و گفت ما شما را با لباس شخصی ها فرق می گذاریم شما نباید اینطور صحبت کنید شما نیروی انتظامی هستید و باید قانونی صحبت کنید در جواب ، مامور نیروی انتظامی حرف زشت تری به آن مادر زد که همه حرکت کردند به سمت دیگر پارک .
برنامه نشستن و راه رفتن با سکوت را ساعت ۷ بعدازظهر اعلام کرده بودند ولی از ساعت ۵ بعدازظهر زنان که اغلب میانسال به بالا بودند همه نیمکت ها را مخصوصن سری دوم یعنی پشت نیمکت های اول را اشغال کرده بودند و همین طور به جمعیت اضافه می شد که دیگر از ورود زنان بخصوص زنان سیاهپوش به پارک جلوگیری کردند . و اتوموبیل های پلیس را به داخل پارک آوردند . یک نفر از ماموران شروع به فیلمبرداری از چهره زنان کرد که همه یکصدا اعتراض کردند و ماموران همه را به یک فرعی هدایت کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و عده ای را دستگیر و تجمع را متفرق کردند . تعداد زنان دستگیر شده که به بازداشتگاه موقت شاپور منتقل شده اند بیش از ۲۰ نفر است البته شاید تعدادی را هم به بازداشتگاه وزرا منتقل کرده اند خبری از بازداشتگاههای دیگر نداریم . در بین بازداشت شدگان رهگذرانی که هیچ اطلاعی از این حرکت مادران نداشتند دیده می شدند .
بهر حال به نظر من حرکتی بود خودجوش که می تواند هر هفته تکرار شود به شرطی که نیروهای پلیس با عقلانیت بیشتری به موضوع نگاه کنند چرا که : نه راه بندانی ایجاد شد ، نه شعاری داده شده نه اعلامیه ای پخش شد. هیچ! فقط تعدادی مادر نگران و داغدار با فاصله از هم نشسته بودند و می خواستند با سکوتشان فریاد بزنند .
باورنکردنی است که در کشوری که رئیس جمهور آن می گوید در کشور ما آزادی نزدیک به مطلق وجود دارد ازحضور چند مادرآنهم چند مادر داغدار و نگران ، آقایان چنان به هراس می افتند که گویی خدای ناکرده آمریکا یا اسرائیل حمله کرده و طوری نیرو پیاده می کنند و نمایش های رزمی می دهند .و پارک را محاصره می کنند که رعب و وحشت عجیبی در بین مردم هم ایجاد بشود تا مبادا دست از پا خطا کنند .
شرمنده ام نمی دانم چرا . نمی توانم به چشمان این مادران نگاه کنم ولی صداهایشان در گوشم زنگ می زند :
چرا از ما می ترسند ؟ اشتباه می کنند باید بگذارند ما مراسم مان را انجام دهیم و کمی آرام بگیریم .
اونقدر می آییم تا ذله شان کنیم مگر ما حقی نداریم ؟ همه حق ها مال زورگویانه ؟
بابا این تاج و تخت به کسی وفا نکرده به این ها هم وفا نخواهد کرد باید احترام خودشان را حفظ کنند
بچه های ما چه گناهی کرده اند که عدالت را باور کرده اند .
تقصیر خود ماست سی سال پیش اگر نمی رفتیم تو خیانونها الان بچه هامون راحت تر بودند .
پسرم کنکور داشت گفتند برای کنکور آزادش می کنن یک هفته دویدم ولی به قول شان عمل نکردند یکسال درس خونده بود برای کنکور ولی جا موند .
صدا و سیما میگوید ندا را اغتشاشگران کشته اند ؟ منظورش مردمه آخه کی باور می کنه ؟
اگر اغتشاشگران کشته اند چرا اجازه مراسم ختم نمی دهند ؟
از صدا و سیما نگویید که اصلن ملی نیست من یک نسخه فراخوان را برای صدا و سیما ایمیل کردم . اگر ملی بود امروز می آمد اینجا و یک گزارش خوب تهیه می کرد اونوقت می گن چرا به صداهای بیگانه گوش می دهید.
پلیس های زن هم آورده اند . واقعن این مامور ها چی فکر می کنن. زندگی راحتی دارند ؟ بدبختی ها را نمی بینند ؟ جوانهای خودشون به این راهپیمایی ها نمی روند ؟ چرا اینقدر سعی دارند سرکوب کنند .واقعن از سن و سال ما خجالت نمی کشند؟
آزاده حاجی زاده
****
دستگیری مادران معترض به بازداشتها و خبرهایی از رنج و سرگردانی خانواده زندانیان
رادیو زمانه: بیش از ۲۰ نفر از زنانی که روز گذشته، ششم تیرماه در اعتراض به بازداشتهای اخیر و خشونتهای اعمال شده علیه معترضان، در پارک لاله تهران گرد هم آمده بودند، از سوی نیروی انتظامی دستگیر شدند.
تارنمای «تغییر برای برابری»، از انتقال تعدادی از دستگیرشدگان به بازداشتگاه شاپور خبر دادهاست.
بنا به گزارشهای رسیده از تهران، نیروی انتظامی روز گذشته با ممانعت از ورود زنان سیاهپوش به پارک لاله، معترضان را مورد ضرب و شتم قرار داد.
یک شاهد عینی به زمانه گفتهاست که تعدادی از زنان میانسال، در سکوت بر نیمکتهای پارک نشسته بودند و تعدادی از آنها شمعهایی با روبان سیاه در دست داشتند.
به گفته وی مادرانی که فرزندانشان در اعتراضات اخیر بازداشت یا ناپدید شدهاند، با در دست داشتن عکس آنها در برنامه شرکت کرده بودند.
نیروی انتظامی روز گذشته با ممانعت از ورود زنان سیاهپوش به پارک لاله، معترضان را مورد ضرب و شتم قرار داد
بنا به این گزارش نیروی انتظامی حضور پررنگی در پارک لاله داشت و ماشینهای پلیس، نیروی گارد و زنان پلیس برای ممانعت از تجمع مادران در این پارک مستقر شده بودند.
جمعی از زنان ایران هفته گذشته در بیانیهای که با عنوان «مادران عزادار» منتشر شد، اعلام کرده بودند: «تا آزادی کلیه زندانیانی که برای اعتراض به تقلبهای انتخاباتی دستگیر شدهاند و پایان دادن به خشونتها، و مجازات قاتلان فرزندانمان، هر هفته ساعت ۷ بعدازظهر در حوالی محل شهادت ندای عزیزمان با سکوت به سوگ مینشینیم.»
ندا آقاسلطان، در راهپیمایی شنبه ۳۰ خرداد به ضرب گلوله کشته شد. تصویر ویدئویی که از لحظه مرگ این زن جوان گرفته شده در بسیاری از شبکههای خبری جهان به نمایش درآمدهاست.
طی پانزده روز اخیر، بیش از ۱۱۰۰ نفر از فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، دانشجویان، فعالان حقوق بشر و شهروندان معترض به نتایج انتخابات بازداشت شدهاند.
گزارشگران بدون مرز اعلام کرده که گزارشهای متعددی از شکنجه بازداشتشدگان اعتراضات اخیر ایران دریافت کردهاست.
آمار رسمی، شمار کشتهشدگان درگیریهای اخیر را بیش از ۳۰ نفر اعلام کردهاست. گزارشهای تأئیدنشده تعداد جانباختگان پانزده روز اخیر را «تا ۱۵۰ نفر» ذکر کردهاند.
«مادران عزادار» اعلام کردهاند برای پایان دادن به خشونتها و مجازات قاتلان فرزندانشان، هر هفته ساعت ۷ بعدازظهر در سکوت به سوگ مینشینند.
خبرهایی از رنج و سرگردانی خانواده زندانیان
گویا: امروز از طریق خانواده یکی از زندانیان خبر رسیده که درکنار اخبار مسائل انتخابات و اعتراضات و … یک امر مهم که از نگاه همه مغفول مانده است، وضعیت انبوه خانواده زندانیان دستگیر شده در سطح شهر – غیر از افراد سرشناس دستگیر شده -است. انبوه خانواده افرادی که گم شده و یا دستگیر شده اند جلوی دادگاه انقلاب در خیابان معلم جمع میشوند و اینقدر دستگیرشده ها زیادند – به ۳ هزار نفر تخمین زده میشوند- که دادگاه انقلاب هر یکی دو ساعت یک لیست جدید اعلام میکند. و خانواده ها باید معطل لیستها بمانند.
برخی از آنها از شهرستان آمده اند و تهران را بلد نیستند و همانجا در کنار دادگاه معطل میمانند شاید خبری از پسر یا دختر دستگیر شده شان و یا احتمالا آزادی آنها بگیرند. روبروی دادگاه انقلاب لیستهایی زده اند در باره افراد زندانی و قرارهای صادره برای آزادی آنها که در هر لیست حدود بیست اسم و فامیل آمده است. بعد از ظهر شنبه حدود ۳۵ لیست روی دیوار قرار داشته است. گفته شده که دیروز صبح انبوه خانواده ها که از جواب ندادن دادگاه کلافه شده بودند به عنوان اعتراض وسط خیابان معلم میروند که ماموران با زور آنها را کنار میزنند و از بالای دادگاه هم از آنها فیلمبرداری میشده است.
درکنار زندان اوین هم همین تجمع دیده میشود و عده زیادی از خانوده ها بویژه شهرستانیها همان جا روی خاکها و یا زیر پل بزرگراهی که از کنار زندان میگذرد اطراق کرده اند و منتظر دریافت جواب و ردپایی از زندانی شان هستند. برخورد ماموران دادگاه و زندان با خانواده ها تند است وگفته میشود گاهی اوقات نیز خبر مرگ برخی از مفقودی ها را به عزیزانشان میدهند و در محل دیگری جنازه عزیزشان را به شرط شلوغ نکردن و آرام دفن کردن میدهند.
همچنین برخورد دادستانی – مرتضوی – و معاونت امنیت تهران – حداد – با خانواده ها خوب نیست . و بویژه مرتضوی با مسخره کردن و طعنه و تمسخر با خانواده ها برخورد میکند .
بسیاری از جوانان دستگیر شده که پس از مدتی با وثیقه آزاد شده اند گفته اند در بدو دستگیری و یا یکی دو روز اول که خارج از اوین نگهداری میشده اند کتک خورده اند. هم چنین دختران و زنان دستگیر شده در جایی به نام بند نسوان ۲ تگهداری شده اند و به قدری تعدادشان زیاد بوده که از برخی زندانیان عادی برای بازجویی بدنی و یا دادن سرویس به آنها استفاده میشده و رئیس بند نیز مرتب به مسئولین میگفته دیگر جا نداریم و زندانی جدید نفرستید و یا عده ای را آزاد میکرده اند تا جا برای افراد جدید باز شود.