برگرفته از رادیو زمانه
None
ایران با ۶ پله سقوط در شاخص شکاف جنسیتی در جایگاه ۱۴۸ و بعد از کشورهای مثل عربستان، توگو و بحرین قرار گرفت. شاخص شکاف جنسیتی چیست و شامل چه متغیرهایی میشود؟
اکنون ۱۴ سال است که در پایان هر سال علاوه بر سایر گزارشهای سالیانه سازمانهای بین المللی گزارش بین المللی شکاف جنسیتی، ۱۵۳کشور جهان را در پیشرفت خود به سمت برابری جنسیتی با چند متغییر از پیش تعیین شده که معیار این سنجش است مورد ارزیابی قرار میدهند:
– مشارکت اقتصادی و فرصتهای برابری برای دستیابی به امکان اشتغال
– دستیابی به امکانات آموزشی
– سلامت و بقا
– مشارکت سیاسی
در شکل بالا چهار ضلعی بزرگتر میانگین چهار عامل عنوان شده در جهان را نشان میدهد و شکل داخل آن میزان دست یابی هر کشور و نزدیکی آن کشور به میانگینهای بینالمللی است. چنانکه اگر به گزارش مراجعه کنید خواهید دید فنلاند از خطوط که میانگین است عبور کرده و بسیاری از کشورها روی این خطوط هستند و یا همچون ایران کمتر از این خطوط هستند و نتوانستهاند به حد متوسط وضعیت زنان در جهان دست یابند. اما چنانچه شرح آن خواهد رفت در آموزش و بهداشت ایران با معیارهای متوسط بینالمللی برابری میکند خلاف اقتصاد که بسیار کمتر است و سیاست که ناامید کننده است. هر یک از موارد بالا خود توسط متغیرهای مختلف اندازه گیری میشوند و به یک عدد واحد میرسند و این عدد در مقایسه با سایر کشورها میزان موفقیت کشور مورد بررسی را در دستیابی به برابری زنان در متغییر مورد نظر تعیین میکند.
ایران با ۶ پله سقوط در شاخص شکاف جنسیتی در جایگاه ۱۴۸
مشارکت اقتصادی و دستیابی به فرصتهای برابر
الف: نرخ مشارکت نیروی کار؛ براساس گزارش پژوهشکده اموراقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی که در خردادماه منتشر شده است، هرچند نرخ مشارکت نیروی کار زنان در ایران طی سالهای اخیر با شیب ملایم روند افزایشی داشته است اما با نرخ مشارکت کل نیروی انسانی فاصله زیادی دارد. افزایش دانش آموختگان آموزش عالی بویژه حضور گسترده زنان در مؤسسات آموزشی و پژوهشی و افزایش تعداد فارغ التحصیلان زن نسبت به مرد در دانشگاههای کشور، یکی از مسائل جدی بازارهای آموزش و کار در دوران کنونی میباشد. این در حالی است که نرخ بیکاری زنان دو برابر جمعیت مردان است و زنان دانشآموخته نزدیک به سه برابر مردان بیکارند.
ب: برابری دستمزد برای کارهای مشابه: شکی نیست بحث برابری دستمزد برابر کار برابر یک بحث جهانی است و فمینیستها در سراسر جهان در پی دست یابی به این حق هستند چنانچه در اتحادیه اروپا روز ۴ نوامبر ۲۰۱۹ میلادی (۱۳ آبان) روز «برابری دستمزد زنان و مردان» نام گرفته است. در این روز فعالان حقوق زنان در سرار اروپا در چهارچوب برنامههای مختلف، خواستار تعیین دستمزدی برابر با مردان میشوند. بنا بر آمار منتشر شده توسط توسط مرکز آمار اتحادیه اروپا، هم اکنون در این اتحادیه متوسط دستمزد زنان ۱۶ درصد کمتر از همکاران مرد است. ایران در زمینه برابری در محیط کار در رتبههای آخر جدول برابری که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد قرار گرفته است. اگر جزو ۱۴ درصد از زنانی باشید که در ایران به سر کار میروید (که این رقم از میزان معمول در خاورمیانه شش درصد هم کمتر است)، با موارد زیادی رو به رو شدهاید که کارفرما با هدف خیرخواهانه حاضر به پرداخت دستمزد برابر به کارمندانش نیست. آنها در موارد بسیاری فکر میکنند که زنان چون در قوانین ایران تامین کننده نیاز مالی خانواده به حساب نمیآیند، نیاز چندانی هم به حقوقی و مزایا ندارند.
ج: حداقل درآمد، ۱۰۰۰ دلاری؛ میتوان گفت این متغییر در تمام شاخصهای توسعه اثرات منفی دارد از شاخص توسعه انسانی در ایران تا شاخصهای مربوط به رفاه رفاه چون حداقل در آمد در ایران حدود ۱۵۰ دلار است که با تغییرات نرخ ارز مرتب در حال تغییر است و در واقع در حال کاهش است و این متغییر نیز نتیجه را نامطلو تر خواهد کرد.
د: قانون گذار باشند، مدیر یا رئیس کارخانه باشند؛ چه میزان زنان در قانون گذاری برای کارگران و قوانین کار مشارکت دارند؟ آیا زنان سندیکای کارگری دارند؟ اساسا در ایران ما سندیکای کارگری داریم؟ متاسفانه جواب همه اینها منفی است. چه تعداد از مدیران کارخانهها و شرکتها و موسسات اقتصادی در ایران را زنان تشکیل میدهند؟ به گزارش ایسنا، بر اساس آمارهای ثبت شده در سامانه جامع آمارهای ثبتی تعاون از میزان مشارکت زنان در مدیریت تعاونیها و سهم مدیران عامل زن در اداره تعاونیها از بین ۳۸۲۳ مدیری که جنسیت آنها به عنوان مدیرعامل تعاونیهای ثبت و تشکیل شده در سال ۱۳۹۷ اظهار و ثبت شده، ۳۲۳۶ نفر را مردان (۸۴. ۶ درصد) و ۵۸۷ نفر را (۱۵. ۴ درصد) زنان تشکیل میدهند.
و: کارگران حرفهای و فنی؛ کارگران حرفهای یا در اصلاح کارگران یقه سفید کسانی هستند که در رشتهای خاص آموزش دیدهاند اغلب بیمه هستند و سرکارگر شدهاند اما طبق آمار در میان زنان کارگر چنین کارگرانی یافت نمیشود و اغلب مشغول به کارهای دسته چندم هستند. دستیابی به امکانات آموزشی کمتر خود باعث میشود زنان مهارت کافی برای دستیابی به موقعیت کاری که نیاز به مهارت بیشتر دارد را نداشته باشند و مجبور به تن دادن به کارهای سیاه شوند چنانچه طبق گزارشات سازمان آمار زنان در ۸۰ درصد مشاغل بدون بیمه سال ۱۳۹۶ اشتغال داشتند.
دستیابی به امکانات آموزشی
الف: نرخ سواد: نتایج سرشماری انجام شده در بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ نشان میهد تفاوت نرخ باسوادی در بین زنان و مردان از ۲۳. ۴ درصد در سال ۱۳۵۵ به حدود ۶. ۸ درصد در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته که این رقم در برآورد سال ۱۳۹۸ به کمتر از ۶. ۵ درصد رسیده است و این اختلاف در گروه سنی ۴۹-۱۰ ساله به حدود ۲. ۲ درصد دربرآورد ۱۳۹۸ کاهش یافته است.
ب: ثبت نام در دوره ابتدایی: این تعداد دختران و پسرانی را شامل میشود که در مقطع ابتدایی ثبت نام میکنند که در ایران حدود ۹۹/۰ است اما اینکه چه میزان از این تعداد در سالهای بعد تحصیل را رها میکنند در مرحله بعد اندازه گیری میشود.
ج: ثبت نام در دوره متوسطه: شامل زنانی میشود که آموزش در مرحله ابتدایی را تمام کرده و در مرحله متوسطه نیز ثبت نام میکنند که این نسبت به مرحله قبل کاهش داشته و از ۹۷٪ به ۸۰٪ میرسد.
د: ثبت نام در آموزش عالی: و در نهایت ثبت نام در آموزش عالی است که نشان میدهد ایران به لحاظ ثبت نام زنان در آموزش عالی رتبه ۱۱۴ را داراست و همین بحث آموزش به بهبود وضعیت ایران در این جدول با وجود وضعیت ناگوار اقتصادی و سیاسی کمک بزرگی میکند که آن هم نتیجه سالها تلاش زنان برای شکستن بسیاری از کلیشهها درباره ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل حتی به عنوان یک زن خانه دار بوده است.
سلامت و بقا
الف: نسبت جنسی در بدو تولد؛ طبق این گزارش تفاوتی در نرخ زاد و ولد دختران و پسران در ایران وجود ندارد و نسبت تولد دختران و پسران برابر است.
ب: امید به زندگی؛ یعنی تعداد سالهایی که یک ایرانی فکر میکند زندگی خواهد کرد که البته این یک میانگین است و مطلق نخواهد بود اما در ایران این امید به زندگی برای مردان ۶۵ و برای زنان ۶۶ است شایان ذکر است در مورد امید به زندگی در بین ۱۵۳ کشور رتبه ۱۳۹ را دارا هستیم!
قدرت سیاسی زنان
در این قسمت زنان ایرانی بدترین وضعیت را دارا هستند شاید به این دلیل که تمام کشورهایی که بیشترین مشارکت سیاسی زنان را دارا هستند همگی دارای دموکراسیهایی جان دار و قدیمی هستند که سالهاست در آن مردم حق اعتراض دارند، تجمع برگزار میکنند و میتوانند در برابر آنچه نمیخواهند ایستادگی کنند. یکی از مهم ترین نمودارهای پیشرفت و برابری حقوق زنان با مردان، در جهان و هر کشور، میزان حضور زنان در ردهها و مقامهای مختلف تصمیمگیری و جایگاههای سیاسی است؛ روندی که به نظر میرسد در سال جاری نسبت به سال قبل افزایش داشته است. این در حالی است که در سال ۲۰۱۸ تنها ۲۱ رهبر سیاسی زن در جهان بر صندلی تصمیمگیری سیاسی نشسته بودند و در سال ۲۰۱۹ شمار آنان به ۲۴ تَن میرسد. اما متغیرهای قابل بحث در قدرت سیاسی زنان که در این گزارش مورد توجه قرار گرفتهاند کداماند؟
الف: تعداد زنان در پارلمان: اکنون ۳٪ از نمایندگان مجلس ایران را زنان تشکیل میدهند این در حالی است که در ایسلند که اولین رتبه را در در این گزارش دارد و در واقع کمترین شکاف جنسیتی را داراست حدود نیمی از کرسیهای پارلمان را زنان تصاحب کردهاند.
ب: زنان در مناصب وزارت و پستهای دولتی: در مورد وزارت در طی ۴۰ سال گذشته تنها یک بار زنان توانسته یک نفر را راهی چنین موقعیت سیاسی کنند؛ همچنین در مورد سفرای زن و سایر مقامات همچون معاونین رییس جمهور هم به جز معاون امور زنان و محیط زیست که البته بین چند چهره شناخته شده در دهههای گذشته جا به جا میشده است زنان سهم چندانی نداشتهاند و این در حالی است که در کشورهایی که در بالای جدول همین گزارش قرار دارند نیمی از وزرای کابینه را زنان تشکیل میدهند و در تعدادی از آنها که شکل دولت به شکل نظام پارلمانیستی است زنان نخست وزیر هستند که این خود نشان دهنده میزان مشارکت و سهم زنان در قدرت سیاسی آن کشورها است.
ج: رئیس دولت زن (۵۰ سال اخیر): نظر به اینکه بر اساس قانون اساسی و مادهای که اشاره به شرط رجل سیاسی بودن دارد در ایران تاکنون زنان تجربه ریاست جمهوری را ندارند، این متغیر به طور خاص به رئیس جمهوری یا نخست وزیر شدن زنان اشاره میکند که آیا در طی ۵۰ سال گذشته هیچ زنی شانس داشتن چنین موقعیتی را در کشور مورد نظر داشته است یا خیر. سال ۲۰۱۹ برای زنان توانستند در فتح کرسیهای قدرت موفق باشند نمونه هایی از آنها عبارتند از؛ جنین آنیز† رئیسجمهور بولیوی از ۱۲ نوامبر سال ۲۰۱۹ بر سر این پست ایستاد، ‘سانا مارین† ۳۴ ساله توسط حزب خود در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۱۹ به عنوان رهبر دولت فنلاند انتخاب شد. وی لقب جوانترین نخستوزیر تاریخ فنلاند و جهان را به خود اختصاص داد، مته فردریکسن† از تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۱۹ به نخستوزیری رسید، زوزانا کاپوتووا† رئیسجمهور اسلوواکی از ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۹ در دفتر ریاستجمهوری است، ‘سارا کوگونگلوا† نیز از تاریخ ۲۱ مارچ ۲۰۱۹ نخستوزیر نامیبیا شد،†کولیندا گرابار-کیتاروویچ† از ۱۵ فوریه ۲۰۱۹ رئیسجمهور کرواسی است. این اسامی در جایگاه کشورهایشان در گزارش شکاف جنسیتی تاثیر مهمی داشتهاند.
سال ۲۰۱۹ وضعیت شکاف جنسیتی در بسیاری از کشورها بهبود یافته است اما به لحاظ اقتصادی در اغلب کشورها سقوط کرده است، ۶ کشور که بهترین وضعیت را در بین ۱۵۳ کشور دارا هستند ایسلند، نروژ، فنلاند، سوئد، نیکاراگوئه و نیوزلند است و ۶ کشور که بدترین وضعیت را در بین این کشورها دارا هستند ایران، کنگو، سوریه، پاکستان، عراق و یمن است که با توجه به مسفله جنگ و حملههای تروریستی در سایر کشورها حضور ایران در بین ۶ کشور آخر جدول بسیار نگران کننده است. این در حالی است که در این شاخص حرفی از قوانین تبعیض آمیز و فرهنگ مردسالار به میان نیامده است و تنها نتیجه یافتههای عینی و آمارهایی است که سازمان اقتصاد جهانی از مرکز آمار ایران درخواست میدهد.
همانطور که در تصویر اول مشخص است دو مشکل اقتصادی و سیاسی دلیل اصلی این سقوط ۶ پلهای در طی دو سال گذشته است (گزارش قبلی مربوط به سال ۲۰۱۸ بوده است) درمورد وضعیت مشارکت سیاسی شرایط زنان در طی دوسال اخیر تغییری نکرده است اما چنانچه فقر و مشکلات اقتصادی افزایش یافته است زنان از این مسئله آسیب بیشتری دیدهاند، زیرا بسیار از مشاغل که نیاز به کارگران با دستمزد پایین داشته ورشکسته شدهاند و تعداد زیادی از زنان بیکار شدهاند. زنانی که حاضر بودند بدون بیمه و با حقوقی کمتر از مردان کار کنند. بر اساس آمارهای بهزیستی در طی سه سال گذشته تعداد خانوادههای تک والد که توسط مادران تنها مدیریت میشوند به سرعت در حال افزایش است و این خود زنان بسیاری را به سمت بازار کار روانه میکند همه اینها علائم زنانه شدن فقر هستند، فقری که بر همه جامعه اثر میکند اما بیش از آنچه قابل تصور باشد بر زنانی اثر میکند که سالهاست میکوشند با تحصیلات، استعداد و توان برابر دستمزد برابر داشته باشند اما از آن بی بهره هستند. درحالی ایران در آخرین گزارش شکاف جنسیتی در رتبه ۱۴۸ قرار گرفته که در نخستین ارزیابی مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۰۶ رتبه ۱۰۸ را در اختیار داشت، بحران اقتصادی و سیاسی امروز ایران بسیاری از شاخصها را با سقوط مواجه کرده است و شاید کمتر کسی فکر کند شاخص شکاف جنسیتی هم از آن بی بهره نبوده است.