دویچه وله » پوستر فیلم “اشهد” ساختهی برهان قربانی”اشهد”، اولین فیلم کارگردان افغانیتبار آلمانی، برهان قربانی، به مسائل جوانان مسلمان در برلین میپردازد. سقطجنین، همجنسگرایی و قتلغیرعمد از جمله موضوعاتی هستند که در این فیلم با تصاویری غیرکلیشهای مطرح میشوند.
فیلم “اشهد” که در شصتمین دورهی جشنوارهیبینالمللی فیلم برلین، توجه و تحسین بسیاری برانگیخت، از ۳۰ سپتامبر در سینماهای آلمان به نمایش در آمده است. این فیلم که به عنوان پایاننامهی یک دانشجوی افغانیتبار، برهان قربانی، به بخش اصلی مسابقهی برلیناله راه یافت، باورهای مذهبی جوانان مهاجرتبار را در کلانشهر برلین دستمایه قرار داده است.
داشتن “عذاب وجدان”، وجه مشترک سه شخصیت فیلم “اشهد” است. همین “عذاب وجدان”، خط سرخی است که بخشهای سهگانهی این فیلم را بههم پیوند میزند. بدون این “عذاب وجدان”، کارگردان قادر نبود، چند و چون باورهای مذهبی قهرمانانش را به نمایش بگذارد.
این قهرمانان جوان و مسلمان، مریم، سمیر و اسماعیل نام دارند. هر سه از خانوادههایی مهاجرتبار برخاستهاند، در برلین زندگی میکنند و بر سر دو راهی پریشانکنندهای قرار دارند. هر سه در تلاشند، راهحلی برای رهایی از دست “عذاب وجدان” خود بیابند. برهان قربانی برای انتقال این مضمون به بیننده، از شخصیت مریم کمک میگیرد و در ابتدای فیلم او را نشان میدهد که در حال پهنکردن سجاده برای ادای نماز است، ولی جهت قبله را “عوضی” گرفته است. پدر او که پیشنمازی با افکار و دیدگاههای “آزادیخواهانه” است، به او میگوید:
ـ قبله را عوضی گرفتی، مکَه از این طرفه…
مریم
مریم برای این که “جهت مکه” را تشخیص دهد، راه طولانیای پشت سر میگذارد: او دختر آزاد و “بیبندوباری” بوده که جز خوشگذرانی و تفریح، فکر دیگری در سر نداشته است. حاملگی ناخواستهی مریم هم نتیجهی همین سبکسریها و “ولو بودن در دیسکو”هاست. برهان قربانی، برای این که این قهرمان “خدانشناس” را بهخوبی مجازات کند، سرنوشت تلخی برای او رقم میزند: مریم پس از سقطجنین، دچار خونریزی و افسردگی شدید میشود و ابتلا به این بیماریها را “جزای الهی” به علت شیوهی زندگی و “کشتن فرزند” خود میداند. برهان قربانی برای این که مریم دلایل دیگری برای سرزنش کردن خود داشته باشد، مادر او را هم هنگام زایمان و به دنیا آوردنش به دیار فانی میفرستد!
مریم (با بازی مریم زارعی)، دختر “بیبندوبار”ی که سرانجام به “راه راست” هدایت میشود
سمیر
سمیر، یکی دیگر
از قهرمانان فیلم، جوانی نیجریایی است که عاشق همکار همجنس خود میشود. او میداند که همجنسگرایی “با عقاید مذهبی مسلمانها جور در نمیآید.” و این نکته را با “عشق” خود که آلمانی است در میان میگذارد. او ولی “معنویات” را از احساسات انسانی جدا میکند. با اینحال برای درک سمیر، حتی به مسجد میرود و به موعظههای پیشنماز مسجد گوش میسپارد. …
اسماعیل
اسماعیل در مسیر زندگی پرفراز و نشیب خود به عنوان مأمور پلیس دچار خطاهای جبرانناپذیری شده است؛ از جمله این که در حین درگیری با “قاچاقچیان انسان” در آلمان، به زنی حامله در حال فرار شلیک کرده و مرگ “جنین” او را سبب شده است. اسماعیل، سالها بعد، بهطور اتفاقی با این زن روبرو میشود و برای جبران مافات، زن و فرزندش را ترک میگوید تا با او زندگی جدیدی را آغاز کند؛ زندگیای بدون عشق و از سر تَرحم. این زن مسلمان که ناخواسته و بر اثر تجاوز سربازان در جنگ بوسنی هرزگووین حامله شده، وقتی با این واقعیت روبرو میشود، اسماعیل را از “عذاب وجدان” نجات میدهد: «من این بچه را نمیخواستم. رحمت خدا بود که به دنیا نیامد.»
تصاویری تازه در خدمت دیدگاهی جانبدار
“اشهد”، فیلمی جانبدار و یکسویه است که با داستانی پرکشش و تصاویری غیرعادی میکوشد در لفافه، “راه راست” را به تماشاگر نیز القا کند: مسجد که سه قهرمان فیلم در آنجا با یکدیگر آشنا میشوند، مرکز صلح و آرامش و صیقل دادن احساسات معنوی و… معرفی میشود.
برهان قربانی، کارگردان فیلم “اشهد”:«بیائید با هم گفتوگو کنیم!»
پیشنماز مسجد، پدر مریم، “مرد مقدسی” است که تنها به فکر نجات “روح و روان بندگان گمراهشده” است و اغلب در صدد یافتن انگیزههای “ارتکاب گناه” برمیآید تا آن را محکوم کند. رویدادهای فیلم در ماه رمضان، “ماه تزکیهی روح و جسم” رخ میدهند و همهی قهرمانان آن، سرانجام به “رهاییای معنوی” دست مییابند. …
برهان قربانی با ارائهی چنین تصاویری از اسلام و مسجد و منبر، تحسین منتقدان را برانگیخته است. ویژگی “اشهد” در آنست که برای انتقال پیام خود از چارچوب تصاویر قالبیِ آشنا دربارهی دین و مسلمانان فراتر میرود؛ اینان اغلب در فیلمها در نقش تروریست و مبلًغ نفرت علیه دنیای غرب ظاهر میشوند. سیاست کلی دستاندرکاران سینما که در حال حاضر طرح چهرهی متفاوتی از “جهان اسلام” را برای برقراری رابطه با پیروان آن گریزناپذیر میدانند، در این قضاوت بیتأثیر نبوده است. برهان قربانی، خود پیام فیلمش را چنین توضیح میدهد: «بیائید با هم گفتوگو کنیم!»
نماهایی از فیلم
مریم (با بازی مریم زارعی )، دختر “بیبندوبار” پیشنماز مسجدی در برلین است که ناخواسته حامله شده و قصد سقط جنین دارد. پیامدهای دردناک این تصمیم، زندگی او را در مسیر دیگری میاندازد…
سمیر، (با بازی جرمیاس آشامپونگ ) با خواهرش (سمت راست) از نیجریه به برلین آمده و در “بازار بزرگ” این شهر کار میکند. او ناخواسته به یکی از همکارانش که جوانی آلمانی است، دل میبندد و از آنجا که همجنسگرایی در باورمذهبی او جایی ندارد، دچار عذاب وجدان میشود…
اسماعیل (کارلو لیوبک)، پلیسی آلمانی است که در اثر خطایی به زنی حامله از بوسنی شلیک میکند و باعث مرگ “جنین” او میشود. اسماعیل برای جبران این خطا، همسر و فرزند خود را ترک میگوید تا زندگی جدیدی را با زن آغاز کند…
مریم پیش از “سقط جنین”، جز خوشگذرانی و تفریح، فکر دیگری در سر نداشته است، ولی پس از آن و ابتلا به خونریزی و افسردگی، این “مجازات الهی” را میپذیرد و به “راه راست” هدایت میشود…
پدر مریم، پیشنماز مسجد محل است و با افکار لیبرالی میکوشد جوانان مسلمان را “آزاده و مستقل” بار بیاورد…