لیمای رنگارنگ و جنبش کودکان کار / نگار راستین راکی‌زاده

قسمت اول – زیر پوست پرو


رنگارنگ و با سوس تند

در لیما

۲۲ دسامبر ۲۰۱۵: ده روزی از زمان ورودم به امپراطوری بربادرفته اینکاها نمی‌گذرد. در این مدت آنقدر صحنه‌های متنوع و فشرده‌ای را تجربه کرده‌ام که انگار مدت مدیدی است که در لیما به سر می‌برم.

برخی ساکنین لیما، این شهر را به عنوان یکی از غیر جذابترین مناطق پرو معرفی می‌کنند، چیزی که اغلب کسانی که با افسون بلندی‌های ماچوپیچو، جنگل‌های آمازون و دریاچه تیتیکاکا به این سرزمین کشیده می‌شوند، با آن مواجه می‌شوند.



لیما برای من یادآور مکزیکو سیتی و تهران است، در حالی که به لحاظ گستردگی و بزرگی به این دو غول عظیم‌الجثه نمی‌رسد. دوگانگی و تضاد عجیبی در فضای شهر غلبه دارد، میان خیابان‌های خاکستری متعفن و مملو از اتوموبیل‌های پر هیاهو از یک سو و از سوی دیگر بازارهای رنگارنگی که در آنجا مردمی با چهره‌های گرد و مهربان، خوراکی‌های خوشمزه‌ای همچون سویچه (Ceviche) عرضه می‌کنند. سویچه یکی از غذاهای ملی پرو است که از قطعات ماهی خام با آب لیمو و پیاز قرمز خردشده و شیلی تند، تهیه می‌شود. همچنین در بسیاری از رستوران‌ها و غذاخوری های کوچک، عرضه جوجه کبابی در کنار چاوفا (Chaufa) که معجون محبوبی از آشپزخانه چینی و پرویی است، جلب توجه می‌کند.


لیما، زن تره‌بارفروش

من با همراهی گروه تئاتری که چند سال پیش در مادرید به راه انداختیم، پا در این سفر شگفت‌انگیز نهادم. هدف ما ارائه دوره‌های تئاتر برای کودکان و نوجوانان در مناطق فقیرنشین پرو است. رؤیای ما، مشارکتی کوچک در گسترانیدن هنر، ترانه و فرهنگ در گوشه‌های بکری از این جهان بزرگ است.

نخستین برنامه ما، اجرای پروژه‌ای‌ در یک حاشیه مسکونی فراموش شده، در لیما پایتخت پرو است. در این محله فقرزده، یک زن و شوهر آرمان‌گرا با تأسیس یک مرکز فرهنگی کوچک، برای به واقعیت درآوردن رؤیاهای عدالتجویانه‌شان، تلاش می‌کنند. این مرکز هنری از فیگور دون‌ کیشوت الهام گرفته است.

آنها در کتابخانه کوچکی که با زحمت بسیار فراهم آورده‌اند، از هنرمندان و نویسندگان متعهد برای برگزاری جلسات کتابخوانی، برنامه‌های هنری و نمایش فیلم برای کودکان دعوت می‌کنند تا به این ترتیب، تا اندازه‌ای به زندگی دشوار آنها، لطافت ببخشند.

پیش از رهسپار شدن به سانتا رزا، لیما ما را به گونه‌ای در رقصی وحشی و رنگارنگ از مزه‌ها، بوها و انسانهای خون‌گرم و صمیمی محسور کرد، که بی‌اختیار در جنبش NATs غوطه‌ور شدیم: “جنبش خودگردان نوجوانان و کودکان کار در پرو” (Niños, Niñas y Adolescentes Trabajadores).


۴۵ سال پیش در این‌جا، در شهری که در نگاه اول چندان جلب نظر نمی‌کند، اولین جنبش نوجوانان و کودکان کار، که در گروههای مستقل و خودگردان سازماندهی شدند، شکل گرفت.

جنبش ملی خودگردان کودکان و جوانان کار پرو

در سال ۱۹۷۰ نخستین سازمان‌هایی که هدف آنها متشکل کردن کودکان کار و حمایت از آنها در برابر استثمار، خشونت و به حاشیه رانده شدن‌، شکل گرفتند. نخستین سازمانها منشاء کلیسایی داشتند، اما به سرعت سازمان‌های مستقلی از جمله “کلیبری” (KOLIBRI) تأسیس شدند. شگفت آورست که “کولیبری” توسط پلیس به وجود آمده بود. از چهره‌های معروف سازمان کلیبری، پلیسی به نام میگل بود، که برای حمایت از بچه‌ها، نه تنها به آنها کاراته و شنا ، بلکه نقاشی، شعر و شگردهایی که خودش از طریق خودآموزی یادگرفته بود، آموزش می‌داد. اکنون در پرو یک جنبش سراسری کودکان کار MNNATSOP با برنامه‌ای پلورالیستی وجود دارد که از پانزده سازمان مستقل کودکان کار تشکیل شده است. موضوع مرکزی این تشکل‌ها بسیار جذاب است. بچه‌ها نه تنها یاد می‌گیرند که حقوق خودشان را بشناسند، بلکه با موضوعاتی همچون مفهوم کار، درک کار به عنوان ستونی پایه‌ای در هستی انسان و فهمیدن خودشان در متن عمومی کار نیز آشنا می‌شوند.


جنبش کودکان کار با این ایقان پیوند دارد که تجربه کار علیرغم شرایط نامطلوب اجتماعی، پایه مثبتی را در هویت اجتماعی انسان تشکیل می‌دهد. احترام و ارج ‌گذاری متقابل به یکی از باورهای پایه‌ای این جنبش تعلق دارد. یکی دیگراز باورهای تنیده شده در این جنبش این است که کودکان در نتیجه بر دوش کشیدن مسئولیت اجتماعی، افزون بر کسب آگاهی درباره حقوقشان در جامعه، توانایی چشمگیری نیز در ساختن زندگی خودشان کسب می‌کنند.

تجزیه و تحلیل و تآمل در مسائل جاری، به بخش مهمی از نشست‌های منظم کودکان کار در پرو تعلق دارد. از این روست که با شفافیت و آگاهی شگفت‌انگیزی درباره خودشان، تشکیلاتشان و آرزوهایشان حرف می‌زنند. در برخورد و گفت‌وگو با این کارگران خردسال، ذهن‌های بیداری را در مقابلت می‌بینی، که برای واکنش نشان دادن، فهمیدن ارتباطات و تصمیم‌گیری، بسیار توانا هستند. سرچشمه این دانایی و توانایی کودکان کار، در نقش اجتماعی فعالی است که بر عهده گرفته‌اند. این کودکان یاد گرفته‌اند که خودشان را نه یک قربانی ناتوان ، بلکه به عنوان یک سوژه بفهمند، سوژه‌ای که بر وضعیت تأثیر گذار است. به همین دلیل تحلیل و تأمل بر موضوعات اجتماعی، برای سازمان‌های کودکان و جوانان کار، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. آنها از این طریق یاد می‌گیرند که خودشان ایده‌ها، آرزوها، و افکارشان را بیان کنند، نه از طریق بزرگسالانی که از بیرون صحنه قیم‌وار برایشان تصمیم می‌گیرند. البته جنبش کودکان کار از بزرگسالان با جدیت تقاضای حمایت می‌کند، اما همزمان از آنها می‌خواهد که جنبش آنها را به رسمیت بشناسند و حقوق برابر آنها را رعایت کنند.

حتی اعضای قدیمی NATS که اکنون بزرگسال هستند و برخی از آنها خانواده و فرزند دارند، برای ما با ایقانی راسخ از فرآیند تجربه شده و تغییرات شگرفی که سازمان کودکان کار در زندگی‌شان به وجود آورده بود، تعریف می‌کردند. راکل که اکنون در وزارت آموزش کار می‌کند، یکی از کسانی است که در کودکی عضو جنش کودکان کار بوده است. راکل می‌گفت که اغلب کودکانی که همزمان با او در جنبش کودکان فعالیت می‌کردند، به دانشگاه راه یافته و به ویژه در رشته جامعه شناسی تحصیل کرده اند. بسیار از آنها در زمینه ‌های فرهنگ و آموزش فعالیت می‌کنند.


لیمای رنگارنگ

این که جنبش کودکان کار و حمایت‌کنندگانشان پرکار و پیگیر برای تشکل‌یابی و هدایت درست تجربیات خود فعالیت می‌کنند، به این مفهوم نیست که شادی و تفریح در زندگی آنها جایی ندارد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؛ نخستین ملاقات با راکل، که صمیمانه ما را در سازماندهی سفرمان در پرو، یاری داد، در بار معروف Keirolo در مرکز پرو انجام شد. این بار پاتوق محبوب هنرمندان لیما و به خاطر کوکتل Chilcanos شهرت دارد. این کوکتل معجون گوارایی است از Pisco، مشروب الکلی ملی پرو، لیموترش و جینجر آله (Ginger Ale). در این بار با ادواردو، یک مارکسیست قدیمی، که اکنون در یک تشکیلات کودکان INFANT فعالیت می‌کند، آشنا شدیم. به این ترتیب اولین هفته اقامت ما در لیما، با گفت‌وگوهای پرشور درباره یک آینده امیدوار کننده با کودکان شجاع و آگاه، ملاقات و مصاحبه با اعضای جنبش کودکان کار ، گپ وگفت‌وگو با روشنفکران و هنرمندان ماجراجو و بی‌خانمان، گفت‌وگو درباره بارها و خوراکی‌های خوشمزه محلی، و در پارتی های ترانس‌های پرو سپری شد و ما را به آگاهی‌های نوین و پر‌امیدی رهنمون کرد و اطمینان به این که در جایی هستیم که می‌بایستی باشیم.

ادامه دارد

در قسمت دوم با هم به سانتا رزا که یکی از بخش‌های فقیرنشین لیماست می‌رویم و در آنجا با این شعار بر روی یک دیوار مواجه می‌شویم: «جهانی دیگر ممکن است.»
بر روی دیوار نوشته شده: دنیایی دیگر ممکن است


بر روی دیوار نوشته شده: جهانی دیگر ممکن است

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *