سیمین بهبهانی در گفتگو با مدرسه فمینیستی
«اماآغاز انفجار آوازه مان دو نقطه بود که با هم چندان فاصله یی نداشت. فروغ با شعر “گنه کردم، گناهی پر ز لذت” یکباره بر سر زبان ها افتاد و من با شعر “نغمه روسپی” شهرت تازه یی به دست آوردم. “گنه کردم” شعری بود گویای لحظه ها ی عاشقانه و شیرین کامیابی که با زبانی صریح و بی پروا بیان شده بود. این شعر با عکسی از فروغ زیر عنوان شاعره ی بی پروا در مجله روشنفکر چاپ شد و چنین پایان می گرفت : خداوندا، چه می دانم چه کردم در آن خلوتگه تاریک و خاموش.
در همان اوان شعری هم از من در مجله امید ایران منتشر شد ، گویای لحظه های کوتاهی از
زندگی زنی که خودفروشی می کرد و پایان غم انگیز آن بر ادعانامه علیه فقر و فساد جامعه امضا می گذاشت …
فروغ نیز ادعانامه دیگری را امضا کرده بود و آن علیه تداوم نابرابری حقوق قانونی و عرفی زن و مرد بود.
به زودی شایع شد که شعر فروغ را تحریم و خود اورا تکفیر کرده اند و شایع شد که مجموعه ی اسیر او را گروهی در خیابان بر روی هم انباشته و آتش زده اند. با این همه اوهمچنان با اشتیاق فراوان حس خورا درشعر می ریخت و این برایش تقریبا به نوعی مبارزه و مقاومت بدل شده بود.
چندی نگذشت که همه ما متوجه شدیم که فروغ برای اعلام اعتراض خود علیه جامعه ی سنتی مردسالار بهای گرانی پرداخته است. زن جوانی که گناهی جز اعتراض علیه سنتهای پوسیده با زبان شعر نداشت به بیمارستان افتاد.
شعر فتح باغ را با صدای شاعر بشنوید.
http://www.youtube.com/watch?v=ywAsoOCI2PE
گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی تابانه لرزید
ز خواهش های چشم پر نیازش
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم به گوشش قصه عشق
تو را می خواهم ای جانانه من
تو را می خواهم ای آغوش جان بخش
تو را ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود