جنسیت زدگی زبان /تنظیم کننده: سیما م

بر اساس کتاب مردم شناسی جنسیت

تغییر برای برابری » در زبان جنسیت زده تجارب آدمی از دیدگاهی مردانه ولی به عنوان هنجاری برای عام مطرح می شود (برای مثال معادل بودن man و human). یکی از خصوصیات جنسیت زدگی زبان، نادیده انگاشتن بخش دیگری از مردم است که عموما شامل زنان می‌شود. این امر در تعامل‌های گفتاری به زن از خود بیگانگی و انزوا می‌دهد. در زبان جنسیت زده بعضی از صفات ارزش جامعه فقط در انحصار مردان قرار می‌گیرد و این باعث می‌شود زنان در کفه عدالت جایگاه کمتری را به خود اختصاص دهند (مانند قول مردانه) همچنین جنسیت زدگی زبان می تواند موجب کاربرد متمایز، تحقیرآمیز و بی‌ادبانه‌ای نسبت به جنس دیگر در جامعه ترویج کند که باز هم مخاطب آن عموما زنان هستند.(مانند خاله زنکی) زبان جنسیت زده باعث می‌شود زنان تصویر کلیشه‌ای و منفی از خود دریافت کنند و در نتیجه بر انتظارات مردان و یا خود زنان از آنچه شایسته زن است تاثیر می‌گذارد. هر یک از این موارد در ادامه تشریح خواهد شد.

اهمیت زبان

امروزه زبان شناسی هر چه بیشتر اهمین زبان و نظام‌های زبانی در جوامع بشری را تشریح می ‌کنند.

برای مثال، ساپیر[۱] می‌گوید: «زبان شکل دهنده ی درک انسان از جهان خارج است. نظام های فکری ما تحت تاثیر زبان اجتماع ما می باشد به طوری که زبان قابل حصول در جامعه، اندیشه ما را در مورد «واقعیت» شکل می دهد. جهان واقعی تا حد زیادی به طور ناآگاهانه بر اساس عادات زبانی گروه ساخته می‌شود و هیچ دو هم‌زبان را نمی توان یافت که زبانشان آنقدر شبیه به یکدیگر باشد تا واقعیت اجتماعی یکسانی را منعکس کنند. دنیاهایی که جوامع مختلف در آن زندگی می‌کنند دنیاهای متفاوتی هستند نه اینکه دنیاهایی واحد با برچسب‌های مختلف باشند.»

عام انگاشتن دیدگاه مردانه

در زبان جنسیت زده، تجارب آدمی از دیدگاهی مردانه ولی به عنوان هنجاری برای عام مطرح می شود.

شاهد این ادعا را می‌توان در توضیح بعضی واژه‌ها در لغتنامه های معتبر یافت. برای مثال معادل بودن man و human در زبان انگلیسی که در زبان فارسی هم جریان دارد: هرگاه با این سوال که «آدم» کیست و یا اینکه آیا زنان هم جزء «مردم» هستند، لغتنامه دهخدا را مطالعه کنید، متوجه خواهید شد که در آنجا نوشته شده است: «آدم به معنی نخستین پدر، در تداول مرادف مردم، آدمی، آدمیان، انس، ناس، در مثال‌های شاهد آدم، مرد، مردمان مترادف یکدیگرند.» در همین مدخل مثال‌هایی نیز زده شده مانند «فروتنی سبب بزرگی مرد می‌شود». در مدخل فوق الذکر متوجه می‌شویم که «آدم‌ها» و «مردم» مذکر هستند.

یکی از خصوصیات زبان جنسیت زده، نادیده انگاشتن بخش دیگری از مردم است که عموما شامل زنان می‌شود. این امر در تعامل‌های گفتاری به زن از خود بیگانگی و انزوا می‌دهد.

از جمله: مرد، جوان، نامرد، برابری و برادری، جانداران پسرعمو

صفات ارزشی مردانه

در زبان جنسیت زده بعضی از صفات ارزش جامعه فقط در انحصار مردان قرار می‌گیرد و این باعث می‌شود زنان در کفه عدالت جایگاه کمتری را به خود اختصاص دهند به عنوان مثال «قول مردانه» دادن به نظر می‌رسد قولی است که فقط در دنیای مردان داده می‌شود و ظاهرا از زنان این انتظار نمی‌رود که پای حرف خود بایستند. واژگان و عبارات دیگری نیز از قبیل «جوانمردی»، «مرد عمل بودن» (مرد کاری بودن) «پیوند اخوت و برادری»، «برابری و برادری» و یا حتی «مرد رند بودن» و غیره می‌توانند به عنوان مثال‌های خوبی در مورد زبان جنسیت زده مطرح شوند.

صفات بی‌ارزش زنانه و تحقیر

زبان جنسیت زده می تواند کاربرد متمایز، تحقیرآمیز و بی‌ادبانه‌ای نسبت به جنس دیگر در جامعه ترویج کند که باز هم مخاطب آن عموما زنان هستند. زبان جنسیت زده باعث می‌شود زنان تصویر کلیشه‌ای و منفی از خود دریافت کنند و در نتیجه بر انتظارات مردان و یا خود زنان از آنچه شایسته زن است تاثیر می‌گذارد. از جمله: خاله زنکی ، زن صفت

منابع

[۱] نرسیسیانس به نقل از Sapir. E. (1931). Conceptual Categories in Primitive Languages. Science. 749. 578-584.

امیلیا نرسیسیانس، مردم شناسی جنسیت، فصل پنجم (زنان و جنسیت)، نشر افکار و سازمان میراث فرهنگی-پژوهشکده مردم شناسی، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۱۰۷-۸

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *