گزارشی از وضعیت زنان سرپرست خانواده در ایران

آژانس ایران خبر » بالاترین رقمی که بهزیستی یا کمیته امداد به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش می دهند ۶۰ هزار تومان است . این ۶۰ هزار تومان به زنی تعلق می گیرد که در خانواده اش سرپرستی حداقل پنج نفر دیگر را برعهده داشته باشد وگرنه به یک زن سرپرست خانوار به عنوان یک نفر ۳۲ هزار تومان در ماه پرداخت می شود.

حتی مسئولان سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی زنان سرپرست خانوار خود می پذیرند این میزان از مستمری ها بسیار پایین است.

براساس قانون مستمری ها هرساله باید ۴۰ درصد حداقل حقوق و دستمزد سالانه به عنوان مستمری به زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد تعلق گیرد اما در حال حاضر مستمری آنها تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد حداقل دستمزد سالانه است.

اما در حال حاضر مبلغی که به دست زنان سرپرست خانوار می رسد نهایتا ۶۰ هزار تومان آن هم شرایط خاص است.با توجه به افزایش بی سابقه قیمت ها در کشور و به وجود آمدن تورم سنگین در این سال ها نه تنها طبقه کارگر که طبقه متوسط نیز با مشکلات اقتصادی دست به گریبان شده اند. در چنین شرایطی زنان سرپرست خانوار مجبورند برای اداره زندگی خود و فرزندانشان به سازمان هایی مانند بهزیستی و کمیته امداد مراجعه کنند اما مبلغی که این سازمان های حمایتی می پردازند؛ چه کمکی به این دسته از خانواده ها می کند؟

در یکی از جنوبی ترین مناطق تهران، ثریای ۳۵ ساله با دو فرزندش در خانه ای کوچک و مستاجری زندگی می کنند.این خانه یک اتاق و یک آشپزخانه زیر پله ای دارد که ثریا برای زندگی در آنجا ۹۰ هزار تومان در ماه می پردازد.

” ماهانه ۵۰ هزار تومان از کمیته امداد می گیرم.” ثریا آرام جواب سوالم را می دهد و انگار دوست ندارد از کمبود های مالی اش به دیگران بگوید.به گوشه ی قالی اتاقش زل می زند و با کمی مکث آروزهایش را بلند می گوید:

“ای کاش درسم را خوانده بودم و ای کاش سال های جوانی ام را به خانه داری محدود نکرده بودم”.

شوهرش در یک تصادف رانندگی کشته شد و ثریا که به قول خودش کمرو و خجالتی بود؛ سال های اول بیوه گی اش در خانه ماند و نمی دانست چه کار بکند:” اوایل برادرم به لحاظ مالی کمکم می کرد اما سه سال است که او هم دیگر کمکی نمی کند و مجبورم خودم کار کنم.اما ! من که کاری بلد نیستم”.

چشم هایش را تنگ می کند و حالت کسی را دارد که به سال های دور فکر می کند:” یک روز در مهد کودک پسرم با مربی ای آشنا شدم که از من خواست ترشی، مربا و سبزی های خانه اش را تهیه کنم و همان پیشنهاد باعث شد کار تهیه غذای خانگی را شروع کنم و حالا بیشتر ترشی و مربا و کارهای خانگی معلمان این منطقه را انجام می دهم “.

در کوچه پس کوچه های این سرزمین ثریاهای زیادی هستند که تحت عنوان زنان سرپرست خانوارهم مادرند و هم پدر. آنها به خاطر طلاق ، فوت همسر ، از کار افتادگی همسر، متواری بودن و یا نگهداری اجباری ، سرپرستی خانواده را به طور دایم یا موقت به عهده گرفته اند.

در حال حاضر روز به روز بر تعداد زنان سرپرست خانوار افزوده می شود به طوری که در ۱۰ سال اخیر تعداد زنان سرپرست خانوار ۳۵ درصد بیشتر از حد مورد انتظار افزایش داشته است.

آمار رسمی خود سازمان بهزیستی برای سال ۸۵ اعلام می دارد: «در سرشماری سال ۱۳۷۵، یک میلیون و ۳۵ هزار زن سرپرست خانوار در کشور داشته ایم که تعداد آنها در سال ۱۳۸۵ به یک میلیون و ۶۴۱ هزار نفر رسیده است در حالی که اگر قرار بود روند رشد آنها همان روند سال های گذشته را طی کند در سال۸۵ باید یک میلیون و ۲۰۰ هزار زن سرپرست خانوار در کشور می داشتیم»

در حالی که بیش از ۵۰ درصد خانوارهای زن سرپرست جزء فقیرترین گروه ها قرار گرفته اند، این رقم در خانوارهای مردسرپرست ۱۶ درصد است. به عبارت دیگر زنان سرپرست خانوار «فقیرترین فقرا» را تشکیل می دهند.

یکی از مشکلاتی که سبب می شود زنان سرپرست خانوار به طور کامل توانمند نشوند، وابستگی فکری آنهاست که از کودکی به آنها آموزش داده شده: «در کتاب های درسی بابا نان می دهد و مادر لباس ها را می شوید. براساس قوانین هم زن حتی نمی تواند برای فرزندش حساب پس انداز باز کند مگر از دادگاه گواهی سرپرستی کودکش را داشته باشد. بنابراین چنین زنی که در خانواده پدر و شوهرش وابسته بار می آید در ۴۰ سالگی با فوت همسرش به سختی می تواند فرد مستقلی باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *