دومین روز از سری نشست های بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران که هم زمان با پانزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ژنو در حال برگزاری است، به وضعیت حقوق زنان در ایران اختصاص یافت. در این نشست که با عنوان “حقوق بشر در ایران: حقوق زنان” روز جمعه بیست و چهارم سپتامبر به دعوت سازمان غیردولتی سودویند اتریش برگزار گردید پنج تن از فعالین حقوق زنان در مورد شرایط کنونی زنان در ایران سخنرانی کردند.
ابتدا رضوان مقدم از بنیان گزاران کمپین یک میلیون امضاء و فعال حقوق زن به بررسی وضعیت زنان زندانی پرداخت. وی با اشاره به نقض گسترده، مستمر و برنامه ریزی شده ی حقوق بشر و حقوق زنان به ویژه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، از سیاست های زن ستیز دولت در برنامه های تلویزیونی، تدوین قوانین تازه ی تبعیض آمیز به ویژه لایحه حمایت از خانواده، تهیه و اجرای طرح عفاف و خشونت بر زنان در فضاهای عمومی و محدودیت دختران در ادامه تحصیل از طریق سهمیه بندی جنسیتی دانشگاه ها انتقاد کرد. خانم مقدم از تهدید، ارعاب و احضارهای تلفنی، یورش های شبانه به منازل افراد و دستگیری و بازداشت و محاکمه ی گسترده ی فعالین حقوق زن به عنوان پدیده ی روزمره نام برد. دستگیری و فشار بر «مادران عزادار» و «مادران صلح» و ضرب و جرح کسانی که به شیوه های صلح آمیز مبارزه می کنند و صدور حکم زندان و شلاق برای فعالین زن از دیگر مواردی بود که خانم مقدم به آن اشاره کردند. ایشان در ادامه از برخی از فعالین، دانشجویان و وکلای آنها که در زندان هستند و همچنین از زنان برابری خواه کشته شده نام بردند. در انتها از دولت های عضو سازمان ملل خواستند تا تبعیض علیه زنان در ایران را محکوم کنند و از دولت ایران بخواهند تا به بند کشیدن و آزار فعالین زن را پایان دهد.
سخنران بعدی بهاره افقهی، از اعضای کمپین یک میلیون امضاء و فعال حقوق بشر، درباره ی حق زنان ایرانی به آزادی پوشش صحبت کرد و حجاب اجباری را ناقض قوانین متعدد بین المللی که ایران خود را ملزم به رعایت آن کرده است از جمله آزادی های اساسی، اصل کرامت انسانی، برابری جنسیتی، حق بر امنیت و حفظ حریم شخصی، حق به انتخاب و آزادی بیان دانست و از نقض حقوق بازداشت شدگان به خاطر بدحجابی و برخوردهای خشونت آمیز با برخی از آنان انتقاد کرد. وی حجاب را ابزاری سیاسی و دولتی برای ارزش گذاری بر زنان براساس شیوه ی پوشش و تفکیک جنسیتی فضاهای تحصیلی و عمومی و نهایتا تبعیض جنسیتی دانست و از شورای حقوق بشر خواست تا حق زنان ایرانی بر پوشش را از جمله حقوق اساسی بشر به شمار آورد و از دولت ایران درخواست کرد با امضاء و تصویب کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان و با التزام به دموکراسی، مبارزه ی روزمره ی زنان را برای داشتن حق انتخاب در نوع پوشش شان به رسمیت شناخته و قوانین تبعیض آمیزی که آزادی زنان را محدود می کند تغییر دهد.
سوده راد، از اعضای کمپین یک میلیون امضاء و از فعالین حقوق زن در فرانسه به طور ویژه از نواقض و بندهای تبعیض آمیز لایحه ی حمایت از خانواده سخن گفت. تسهیل ازدواج موقت برای مردان بدون لزوم ثبت رسمی و رواج صیغه، تسهیل ازدواج دائم مجدد بدون رضایت همسر، حق طلاق مرد در صورت بیماری سخت یا شش ماه غیبت از خانه و یا زندانی شدن زن در صورتیکه در شرایط مشابه زن حتی حق طلاق نیز ندارد، سبک شدن مجازات عدم ثبت ازدواج یا طلاق برای مردان نسبت به قوانین گذشته، در نظر گرفتن تنها جریمه ی نقدی برای پدری که از سپردن فرزند تحت حضانت مادر خودداری کند، طولانی و سخت تر شدن روند طلاق برای زنان، عدم توانایی زنان در به اجرا گذاشتن قانون محکومیت های مالی در صورتی که مهریه شان از حد متعارف بالاتر باشد، افزایش تعداد قضات از یک نفر به سه نفر از جمله نوآوری های تبعیض آمیز این لایحه ی ضد زن است که سوده راد به آنها اشاره کرد. در حالیکه لایحه همچنان نسبت به حقوق زنان در خانواده، حق طلاق، حق سرپرستی فرزندان، حق اشتغال، حق گرفتن گذرنامه و سفر به خارج از کشور بدون رضایت همسر و انتقال تابعیت مادر به فرزند ساکت است. خانم راد از جمهوری اسلامی ایران خواست تا به تعهدات بین المللی خود عمل کند، به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض بر علیه زنان بپیوندد. و با توجه به تأثیرات متقابل قانون و فرهنگ بر هم، از تصویب چنین قوانینی که می تواند منجر به بروز مشکلات بیشتر و جدی تری برای زنان شود بپرهیزد.
در ادامه گلاله شرافکندی و شهناز غلامی درباره ی زنان گروه های اتنیک و تبعیض مضاعف بر آنان صحبت کردند. خانم شرافکندی، از فعالین کرد، مشکلات زنان کرد را ناشی از پنج عامل دانستند. نخست قوانین تبعیض آمیز علیه زنان به عنوان مهم ترین عامل نابرابری بر زنان ایرانی سوای از نژاد، دوم تفسیر بنیادگرایانه از مذهب و شریعت، سوم تبعیض ها و نابرابری های تحصیلی هستند و ارائه ی متون درسی متفاوت برای دختران و پسران که القا کننده ی نقش های سنتی بر زنان هستند، چهارم اقتصاد در حالیکه همچنان کمتر از سی درصد از زنان ایرانی در بازار کار سهم دارند و در نهایت عامل پنجم فرهنگ و عرف مردسالارانه. گرچه این تبعیض ها بر همه ی زنان ایرانی اعمال می شود اما فشار بر زنان گروه های اتنیک به ویژه آنها که در مناطق مرزی ساکن هستند بیشتر است. در زمینه ی حق به تحصیل، ندانستن زبان فارسی و عدم توانایی ارتباط برقرار کردن با زبان رسمی برای بچه ها و خانواده شان مشکلات بی شماری ایجاد می کند. به علاوه مناطق کردنشین به خاطر فعالیت های سیاسی عمدا توسط حکومت در فقر اقتصادی نگه داشته شده اند. اما دردناک ترین مشکل سالهای اخیر کردها نسل کشی سفید، معتاد کردن جوانان کرد و توزیع عامدانه ی مواد مخدر بین آنهاست تا از فعالیت های اجتماعی و بشردوستانه ی خود باز بمانند. همچنین خانم شرافکندی به سنت های ضد زن فرهنگ کردها، تملک زن ها در کردستان به مثابه زمین و شرف مرد کرد و آمار بالای خودکشی بین زنان کرد اشاره کردند.
آخرین سخنران شهناز غلامی از فعالین زن آذری زبان، از سرکوب زنان گروه های اتنیک و اذیت و آزار و شکنجه ی غیر انسانی زنان فعال در زندان تبریز انتقاد کرد. چشم بند زدن به زندانی در محیط زندان یا بازداشتگاه، بازجویی در شب، بی خوابی دادن به زندانی، فحاشی، به کار بردن کلمات رکیک، توهین یا تهدید زندانی و محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات درمانی ضروری، نگهداری زندانی در محل های پر سر و صدا و آزار دهنده، گرسنگی یا تشنگی دادن به زندانی، عدم طبقه بندی زندانیان و نگهداری جوانان یا زندانیان عادی در کنار زندانیان خطرناک، جلوگیری از هواخوری روزانه، ممانعت از دسترسی به نشریات مجاز و ملاقات هفتگی یا تماس تلفنی زندانی با خانواده و فشار روانی بر زندانی از طریق اعمال فشار بر خانواده ی او از جمله مصادیق شکنجه هستند که در زندان های تبریز بر زنان زندانی اعمال می شوند. دستگیر شدگان در همان ابتدای مرحله دستگیری با چشم بند به مکان نامعلومی منتقل می شوند و گاه مدت ها طول می کشد تا خود و خانواده شان از محل دستگیری متهمین اطلاع درستی کسب کنند. چرا که ماموران اداره اطلاعات به منظور آزار روانی خانواده دستگیر شدگان و اختفای محل شکنجهگاه های منصوب به وزارت اطلاعات و عدم شناسایی ماوران امنیتی و شکنجه گران از ارائه هرگونه اطلاعات به بازداشت شدگان خودداری می نمایند. بازجویی ها از سوی چندین بازجو در نیمه های شب برای تخریب روحیه و شکستن زندانیان همراه با فحاشی و توهین های زشت اخلاقی و اهانت های شدید نسبت به دستگیرشدگان به طور مستمر از لحظه ی دستگیری تا زمان آزادی ادامه دارد. شلاق زدن زنان هنگام عادت ماهیانه، تهدید به ربودن و کشتن فرزندان شان و بی توجهی به اعتصاب غذای آنان از دیگر شکنجه هایی است که در زندان های تبریز صورت می گیرد. خانم غلامی تاکید کرد که سخنان اش در برابر حضار و در سازمان ملل تنها گوشه ای از شکنجه هایی است که خود شخصا در زندان تبریز تجربه کرده است. و از سازمان ملل خواست تا آمران و عاملین شکنجه ها را به عنوان جنایتکار علیه بشریت محاکمه کنند.