یکشنبه ۳ مه ۲۰۱۵
None
زن بودن در ایران به معضلی تبدیل شده Ú©Ù‡ از زوایای مختلفی احتیاج به بررسی دارد Ùˆ بحث کار زنان در بیرون خانه هنوز Ú©Ù‡ هنوز است مورد قبول باطنی اکثریت جامعه مردانه نیست Ùˆ محل کار جای امنی برای زنان به حساب نمی آید. Ùˆ جالب است Ú©Ù‡ , مردان بیش از زنان به این موضوع واقفند زیرا مردان جامعه را Ùˆ قدرت مردانه حاکم را Ùˆ محیط کار خود ساخته مردانه را Ù…ÛŒ شناسند. تامین معاش موضوعی پایه ای است وزنان محتاج کار جزو طبقات فرو دست جامعه هستند یادر حال فرو دست شدن! Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند خود را Ùˆ فرزندان Ùˆ یا خانواده خود را تأمین کنند Ùˆ شرایط بهتری را برای آنان ایجاد کنند . Ùˆ این سنگ بزرگی است برای بلند کردن برای زن در جامعه ایران!
قوانین کاردر محیط های کار معنایی ندارد و جمهوری اسلامی و مجلس و نمایندگان آن هیچ فعالیت جدی در این زمینه انجام نمی دهند به جز این که در نهایت خانه را مناسب ترین محل برای زن پیشنهاد می کنند. بدون این که حتی خانه را هم قانونمند و امن کرده باشند.
زن در جامعه فعلی و مدرن ایران همزمان که احتیاج به کاردارد برای خود و کمک به خانواده, باید هنوز به حفظ چهار چوب های خانواده هم فکر کند, او یک کنترل ناخود آگاه را با خود حمل می کند, این موضوع در مورد مردان صدق نمی کند .
البته همه این گفتگوها در فضای خصوصی مطرح می شود و زنان هنوزنمی توانند در مورد مشکلاتی مثل سکسیسم در محیط کار در فضای عمومی صحبت کنند و به شرایط خود اعتراض کنند. و این نشان می دهد که جو رعب و وحشت حاکمیت جمهوری اسلامی, جامعه را رها نکرده است .
وقتی می گویم زنان محتاج کار, در واقع می خواهم به این موضوع اشاره کنم زنانی در ایران کار می کنند که به کار احتیاجی فوق العاده دارند و تامین مالی نمی شوند و به بیمه درمان و بازنشستگی در پیری احتیاج دارند زیرا ثروتی که پشتوانه زندگی آنها باشد ندارند. و در اینجاست که بازار کار بی قانون جمهوری اسلامی, دهان کثیف ومتعفن خود را برای بلعیدن آن ها باز می کند.
زنان ودختران نسل جدید هم که می خواهند مستقل و قوی باشند باید در محل کار به خواسته های غیر معمول و غیر قانونی صاحبان کار گوش دهند. زیرا اوست که قدرت دارد, پول دارد و آینده در دست اوست !! و در صورت مخالفت در مقابل صاحب کاربه بیرون رانده می شوند و این فاجعه بزرگی است برای زنی که کار می کند واحتیاج به کار دارد.
در اینجا می خواهم به داستان یکی از زن های مهاجر حاشیه نشین بپردازم که درکرج با او آشنا شدم و او از راه فروش بدن خود زندگی خود و سه فرزندش را تامین می کرد, در کنار شوهری معتاد که به کارهای ساختمانی و فصلی مشغول بود. (البته تنها راه ارتباطی واقعی , با جامعه اطراف ودرک زندگی واقعی آنها از نظر من باز بودن خود انسان و دردمند بودن خود شخص نیز است ) به هر حال وقتی او متوجه شد که من مجبورم با شوهر سابقم در یک خانه زندگی کنم چون اوست که هنوز مخارج زندگی را می پردازد و فقط یک هفته در ماه در خانه است و در شهری دور از خانه کار می کند, به من پیشنهاد بیرون رفتن با او و دوستان مردش را داد مسافرت های یک روزه که او می تواند غذاهای مجلل در رستوران بخورد وتریاکی بکشد ومشروبی بخورد وتازه پولی هم در بیاورد و وقتی من گفتم که من با این رفتار ها مرز بندی دارم وسیاسی هستم , گفت : ایده دیگر,من می توانم از خانه تو به عنوان خانه تیمی استفاده کنم و پول خوبی بپردازم, گفتم خانه تیمی برای من زمانی معنی سیاسی داشت .
خلاصه کنم نوبت من شد که شروع کردم:’ چرا سر کاری نمی روی که بیمه ای هم داشته باشی برای دوران پیری حالا جوانی و نمی دانی چه اتفاقی در آینده می افتد شاید دیگر نتوانی به عنوان کارگر سکس کار کنی! او سر درد دلش باز شد و تعریف کرد که در محیط کارهایی که او تجربه کرده است ,هم باید کارمی کرد و هم باید به خواسته های جنسی رئیس و نایب رئیس بدون اضافه حقوق جواب می داد و در این صورت او ترجیح داده که برای خود کار کند و مالک بدن خود باشد برای فروش !
در اینجا دهان من بسته شد که چه راه حلی می توان به او نشان داد , فقر و بیچارگی و بی قانونی فحشا و جنایت و جرم می آفریند.
جمهوری اسلامی نه تنها قانون حمایتی درستی از زنان ندارد بلکه در صورت دستگیر کردن چنین زنی او را سنگسار و مجازات هم می کند .
ما زنان به قوانین توانمند تری برای دفاع از خود در جامعه نیاز داریم و باید خود را سازماندهی کنیم .
مبارزات زنان در پیوند با مبارزه طبقاتی ست