پیکاری پیروز در تغییر قوانین تبعیض آمیز

آشنایی با دامیا بن خویا

[تغییر برای برابری->http://www.change4equality.org/spip.php?article3063]: دامیا در سالهای نوجوانی فمینیست شد. زمانی که در سن ١۵ سالگی پدرش را از دست داد متوجه شد که قوانین مراکش زن را از کودکی و تا آخر عمر موجودی تحت قیومیت به شمار می آورد. از حالا به بعد به جای مادر، برادرش بود که مسئول خانه محسوب شده و اتوماتیک حق سرپرستی و تصمیم گیری برای دامیا را هم بدست آورده بود. به طوری که برادر دامیا میتوانست برای ازدواج او تصمیم گرفته و حتی عقدنامه اش را امضا کند.

اما دامیا در ٢٢ سالگی با توجه به شرایط اجتماعی مراکش، انقلابی عمل کرده و بعد از اینکه موفق به کسب مدرک مدرسه علوم اداری رباط شد، به همراه مادر، خواهر و برادران جوان تر خود از خانه برادر خارج و مستقل شد. به خصوص که بین همسر برادر و مادرش رابطه خوبی حاکم نبود. و این دلیلی شد تا دامیا بتواند خانه مستقل خود را با مسئولیت مالی خود بنا نهد. از این بابت او در آمارهای اقتصادی مراکش به عنوان سرپرست خانواده به حساب می آید. او با اینکه حالا یک خانواده هفت نفره را اداره میکرد، نمیتوانست خودش عقدنامه اش را امضا کند. چرا که بنا بر قوانین مدنی مراکش او به عنوان زنی که پدرش را از دست داده است، میبایست دوازده مرد را به عنوان شاهد در زمان بستن قرارداد ازدواج حاضر نماید. هنوز هم بعد از گذشت سالیانی از قرارگرفتن دوازه امضا درپای عقدنامه اش رنج می برد.

در مجموع شش مبحث یعنی قرارداد ازدواج، شروط طلاق، چندهمسری مردان، حق ارث و حق نفقه تعیین کننده سرنوشت حقوقی است. این قوانین بعد از استقلال مراکش و برپایه شریعت در سال ١٩۵٧ وارد حوزه قوانین مدنی و در پی آن وارد روابط خصوصی، زنان و مردان شد.

دامیا بن خویا علیه نداشتن حق تعیین سرنوشت زنان دست به شورش میزند. فمینیسم برای او یعنی: ” برای یک زندگی با شأن انسانی، برای برابری فرصتها بین مردان و زنان در همه زمینه های زندگی به خصوص برای برابری حقوقی، مبارزه کردن.”

او در سال ١٩٨٣ با همکاری یک گروه از زنان همفکر خود روزنامه فمینیستی “هشت مارس” را که برای اولین بار در مراکش صدای زنان را انعکاس عمومی می داد، منتشر کرد. مهمترین موضوع این روزنامه که حتی در روستاها هم خواننده داشت تبعیض حقوقی علیه زنان بود. هم اکنون دامیا مسئول «انجمن زنان مراکش برای برابری حقوقی» است. این انجمن در سال ١٩٩٢ تاسیس شده و به عنوان اولین سازمان زنان مستقل از احزاب سیاسی مراکش شناخته می شود. به همراهی زنان منفرد این انجمن کتابهای مختلفی در باره موضوعاتی مانند خشونت جنسی بر زنان و سوء استفاده های جنسی از کودکان را منتشر کرد. گفتگوی زیر را کاترین شنایدر* در آوریل سال ٢٠٠٢ با دامیا بن خویا انجام داده است

گفتگو با دامیا بن خویا

چگونه کمپین یک میلیون امضا را راه اندازی و سازماندهی کردید؟

نخست ما تعداد زیادی کنفرانس مطبوعاتی ترتیب دادیم و مقدار زیادی هم مقاله راجع به کمپین در روزنامه ها منتشر کردیم تا خواسته ها و مطالبات ما به نظر عموم برسد. و بعد به خیابان رفتیم، به مدرسه و ادارات، خانه به خانه توضیحات لازم را دادیم و امضا جمع آوری کردیم. روش جمع آوری امضاها مانند غلطیدن گلوله برف عمل کرد و روش موفقی بود. ما در همه مناطق مراکش به جمع آوری امضا پرداختیم، ولی بطور اخص در شهرهای بزرگ مثل کازابلانکا، رباط، فاس، مکناس و کنیترا.

آیا از سوی نیروهای دیگر در جامعه حمایت و پشتیبانی شدید؟ بله، ما از سوی احزاب چپ که آنزمان در اپوزیسیون بودند و همچنین از دو سندیکای بزرگ کارگری چپگرا UMT و CDT نیز حمایت شدیم. اتفاق جالب در مراکش این است که مردهای فمینیست هم وجود دارند که به برابری جنسی اعتقاد دارند و برای حقوق زنان فعالیت میکنند.

اما با اینحال در آنزمان مقاومت بزرگی در مقابل خواسته های ما وجود داشت. نیروهای مذهبی سنتی ما را متهم کردند که ما “بی خدا” هستیم و خواسته های ما در مخالفت با اسلام و مذهب قرار دارند. حتی از سوی یک پیشوای مذهبی فتوایی در حکم قتل ما صادر شد که با میانجیگری پادشاه، آتش آن فروکش کرد.

با چه روش و تدبیری پادشاه آن زمان ملک حسن دوم در این مورد دخالت کرد؟

پادشاه در سال ١٩٩٢ در یک سخنرانی رو به زنان اعتراف کرد که از نظر قوانین حقوقی به زنان مراکش تبعیضات بیشماری رواداشته شده است، قوانینی که باید اصلاح شوند. در ادامه این سخنرانی او شورایی را تعیین کرد تا قوانین را بازنگری کرده و پیشنهاداتی برای تغییرات آنها ارائه دهند. و یکسال بعد یعنی در سال ١٩٩٣ قوانین جدید به اجرا درآمد.

آیا تغییرات انتظارات شما را برآورده کرد؟

نه، خواسته های ما خیلی عمیقتر و وسیع تر بود، تغییرات فقط در زمینه های خیلی محدودی بهبودی ایجاد کرد. اما موفقیت کمپین ما این بود که بالاخره قوانین تغییر یافتند. به خصوص که تا قبل از آن و همیشه قوانین مقدس و غیر قابل تغییر قلمداد می شد. در حقیقت ما جامعه را تکان دادیم و زبان جدیدی را متداول کردیم. و این آغازی بود برای بحث بر روی قوانین. نتیجه آن هم این بود که سازمانهای زنان متعددی تشکیل شد که خواست تغییر قوانین زن ستیز را در سرلوحه کارشان قرار دادند. کمپین ما، در را بر روی تغییرات بعدی در قوانین باز کرد. در حال حاضر بر روی تغییرات دیگری بحث میشود. بعد از مباحثی که در سال ٢٠٠٠ در گرفت، محمدشاه پنجم در یک برنامه «عمل ملی» در راستای جذب زنان در توسعه کشور شورایی را در آوریل سال ٢٠٠١ تعیین کرد تا بر سر طرحهای اصلاحی در باره حقوق مدنی به مشاوره نشسته و به نتایج عملی برسند.

با توجه به تجربه های تان چه تدابیر و عملکردهایی را در تغییرات اجتماعی و سیاسی مؤثر میدانید؟

اول باید سیاست زنانه شود، یعنی اینکه زنان هم باید به پستهای تصمیم گیرنده راه یابند. در انتظار ماندن تا اینکه شاید مردان به منافع زنان توجه کنند فایده ای برای ما زنان دربرنخواهد داشت، به ما زنان هیچ هدیه ای داده نخواهد شد. در ضمن از بودن زنان منفرد در قدرت هم، مانند وزیر امور خارجه کنونی جرج بوش، هیچ نتیجه ای عاید نخواهد شد، بلکه به یک تجمع انبوه زنان در پستهای تصمیم گیری نیاز است. در مراکش در حال حاضر ( آوریل ٢٠٠٢ ) بحثها و اکسیونهای مختلفی بر سر این قضیه وجود دارد. ما میخواهیم که زنان بیشتری در سپتامبر به مقاماتی راه پیدا کنند، که تعیین کننده است. برای مثال اگر نیمی از نمایندگان پارلمان از زنان تشکیل میشد، شاید برنامه عمل ملی به تصویب می رسید. تا امروز ( آوریل ٢٠٠٢ ) ما در مراکش تنها دو زن نماینده در پارلمان داریم. اما در این مورد حرکتهای متعددی در جریان است. چندی پیش احزاب بزرگ و سندیکاها سهمیه ای برای زنان در نظر گرفتند. اضافه بر آن اما باید سکوت در مورد تبعیض و ناروایها نسبت به زنان شکسته شود. برای نمونه تجاوزاتی که در جنگها به زنان اعمال میشود، هزاران نفر را شامل می شود. آنها این را ننگ می پندارند و سکوت اختیار میکنند. ما اضافه بر محکوم کردن این مسئله باید آن را به وسایل ارتباط جمعی هم بکشانیم و این بی عدالتی را فریاد کنیم تا دیگران هم ما را بشنوند. تنها زمانیکه کسی دیگری را هم شنید میتوان باهم اقداماتی را به سرانجام رساند. ما باید که متقابلاً در بعد بین المللی یک شبکه ایجاد کنیم و با حمایت از یکدیگر از هم بیاموزیم. وقتی که در مورد تجاوز به زنان صحبت میشود هیچ تفاوتی مابین شمال و جنوب وجود ندارد. ما باید در سطح بین المللی با یکدیگر در ارتباط باشیم، سازماندهی کنیم و این مسئله را به رسانه ها بکشانیم. همه وسایل ارتباطی باید که مورد استفاده قرار بگیرند، صدای مان باید بلند و رسا قابل شنیدن باشد. ما باید خودمان به شکار فرصتهایی برای سخن گفتن بشتابیم و منتظر نمانیم که آنها را به ما بدهند. نوشتن هم خیلی مهم است، کتاب، روزنامه، مجله و هر جا که امکانش هست، چراکه هر چیزی که نوشته شود، ثبت میشود.

در مراکش ما نشریات مختلفی را انتشار داده ایم، ولی موردی که توان ما را محدود میکند این است که آنها همه به عربی هستند . ما داریم به این فکر میکنیم که تعدادی هم ترجمه منتشر کنیم تا بتوانیم نوشته هایمان را در سطح بین الملی انعکاس دهیم. اما باید که بتوان وسایل دیگری برای ارتباط پیدا کردن با مخاطبان بیشماری که برای مثال عادت به خواندن ندارند و یا بی سواد هستند ابداع کرد. وسایل سمعی بصری، تئاتر و یا فیلم برای سینما و تلویزیون با موضوعاتی در بیان و تشریح تبعیض زنان میتوانند تاثیر به سزایی داشته باشند. مشاهده تصویری که یک مرد به زنی سیلی میزند، خواست مقابله و مبارزه با ناعدالتی ها را بیدار میکند.

سازمانهای زنان در مراکش نوارهای کاست تهیه و پخش کردند که به کمک آنها زنان را با حقوقشان آشنا می کردند. این کاستها حتی با گویشهای مختلف بربر تهیه شده بودند. ما باید مصمم تر دنیا را زنانه کنیم و در فضاهای مردانه راه پیدا کنیم. البته نه با خشونت، بلکه با کمک گفتگو، نشریه، تئاتر، سینما و با هر وسیله در دستی که بتوان منظور را بیان و تشریح کرد. ما هرگز نباید بگوییم که خسته هستیم، ما به یک نفس بلند و صبر و حوصله نیاز داریم. قبل از اینکه کسی از میان ما بخواهد خود را کنار کشد، باید زنان دیگری حاضر باشند که جای خالی او را پر کنند. این کمی مانند جبهه جنگ میماند.

* * * * *

اگر قرار بود دامیا امروز ازدواج کند میتوانست خودش عقدنامه اش را امضا کند. زیرا که طبق ماده ١٢ قانون مدنی جدید زنی که پدرش را از دست داده با رسیدن به سن قانونی حق دارد شخصاً عقد ازدواج ببندد. این ماده و همچنین تغییر مواد دیگر موفقیت های کمپینی است که نقطه شروع آن برمیگردد به کنفرانس مطبوعاتی که از سوی هیئت تحریریه روزنامه « هشت مارس» و همچنین اعضای «اتحاد عمل زنان» شب قبل از روز جهانی زن در سال ١٩٩٢ برپا شد. در آن شب آن زنان «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین» راآغاز کردند. و در سپتامبر ١٩٩٣، قانون مدنی اصلاح شده به اجرا درآمد.

*[ http://www.olympeheft.ch/seiten/damia_interview.html-> http://www.olympeheft.ch/seiten/damia_interview.html]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *