چهار سال از اولین روز آغاز به کار کمپین می گذرد.حرکتی که آغازش برآیند سالها تلاش و مبارزه ی بی وقفه ی زنان در راستای احقاق حقوق خود بود.حرکتی که صدای اعتراض زنان این سرزمین بود به تبعیض ها و نابرابری ها.
کمپین صدای اعتراض از زبان «نیمه ی فراموش شده ی انسانیت» در جامعه ی ما بود و برای همین است که می توان آن را «آغازی دوباره» نام نهاد.آغازی دوباره برای مبارزه و سرفصلی برای خواستن های زنان… .

این بار زنان جامعه ی ایران بودند که چهار سال پیش در چنین روزی دست در دست هم دادند تا برای دستیابی به آرمان های انسانیشان بکوشند و با صدای بلند به قرنها سکوت «نه» بگویند.کمپین، زنان را در قالب هویتی زنانه انسجام بخشید و جنبشی مستقل را شکل داد که به طور مشخص در جهت احقاق حقوق و خواسته های زنان فعالیت می کند.دهها سال فعالیت در عرصه های گوناگون و در قالب حرکت ها و جنبش های مختلف سیاسی، اجتماعی زنان را به این نتیجه رسانده بود که این فعالیت های پراکنده در نهایت در بهبود وضعیت زنان حاصلی نخواهد داشت.زمان آن رسیده بود که زنان «خود» را محور فعالیت هایشان قرار دهند و در راه دستیابی به اهداف و حقوق از دست رفته شان تشکل یافته و گام بردارند. این امر در ۱۳۸۵ ودر قالب «کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان»میسر شد.کمپین با انگشت گذاشتن روی تبعیضات قانونی که اگر نه تمام خواسته های زنان ایرانی ولی «فصل مشترک مشکلات» آنان است، درصدد شکل دادن جنبشی سراسری با عنوان «جنبش زنان» برآمد.زنان این بار دیگر در قالب همراهی با حرکت های دیگر که در نهایت به حذفشان منجر می شد فعالیت نمی کردند بلکه خود شکل دهنده،هدایت کننده و پیش برنده ی جنبشی بودند که هدفی جز تأمین خواسته ها و اهداف آنان نداشت.

کمپین به عنوان یک جنبش اجتماعی و بنابر اصل هویت، زنان را حول هویت جنسی شان گرد آورد تا بازتاب قسمتی از دردها و تجارب زنان کشور، جدای از قومیت و زبان و طبقه و…باشد.کمپین در طول این چهار سال وارد خانه های مردم شده، در کوچه پس کوچه ها با آنان به گفتگو نشسته و به عنوان سرآغاز دوباره ی جنبش زنان ایران، در ورای جمع آوری امضا، هدف آگاهی دهی به عموم جامعه و ترویج گفتمان خود را دنبال کرده است؛ هدف اولیه ای که لازمه ی شکل گیری هر جنبشی است.

امروز به جرأت می توان گفت که کمپین در راستای این هدف گام های مؤثر و استواری را برداشته است.فعالین کمپین در طول این مدت با فشار، تهدید، بازداشت و حبس بیگانه نبوده اند و همین عکس العمل های سیاستمداران گواهی است بر تأثیر گذاری کمپین… . کمپین و مردم… چهارمین سالگرد آغاز به کار کمپین بهانه ای ایجاد کرد تا بار دیگر به میان مردم رفته و کمپین را از دید آنان بسنجیم..خواستیم تا مثل همیشه مردم را معیار قضاوت و ملاک سنجش قرار دهیم تا بگویند که کمپین بعد از گذشت چهار سال در کجای راه خود قرار دارد؛ چرا که باور داریم خواست و همراهی مردم لازمه ی ادامه ی راه خواهد بود.

نظرسنجی ای که شرح نتایج آن در ذیل می آید به منظور سنجش میزان آشنایی مردم شهر تبریز با کمپین یک میلیون امضا و نیز میزان برحق بودن خواست تغییر قوانین تبعیض آمیز از دید آنان و به ویژه زنان است تا مشخص شود که آیا کمپین به واقع بیان کننده ی خواسته های آنان بوده است یا نه؟

گزارش نظرسنجی:

http://www.qadinsesi2.blogfa.com/

طبق نتایج به دست آمده از این نظرسنجی ۳۵% از مردم شهر تبریز با کمپین آشنایی دارند که از این میزان ۲۰.۴۵% آن را زنان و ۱۴.۵۵% بقیه را مردان تشکیل می دهند. ۶۴.۹% افراد سنین ۲۸-۱۸ سال –یعنی قشر جوان جامعه- با کمپین آشنا هستند که نشان دهنده ی اهمیت موضوع برای این رده ی سنی است.به طور کلی می توان گفت که با افزایش سن به تدریج از میزان آشنایی با کمپین کاسته می شود؛به خصوص از سنین ۵۰ سال به بالاتر که می تواند به دلیل ناملموس بودن یا تأثیر کمتر تبعیضات قانونی در زندگی این گروه باشد. چنانکه ارقام مربوط به میزان برحق بودن خواسته های کمپین از دید

گروههای سنی مختلف نیز این گفته را به اثبات می رساند. افراد دارای تحصیلات لیسانس یا کسانی که تحصیلات آکادمیک را گذرانده اند، بیشترین میزان آشنایی را با کمپین دارند.عوامل چندی می تواند در این امر مؤثر باشد؛ از جمله میزان آگاهی بالای این قشر یعنی قشر دانشجو،درگیری با مسائل روز و در نتیجه ارتباط بیشتر با رسانه های جمعی، فعالیت های شاخه ی دانشجویی کمپین در تبریز و … . میزان آشنایی افراد بیکار یا افرادی که شغلی ندارند(۴۹.۴%) بیش از افراد شاغل است که در توضیح آن باید به میزان بالای بیکاری در بین فارغ التحصیلان اشاره کرد. بر طبق این نظرسنجی میزان آشنایی افراد مجرد با کمپین ۵۹.۷% در مقابل ۳۹% آشنایی افراد متأهل است که رابطه ی مستقیمی با سن آنها دارد؛ چرا که اکثریت افراد بین سنین ۲۸-۱۸ سال مجرد هستند.ولی اکثریت افراد متأهل و به ویژه زنان به رغم عدم آشنایی با کمپین، تمام یا حداقل بخشی از مطالبات کمپین را برحق دانسته و با خواست تغییر قوانین موافقند. در مچموع ۶۴.۰۹% از افراد خواستار تغییر تمام ماده قانون های مورد اشاره در کمپین هستند.۳۰.۱۸% از افراد با بخشی از مطالبات کمپین موافقند و تنها ۳.۶۴% افراد مطالبات کمپین را برحق نمی دانند.از این بین زنان، گروه سنی ۲۸-۱۸ سال، افراد دارای تحصیلات لیسانس، بیکاران و مجردین بیشترین میزان موافقت را با خواست تغییر قوانین تبعیض آمیز دارند. طبق نتایج، اعضا کمپین بیشترین سهم را در آشنا کردن مردم با کمپین یک میلیون امضا داشته اند(۳۵.۱%).پس از آن، شبکه ی دوستان و خانواده(۳۱.۲%) و اینترنت(۱۸.۲%) در آشنایی مردم با کمپین نقش داشته اند.

الویت بندی تغییر قوانین از دید پاسخگویان به ترتیب زیر بوده است: قوانین مربوط به ازدواج(۱۴.۲۴%)،تعدد زوجات(۱۳.۶۲%)، حق طلاق و حق ولایت بر فرزندان(۱۳.۰۷%)، ارث (۱۰.۶۲%)، دیه (۸.۴۴%)، قتل های ناموسی(۸.۱۷%)، تابعیت (۶.۸۱%)، حق شهادت (۶.۲۶%)، سن مسئولیت کیفری (۵.۷%) این ترتیب می تواند نشان دهنده ی اهمیت موضوع، تجربه ی مستقیم پاسخگویان از قوانین یا واقعیات زندگی آنها باشد.

همانطور که نداشتن تجربه ی چندانی در خصوص تابعیت، حق شهادت و سن مسئولیت کیفری، این قوانین را در مرتبه ی چندم اهمیت قرار می دهد. در خصوص مؤثر بودن روش کمپین (گفتگوی چهره به چهره و جمع آوری امضا)،۷۵% از پاسخگویان این روش را مؤثر دانسته و اذعان داشته اند که گفتگوی چهره به چهره می تواند در دادن آگاهی و اطلاعات لازم در خصوص قوانین مفید باشد.در مقابل ۲۵% افراد با این روش مخالف بوده و برخی از آنها اعتقاد داشتند که حتی اگر آگاهی های لازم از طریق گفتگوی چهره به چهره به مردم داده شود، در شرایط فعلی جامعه، خواست تغییر قوانین به جایی نخواهد رسید.این عده تغییر حکومت را در الویت حل تمامی مسائل قرار می دهند و همان هایی هستند که علت اصلی وضعیت کنونی زنان را حکومت عنوان کرده اند.

تعدادی از پاسخگویان نیز تغییر عقاید کهن و فرهنگ جامعه را نسبت به تغییر قوانین در الویت قرار می دادند! پاسخگویان پیشنهادات دیگری نیز در خصوص روش های مؤثر داشتند؛ از جمله:برگزاری کنفرانس ها و انشار نشریات و خبرنا مه هایی در خصوص قوانین موجود و دادن آگاهی از سنین پایه به دختران جامعه،اتخاذ راهکارهی عملی تر از طریق تأسیس مؤسسات قانونی و… . شماری از پاسخگویان نیز بر این باور بودند که در صورتیکه از طریق روش های مسالمت آمیز، نتیجه ای حاصل نشد، زنان باید از طریق تظاهرات و گردهمایی های خیابانی، مطالبات و خواسته های خود را اعلام کنند.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *