روز شنبه پنجم ژانویه ۲۰۱۳جشن پنجاهمین سالگرد تأسیس کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی– اتحاد ملی به همت گروهی از دبیران سابق و اعضای آن در فرانکفورت آلمان برگزار شد.
در حضور تعدادی بیش از چهارصد نفر دست آوردهای کنفدراسیون توسط تعدادی از دبیران سابق آن در نوبت های متفاوت بازگو شد. تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی، افشاگری، مبارزه علیه نقض حقوق بشر در ایران، سازماندهی کارزارهای بین المللی و اعتصاب غذاهای طولانی در شرایطی که ارتباط گیری و ابزار ارتباط جمعی با جهان به آسانی ممکن نبود از دست آوردهای کنفدراسیون بود که برایش اعتباری کسب کرد که هیچ یک از جنبش های دانشجوئی دیگر در جهان بدان دست نیافتند. در طول روز و در میان سخنرانی های دبیران پیشین قرائت قطع نامه ها و پیامهای مربوطه، نمایش اسلاید مبارزات ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر محمد مصدق، نمایش اسلاید مربوط به همبستگی جهانی (فلسطین، ظفار، ویتنام)، تلاشهای فرهنگی و تبلیغاتی کنفدراسیون، برخی پیامهای رسیده، خاطراتی از آقای “فاف” وکیل دعاوی آلمانی و از حامیان مبارزات کنفدراسیون، خاطرات یکی از زندانیان سیاسی دوران استبداد پهلوی و برنامه های هنری ارائه شدند.
نظری به لیست سخنرانان که با پخش نوار سخنرانی پرفسور خسرو شاکری شروع شد و با صحبت های بهمن نیرومند، حمید بیات، محمد پرهام، ناصر چگینی، فریدون کلانتر، باقر مرتضوی، ناصر جعفرپور، بیات زاده، آنت آوانسیان و داود غلام آزاد ادامه یافت و ذکر خاطراتی از بهمن نیرومند و فریدون اعلم چاشنی آن شد، نمایانگر بی توجهی کامل برگزارکنندگان به حضور و سهم زنان در کنفدراسیون بود.
تنها سخنران زن یعنی آنت آوانسیان نیز جهت قرائت متن پیام کنگره ۱۴ به زنان ایران برگزیده شده بودو اشاره ای به دست آوردهای زنان کنفدراسیون نداشت. به هیچ یک از زنان عضو کنفدراسیون فرصت سخنرانی داده نشد. یکی از زنان اعضاء کنفدراسیون که از بنیانگزاران اتحاد ملی زنان نیز میباشد، بمجرد اطلاع از برگزاری یادبود تقاضای چند دقیقه وقت جهت معرفی دست آوردهای زنان کنفدراسیون را کرده بود که به بهانه پر بودن برنامه رد شده بود. این درخواست با پشتیبانی عده دیگری از زنان حاضر، در هنگام اجرای مراسم تکرار شد. برگزارکنندگان باوجودیکه برنامه را دو ساعت زودتر خاتمه دادند حاضر به اختصاص ۵ دقیقه وقت برای زنان نشدند.
البته خود آقای فریدون منتقمی، برگزارکننده یادبود، اشاراتی به زنان ایران داشتند و آنهم در رابطه با حق رأی زنان که ۵۰ سال پیش در زمان محمد رضا شاه به دست آمد بود. ایشان با تکرار واگفته های تاریخ مصرف گذشته ، به بیهودگی حق رأی هنگامی که انتخابات آزاد وجود نداشت پرداختند. کاش حداقل فرصت میدادند خود زنان در مورد بیهودگی یا فوائد بدست آورده هایشان اظهارنظر نمایند!
در سال ۲۰۱۳ ما میدانیم که همان قانون نیم بند حمایت خانواده که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به دستور خمینی ( ضد امپریالیست آن زمان ) ملغی شد، با وجودیکه برابری زن و مرد را بهیچ وجه در شکمش نداشت، تا چه اندازه پیشروتر از قوانین امروز در ایران و تسهیل گر زندگی زنان ایرانی بوده است . قانون خانواده در زمان شاه چند همسری را بسیار مشکل، حق طلاق و حتی حضانت بر کودکان را برای زنان تسهیل کرده بود. این قوانین اثرات مثبت بسیاری در زندگی هزاران زن ایرانی بجای گذاشتند.
اهمیت حق رأی زنان در رژیم دیکتاتوری شاه نه بخاطر رأی دادن، که بیش از آن به جهت همطراز قرار دادن زن و مرد در این رابطه، بدون شک دست آوردی قابل ملاحظه و قدمی مثبت در راه ارتقاء برابری حقوقی زن و مرد بوده است .
خارج از این اظهارنظر قیم گونه در مورد زنان ایران ( و نه توسط خود زنان ) به دو زن ایرانی دیگر نیز در این گردهم آئی اشاره شد. یکی تصویر همراه با توضیح پری بلنده روی تانک ارتشی در کودتای ضد ملی ۲۸ مرداد و دیگری متلک ملکه اعتضادی به دکتر محمد مصدق در بیدادگاهی که بر علیه وی تشکیل داده بودند.
چنانچه برگزاری این یادبود تنهاجهت شیرجه نستالژیک در گذشته ای چشم گیر و مبارزاتی قابل توجه بوده باشد، این گردهم آئی بسیار موفق و با نظم برگزار شد. برنامه های هنری توسط سیما ، اسکندر و عبدالرضا و تکنوازی پیانو توسط پیمان با استقبال و خوش آیند شرکت کنندگان مواجه شد. اجرای سرود ۱۶ آذر توسط دسته کر و همراهی حضار جالب بود.
مشکل اینجاست که ما در خلاء زندگی نمی کنیم . حاصل ۳۳ سال فاشیسم مذهبی حاکم بر کشورمان هزاران اعدامی، تبعیدی و زندانی سیاسی همراه با شدیدترین موارد نقض حقوق بشر است. خشونت در جامعه گسترش یافته و اقتصاد در آستانه ورشکستگی می باشد و زنان ایرانی تحت فشار قوانین بشدت ضد زن و حجاب اجباری تحقیر می شوند.
قبل از اینکه شعار اتحاد، مبارزه و پیروزی کنفدراسیون را امری تحقق یافته وانمود کنیم نباید ” پیروزی ” را زیر سوال ببریم؟ آیا هدف از اتحاد و مبارزه تنها غلبه بر دیکتاتوری شاه بوده است ؟
هیچ سخنی درباره ضرورت ادامه مبارزه ویا انتقاد به عملکردهائی که کمک به چیره شدن اسلامیست ها کرد و یا اشاره ای به وضعیت کنونی ایران شنیده نشد و من را به یاد این ضرب المثل آلمانی انداخت که میگوید ” عمل جراحی با موفقیت انجام شد و مریض بدرود حیات گفت “.
برای ترتیب این یادبود زحمات زیادی کشیده شده بود که جای قدردانی دارد ولی دگرباره به زنان مبارز و فمینیست ایرانی ثابت شد که درد فرهنگی مردسالاری ما مذهبی و غیرمذهبی، چپ و راست و مبارز سیاسی قدیم و جدید نمی شناسد. حتی سالیان دراز زندگی در دموکراسی های غربی نیز خراش چشم گیری به آن نتوانسته است بدهد. راهی دراز در پیش است . از مبارزه مأیوس نشویم.