۷ شهریورماه، سی امین سالروز اعدام شهلا و نسرین کعبی است. در روز ۷ شهریور ماه سال ۱۳۵۹ جمهوری اسلامی در کردستان دو خواهر، دوپرستار، دو امدادگر مردم را در سحرگاهی به جوغه اعدام سپرد. روایت صحنه اعدام از زبان زندانی سیاسی است که در آن لحظه کمی دورتر در سلول خود شاهد بوده است:
در سحرگاه ۷ شهریور ۱۳۵۹ زندانبان دو خواهر را از بند زندان زنان در سنندج بیرون برد. سئوال و جوابی نبود، چون مقصد معلوم بود. مقصدی که رفتن به آن تصمیم دو طرف بود. دو خواهر پشت به دیوار و رو به جلاد، دست بسته در کنار هم ایستادند. دژخیمی با پارچه ای در دست خواست تا چشمانشان را ببندد.
نسرین : من نمی خواهم چشمم را ببندم.
شهلا : من می خواهم.
دژخیم با خنده : تو می ترسی که می خواهی چشمانت را ببندی؟ها؟
شهلا : البته که نه، من فقط نمی خواهم که مرگ خواهر را ببینم.
نسرین : چشمان مرا هم ببندید.
خنده دژخیم قطع شد و با خشم فریاد زد:
اتش