سخنان مینا احدی در کنفرانس مطبوعاتی اجلاس سالانه جامعه حقوق بشر در شهر بُن آلمان

سخنرانی اول

خیلی متشکرم و خوشحالم از اینکه امروز اینجا حضور دارم

من فکر میکنم ما امروز در مورد یک مشکل بسیار جدی و مهم صحبت میکنیم. در مورد کشوری با نقض گسترده حقوق انسانی٬ به نام ایران.

ما امروز در مورد کشوری صحبت میکنیم که تناقضهای فراوانی در آن وجود دارد. ایران کشوریست با رژیمی دیکتاتور و خشن. هرروز شاهد اخبار جدیدی از اعدام، اعمال خشونت در زندانها، تجاوز به زندانیان و سنگسار مردم هستیم.

در آلمان فعالیتهای من در عرصه های مبارزه علیه اعدام، سنگسار و مبارزه علیه بی حقوقی زنان معرف حضورتان هست

در ایران رژیمی اسلامی با قوانین اسلامی حاکم است. این به این معناست که در ایران رژیمی حاکم است که حقوق پایه ای زنان، کودکان و در واقع همه شهروندان جامعه را بشدت نقض میکند.

در ایران دست و پا قطع میکنند و در حضور پزشک چشم کور میکنند.

در عین حال ایران کشوری است با درصد بالایی از نسل جوان و با قدرت بسیار عظیمی برای تغییر.

ایران با اینکه تحت حاکمیت رژیمی ارتجاعیست، زمینه های بسیار مساعدی برای تحقق یک دنیای بهتر را دارد.

در ایران جنبش های وسیع زنان، جنبش سکولاریستی، جنبش قوی کارگری و جنبش دانشجویان وجود دارد از هشت ماه گذشته ایران به نظر من شاهد یک انقلاب عظیم است انقلابی برعلیه رژیمی دیکتاتور و بر علیه دخالت مذهب در زندگی انسانها امروز هیچ حزب و سازمانی در اپوزیسیون جرات دفاع از مجازات اعدام را ندارد، بلکه برعکس ما شاهد عروج یک جنبش عظیم علیه اعدام و سنگسار در جامعه هستیم

با اینحال وقتی در مورد آینده ایران فکر میکنم ٬نگرانیهایی دارم.

در ایران قریب ۱۰۰ است که ما برای یک زندگی بهتر و آزادی٬ علیه حکومتهای دیکتاتورحاکم مبارزه می کنیم . اما متاسفانه همواره شکست خورده ایم.

مسئله ای که به نظرمن بسیار اهمیت دارد اینست که در حکومت آتی ایران باید حق آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده صد درصد تضمین شود!

هیچ چیز نباید مقدس باشد! و هرگونه انتقاد از همه مقامات دولتی و سیاسی و انتقاد از مذهب و پرچم و میهن باید آزاد باشد.

دولت موظف است تنها به امورات دولتی بپردازد و اجازه ندارد به تعصبات ملی ٬ مذهبی و قومی دامن بزند.

در ایران آتی نباید هیچ گونه فرهنگ و هنر دولتی و رسمی و یا تعصب گروهی دولتی وجود داشته باشد.

نقطه آغاز رعایت حقوق بشر اینست که دولت یک ارگان نئوترال باشد و از آزادی بیقید و شرط بیان ،عقیده و انتقاد برای همه دفاع کند.

دیگر بس امان است که به نام خدا ، شاه ، پیغمبر ، پرچم و وطن دستگیر و اعداممان کنند.

ناسیونالسیم و مذهب همواره از مشکلات جدی ما در ایران محسوب میشدند و در حال حاضر در ایران شاهد روند مثبت فاصله گرفتن از این مقوله ها هستیم.

حقوق بشر باید سکولار و انسانگرایانه تعریف شده و کلیه قوانین وحشیانه و اسلامی باید سریعا لغو شوند.

آزادی یعنی حق برخورداری از آزادی بی قید و شرط بیان، یعنی حق تشکل، گردهمایی و تجمع یعنی اینکه بتوان بدون ترس از هرگونه تحریم و مجازات کاریکاتور کشید اگر من رئیس جمهورایران باشم، هرکسی اجازه خواهد داشت در مورد من طنز بنویسد و مزاح بگوید. هرکس حق دارد مرا مورد انتقاد قرار دهد و این امرابدا نباید مجازاتی در پی داشته باشد. انتقاد از مقامات حکومتی نباید به دشمنی یا خدا و میهن٬ یا هتک حرمت و غیره تعبیرشود.

امروز ایران توان پیروی از تجارب مبارزات مردم اروپا علیه مذهب و در دفاع از رفاه و حقوق انسانی را دارد.

ایران یک کشور جوان، ثروتمند و با تواناییهای بالاست. در ایران میتوان یک حکومت مدافع برابری و در خدمت منافع عمومی جامعه ایجاد کرد. حکومتی کاملا سکولار متعهد به رعایت حقوق برابر زن و مرد و رعایت حقوق همه انسانها٬ یک حکومت انسانی .

خیلی متشکرم

………………………………

سخنرانی دوم

ـ من مینا احدی هستم و از سال ۲۰۰۱ در کمیته بین المللی علیه اعدام فعالیت میکنم. من دو هفته پیش در چهارمین نشست بین المللی کمیته علیه اعدام در ژنو بودم و آنجا ر همین مورد صحبت کردم. میل دارم صحبت خود را به همون شکل شروع کنم.

رابطه من با کلمه اعدام فقط از روی فعالیتهایم با کمیته علیه اعدام نیست. بلکه من خود طعم تلخ مجازات اعدام را چشیده ام. وقتی جمهوری اسلامی به قدرت رسید، ما به همون شکلی که در کلیپی که اینجا به نمایش گذاشته شد یک ماشین تحریر داشتیم و از آن برای تایپ و فعالیت علیه رژیم اسلامی استفاده میکردیم.

من متعلق به نسلی هستم که از ابتدا بر علیه این رژیم فعالیت میکردیم. وقتی خمینی به قدرت رسید و اولین حکمش رو علیه زنان صادر کرد و گفت “یا روسری یا توسری” ما به خیابانها رفتیم. من آنزمان دانشجوی رشته پزشکی در دانشگاه تبریز بودم.

ما درتبریز فراخوان دادیم و پیرو آن فراخوان حدود ۲۰۰۰ نفر از زنان ومردان آزادیخواه بویژه زنان،به خیابان آمدند و فریاد زدند ” نه روسری! نه توسری!” اما جمهوری اسلامی موفق شد ما رو سرکوب کند. بعد از آن اگر کسی میگفت که روسری سر نمیکنم و یا علیه رژیم اسلامی حرفی میزد و یا مثل ما با ماشین تحریر شبنامه علیه این رژیم وحشی و ارتجاعی مینوشت، دستگیر و اعدام میشد.

وقتی پاسدارها به منزل من یورش آوردند و همسرم را به همراه ۵ تن دیگر دستگیر کرده با خود بردند من خونه نبودم٬ اما آنها را پس از یکماه اعدام کردند.

وقتی همین جا می شنوید که چگونه پاسدارها شبانه به خونه امثال ما حمله میکردند و عزیزانمان را میبردند و به جوخه های اعدام میسپردند وهنگام تحویل جنازه ها پول گلوله های شلیک شده را طلب میکردند، میتونید احساس من و میلیونها ایرانی دیگر را نسبت به واژه اعدام درک کنید.

اما متاسفانه رابطه من با این واژه تنها محدود به این تجربه تلخ نیست. در آلمان هم هر چهارشنبه برای من یک روز سیاه است. برای اینکه همیشه سه شنبه ها لیستی از نام افرادی را دریافت میکنم که قرار است فردای آنروز اعدام شوند. به همین دلیل من چهارشنبه ها ساعت چهار صبح از خواب بیدار می شوم. برای اینکه این ساعتی است که در ایران محکومین به اعدام را میکشند.

نوجوانانی از زندان به من تلفن میکنند و میگویند خاله مینا من یک هفته دیگه ۱۸ ساله میشوم خواهش میکنم کاری بکنید. طنین این جملات همیشه در گوشم است. بطور مثال علی مهین ترابی به من تلفن کرد وگفت : میتونید با مردم در آلمان صحبت کنید؟ میتونید کاری کنید؟ من دارم ۱۸ ساله میشوم.!؟

میدونید چرا؟ برای اینکه رژیم اسلامی هم اکنون ۱۶۰ نوجوان رو در زندانهایش دارد٬ که پس از اینکه ۱۸ سال شدند اعدامشان می کند٬ و این نوجوانان از روز تولد ۱۸ سالگیشان میترسند.

ما امروز در مورد یک رژیم وحشی اسلامی و بیرحم صحبت میکنیم. حتما میدانید که در ماههای گذشته جوانان و مردم به خیابانها آمدند، فریاد زدند: مرگ بر دیکتاتور! مرگ بر خامنه ای!

پس از آن رژیم اعلام کرد که این جنگ بر علیه خداست! و تعدادی از معترضین دستگیر شده به اتهام محاربه با خدا به اعدام محکوم شدند.

من معتقدم که در ایران نه تنها جنبش عظیمی بر علیه اعدام وجود دارد، بلکه بسیاری از جوانان میگویند اگر خدا چیزی شبیه به خامنه ایست، ما این خدا را هم نمیخواهیم.

این جنبش بسیار عظیم است. مثلا در شهر سیرجان مردم چوبه های دار را به آتش کشیدند و دو تن از محکومین به اعدام رانجات دادند. اما متاسفانه رژیم موفق شد این دو جوان را دوباره دستگیر و اعدام کند.

میدانید ماهیت اعدام چیست؟ اعدام یعنی قتل عمد دولتی! اعدام یک حربه مهم اعمال فشار برعلیه زنان، دانشجویان و کلا برعلیه مردم و برای سرکوب هرگونه اعتراضی است.

ما فعالیتهای گسترده ای در ایران داریم و سعی کرده ایم بویژه چهره زنانی که در زندانها به سر میبرند را مطرح کنیم ٬ و بر علیه اعدام آنها و همه اعدامها در ایران مبارزه کنیم.

سعی کرده ایم به این زنان ناشناس چهره بدهیم و جامعه رو مطلع کنیم که این زنان چه کسانی هستند و برای چه در زندان بسر میبرند. چند تا بچه دارند؟ چه امید ها و چه آرزوهایی دارند؟ یا حتی چه نوع موسیقی را دوست دارند؟

ما کارهای رسانه ای متعددی انجام داده ایم. همینجا ایرانیهایی حضور دارند که من رو میشناسند و با مبارزات من علیه اعدام آشنایی دارند.

مستقل از تعلق سیاسی هریک از این دوستان، میتوانند این فعالیتها و وجود این جنبش عظیم علیه اعدام در ایران را تایید کنند. ما تلاش میکنیم به این جنبش چهره و صدا بدهیم.

اینجا میخواهم اعلام کنم که این رژیم با قوانین اسلامی اش رفرم پذیر نیست و اینرا بعنوان یک فعال سیاسی با سابقه سی سال مبارزه مطرح میکنم.

هشت سال تمام خاتمی رئیس جمهور ایران بود و از رفرم صحبت میکرد. در تمام این مدت ما علیه سنگسار مبارزه میکردیم و گه گاهی نیز با خود آقای لزنتین که در اینجا ریاست جلسه را دارد٬ کنفرانس مطبوعاتی داشتیم. از این جهت جامعه بین المللی حقوق بشر با فعالیتهای من آشنایی دارد.

تفاوت بین خاتمی و رئیس جمهور پیش از او تا آنجا که به مسئله اعدام مربوط میشود در این بود که در دوران خاتمی، سنگسار در ملا عام انجام نمیشد بلکه پشت درهای بسته زندان سنگسار میکردند. من این را رفرم نمیدانم!

من اینجا به عنوان یک زن اعلام میکنم که رابطه جنسی یک مسئله کاملا شخصی است و هیچ کس ، هیچ مردی و هیچ دولتی اجازه دخالت در این مسئله شخصی را ندارد. اگر زنی رابطه جنسی خارج از ازدواج دارد، به خودش مربوط است و هیچ کس حق تعیین تکلیف برای او را ندارد٬ چه برسد به اینکه او را سنگسار کنند.

آیا این رفرم است که من پشت درهای بسته سنگسار شوم و نه در ملا عام؟

خیر این رفرم نیست!

امروز در ایران با خشم فراوان٬ میلیونها نفر قیام کرده و به خیابانها رفته اند. من اسم انقلاب جاری را انقلاب سبز نمیگذارم. بلکه این انقلاب جوانانیست که به خیابانها آمده اند! این انقلاب بروز خشم میلیونها جوان، کارگر و زنان و مردانیست که فریاد زدند” مرگ بر دیکتاتور! که فریاد زدند ما دیگر این قوانین اسلامی را نمیخواهیم!

به نظر من ما در خارج کشور باید مواضع صریح اتخاذ کنیم در این باره که در ایران جنبش عظیمی علیه قوانین وحشیانه اسلامی و بر علیه اعدام و سنگسار و حجاب اجباری و آپارتاید جنسی وجود دارد٬ بدون لکنت زبان باید حرف بزنیم.

من از این تریبون رو به دولتهای اروپایی صریحا اعلام میکنم که این دولتها به مردم ایران کمک نکرده اند بلکه همیشه با رژیم اسلامی تجارت و داد و ستد داشته اند.

من بارها به پارلمان اروپا رفته ام. آقای بوزک، رئیس پارلمان اروپا که اینجا تصویرش پشت صحنه گذاشته شده است مرا میشناسد. بارها به ایشان در مورد اعدامها ایمیل داده ام و البته ایشان همیشه پاسخ این ایمیل ها را داده اند.

من در برلین و سایر شهرها با مقامات دولتها٬ در مورد اعدام و سنگسار صحبت کرده ام و همواره به این مسئله انتقاد کرده ام که نمیتوان ۳۰ سال شاهد اعدام و سنگسار و اعمال خشونت بود و سکوت کرد. این غیر قابل قبول است. گویا به این تراژدی و این نقض فاحش حقوق انسانها عادت کرده ایم!

رژیم اسلامی یک رژیم آپارتاید جنسی است و درخواست من از اروپائیان اینست که با رژیم جمهوری اسلامی مثل حکومت آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی برخورد کنید. همه سفارتخانه های جمهوری اسلامی باید بسته شوند. اروپا میتواند در کنار مردم ایران بیایستد. من به نمایندگی از طرف مردم ایران اعلام میکنم که ما بمب اتم نمیخواهیم! جنگ با غرب نمیخواهیم. ما حکومتی مدرن و سکولار میخواهیم که در آن تمام حقوق بشر عملی شود. که در آن هیچ گونه مقدساتی وجود نداشته باشد. حکومتی که در آن آزادی بیقید و شرط بیان تضمین شده باشد.

من از حکومتی دفاع میکنم که اگر من علیه مقامات حکومتی یا علیه پرچم، وطن و پیغمبر حرف زدم مثل ۱۰۰ گذشته به زندان نیافتم.

من خواستار حکومتی هستم مدرن، آزاد، سکولار، غربگرا و بر علیه اعدام، سنگسار، شکنجه و بدون زندانی سیاسی و بدون بمب اتم.

خیلی متشکرم

برگرفته از :

http://rowzane. com/fa/annonce- archiev/82- reports/1505- mina-bonn. html

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *